یک پژوهش تازهی مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان نشان میدهد که نصاب فارسی دری معارف افغانستان بهصورت جدی رادیکال است و تحت تأثیر آموزههای رادیکالیسم دینی قرار دارد. همچنان تحقیق دریافته که نصاب معارف افغانستان غیرتخصصی طرح و تدوین شده و کار تخصصی معارف با تأثیرپذیری از دین و سیاست بهصورت جدی تضعیف شده است.
این پژوهش زیر نام «آموزش و سیاست؛ ریشهیابی رادیکالیسم دینی در نصاب معارف افغانستان» توسط شهیر سیرت انجام و اخیرا از سوی مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان منتشر شده است. این پژوهش چگونگی تأثیر رادیکالیسم دینی بر نصاب فارسی دری معارف افغانستان و پیوند معارف و سیاست در افغانستان را با طرح مبانی نظری و تحقیق کیفی بازگشایی و بررسی میکند.
آیا رادیکالیسم دینی در نصاب فارسی دری معارف افغانستان ریشه دارد؟ این ریشهها کدام است و چگونه عمل میکند؟ معارف افغانستان تحت تأثیر دین و سیاست چگونه حاصل یا بیروندادی به جامعه عرضه میکند و برایند سیاسیسازی معارف در افغانستان چیست؟ این سه پرسش از پرسشهای اساسی است که تحقیق به آنها پاسخ داده است. همچنان پژوهش گفته که چگونگی پیوند نصاب معارف افغانستان با رادیکالیسم دینی-اسلامی، چگونگی جایگاه و نقش رادیکالیسم دینی-اسلامی در این نصاب و تأثیر آن در سطح سیاسی بر افغانستان اصلیترین مسألههای این پژوهش است.
پژوهشگر اهمیت این پژوهش را در این میبیند که برای کاهش و ریشهکنکردن رادیکالیسم بهصورت عام و رادیکالیسم دینی بهصورت خاص از نظام آموزش و پرورش افغانستان، نخست باید این پدیده مطالعه شود و فهم درست و واقعبینانه از آن حاصل شود تا با استفاده از این فهم اقداماتی در راستای مبارزه با آن صورت گیرد.
این پژوهش بیشتر از ۵۰ مورد آموزههایی را که در پی ترویج و تبلیغ رادیکالیسم دینی است، در نصاب معارف شناسایی کرده و مورد تحلیل قرار داده است. در متن تحقیق آمده که این آموزهها بهصورت مستقیم و غیرمستقیم دانشآموزان را افراطی، رادیکال و بنیادگرا به بار میآورند. همچنان این پژوهش بیشتر از ۱۰ مورد آموزههایی را شناسایی کرده است که نشان میدهد نصاب تعلیمی معارف افغانستان سیاسی است: «سیاست و دین بهصورت گسترده در نصاب تعلیمی معارف افغانستان دخالت دارند و این دخالت بیشتر دارای کارکرد منفی است.»
پژوهش دریافته که رادیکالیسم دینی در نتیجهی یک فرایند تاریخی خاص -که شاید مهمترین دورهی این فرایند تاریخی دوران حکومت طالبان باشد- در نهادها و خردهنهادهای متفاوت اجتماعی، بهویژه در نهاد آموزش و پرورش افغانستان جا باز کرد و حضور دارد.
ترویج و تبلیغ اندیشهگریزی در نصاب معارف، پرورش دانشآموزان جزماندیش و قطعینگر بهجای دانشآموزان خلاق و آزاداندیش، تبلیغ فرهنگ خاص دینی با چاشنی عناصر رادیکالیسم، نگاه محافظهکارانه و غیرانتقادی کارگزاران معارف در برابر نصاب تعلیمی، نتیجهی منفی دخالت دین و سیاست در نصاب تعلیمی معارف و … از دیگر یافتههای این پژوهش است.
پژوهش نتیجهگیری کرده که نصاب معارف افغانستان و آموزههای موجود در آن بیشتر کارکرد معکوس از آنچه باید داشته باشد، دارد: «بهجای اینکه ثبات و رفاه اجتماعی به ارمغان آورد، انکشاف مداوم و صلح پایدار را رقم بزند، و جامعهی فکری-فرهنگی را تقویت کند، جامعه را بیثبات کرده و جامعهی فکری-فرهنگی را تضعیف میکند.»
در کتاب دروس اجتماعی صنف ششم در مورد ملا محمد عمر، رهبر پیشین و بنیانگذار گروه طالبان آمده است: «در ماه میزان ۱۳۷۵ ملا محمدعمر مجاهد که رهبری تحریک طالبان را به عهده داشت به قدرت رسید و امارت اسلامی را اعلام کرد. وی در عقرب سال ۱۳۸۰ از قدرت برکنار گردید.» در مضمون تعلیم و تربیهی اسلامی صنف دوازدهم آمده: «کسی که مجاهدی را در راه خدا تجهیز و تمویل کند، در حقیقت خود جهاد کرده است.»
در پژوهش آمده که گروه طالبان یکی از افراطیترین و رادیکالترین گروههایی دینی است و رهبر این گروه در کتابهای نصاب معارف «مجاهد» خطاب میشود: «به بیان دیگر الگوی مجاهد واقعی ملا عمر است و الگوی جهاد واقعی هم جنگهای طالبانی. در ادامه مسلمانان بهصورت عام و دانشآموزان به صورت خاص به حمایت و تجهیز مجاهدین تشویق و ترغیب میشوند و همچنان اذعان گردیده است که یکی از گروههایی که مستحق گرفتن زکات است مجاهدین و طلاب علوم شرعی اند.»
پژوهشگر در نقد متون بالا در مورد جهاد و رهبر گروه طالبان نوشته که تشویق و ترغیب نظاممند دانشآموزان به افکار و کنشهای رادیکال و ایجاد تمایل به افکار طالبانی در دانشآموزان در مغایرت و مخالفت با تمام اصول آموزش و پرورش قرار دارد. در پژوهش یادآوری شده که مطالب و مواد درسی باید به گونهی طرح و اجرا شود که دانشآموزان با جنبههای مختلف تفکر و دانش آشنا شوند تا در نتیجهی تعامل ذهنی دانشآموز با مبانی رشتههای متفاوت ذهن عقلایی او شکل گیرد و به فعالیت آغاز کند.
پیشنهادها
پژوهشگر باتوجه به نتایج و یافتههای این پژوهش پیشنهاد کرده که نصاف معارف افغانستان مورد بازبینی، بازاندیشی و بازنویشی قرار گیرد و تمام آموزههای رادیکال دینی-اسلامی از بدنهی نصاب و مواد درسی معارف برداشته شود.
یکی از پیشنهادهای پژوهش این است که آموزشهای دینی-اسلامی ویژه مضامین و کتب دینی شود. موضوعهای دینی از متون کتابهای دیگر، بهویژه کتابهای زبان و علوم اجتماعی حذف شود و شیوه و محتوای مضامین آموزشهای دینی-اسلامی بازنگری شود.
هچنان پیشنهاد شده که نصاب معارف افغانستان باید غیرسیاسی شود، و تمام مواردی که باعث ایجاد مفاهیم و موضوعات و مسألههای سیاسی در نصاب شده، حذف شود. بهویژه تلاش شود، تا امور مرتبط به فاشیسم قبیلهای از نصاب برداشته شود.
وارد کردن مضامینی که ظرفیت ایجاد فکر پرسشگر و انتقادی در دانشآموزان را دارند و پایهگذاری نصاب معارف افغانستان بر بنیاد شیوههای آموزشی خلاق از دیگر پیشنهادهای این پژوهش است.
پژوهشگر همچنان پیشنهاد کرده که نیاز جدی است تا پژوهشگران حوزههای چون روانشناسی، روانشناسی تعلیم و تربیه، روانشناسی تحلیلی، روانشناسی دین، ادبیات، هنر، زیبایشناسی آموزش و پرورش، فلسفه، فلسفه آموزش و پرورش، جامعهشناسی دین، جامعهشناسی سیاست، جامعهشناسی آموزش و پرورش و… در مورد موضوعهای مورد نظر و مرتبط در بستر کتابهای معارف به پژوهش و تحقیق بپردازند. برعلاوهی نصاب فارسی معارف افغانستان، نصاب پشتو نیز مورد تحقیق و پژوهش قرار گیرند.