مجلس نمایندگان به رخصتی 45 روزه رفته است. حکومت نتوانست در بیش از دو ماه پس از پایان تنشهای سیاسی نامزدوزیران را برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی کند. اکنون نیز در عمل چشماندازی برای تشکیل کابینه وجود ندارد و ارگ و سپیدار بر سر تعیینات اختلاف پیدا کرده و حکومت وارد یک بحران درونی شده است. بیشتر حکومت با سرپرست اداره میشود. جدای از اینکه ادامه سرپرستی یک روند غیرقانونی است، سرپرستان از نظر قانونی صلاحیت اجرای کارهای اساسی و برنامههای کلان را ندارند و این امر دست و پای حکومت را در تطبیق و اجرای برنامههای کلان توسعهای بسته است.
دو ماه از پایان تنشها و امضای توافق سیاسی گذشته است. در این مدت نهتنها که مردم هیچ تحول مثبتی از وضعیت حکومتداری خوب شاهد نبودهاند، بلکه بهدلیل بیسرنوشتی کابینه و جنجال بر سر تقسیم قدرت شرایط افغانستان تقریبا در تمام عرصهها بدتر شده است. در عرصه امنیت هر روز به تعداد قربانیان جنگ در کشور افزوده میشود. در عرصه اقتصادی فقر مطلق در افغانستان حکمفرما و تعداد بیکاران در افغانستان دو برابر شدهاند. فساد نسبت گذشته بیشتر شده و اعتماد مردم به حکومت به پایینترین حد خود رسیده است.
حکومت اولویتها و کارهای زیادی برای انجامدادن دارد: گفتوگوهای صلح، مدیریت بحران اجتماعی کرونا و پیامدهای ناشی از آن بهعنوان اولویتهای اصلی حکومت مطرح است. تقابل ارگ و سپیدار در زمانی بهوجود آمده که همهی جهان منتظرند تا مذاکرات بینالافغانی آغاز شود. در این وضعیت اگر این مذاکرات آغاز هم شود، حکومتی که کابینه ندارد و دچار اختلاف درونی است، نمیتواند از جایگاه اقتدار سخن بگوید. این وضعیت برای افغانستان بهعنوان «جمهوری اسلامی» سرافکندگی بزرگ است. از طرف دیگر تا کنون مدیریت مبارزه با کرونا در افغانستان ضعیف و ناکارآمد بوده است. دلیل روشن این ناکارآمدی تنشهای سیاسی و بنبست انتخاباتی در افغانستان بوده است. بهطور واضح در چند ماه گذشته اولویت اصلی نیروهای سیاسی پرداختن به تنشها بوده و مبارزه با کرونا بهعنوان یک تهدید بزرگ امنیت ملی هرگز در محراق توجهها نبوده است. درحالیکه کشورهای دیگر با کنار گذاشتن برنامههای بسیار مهم، همه توانشان را صرف مبارزه با کرونا کردهاند. اکنون در افغانستان شیوع گستردهی بیماری کرونا یکطرف، پیامدهای اقتصادی این بحران خطر بزرگی را به بار آورده است. 90 درصد شهروندان از نظر اقتصادی شدید آسیبپذیر شدهاند، اما حکومت در عمل هیچ برنامهی روی دست ندارد. برنامه دسترخوان ملی بهدلیل ترس از فساد از سوی مجلس رد شد. درگیرشدن نیروهای سیاسی با جنجالهای درونحکومتی به معنای غافلشدن از اولویتها و عمیقترشدن مشکلات افغانستان است.
اولویتها و کارهای حکومت زیاد است. در عرصه امنیتی اکنون افغانستان بدترین روزهای خود را تجربه میکند. تبهکاری در شهرها بیداد میکند. اغلب شاهراهها در اختیار طالبان قرار دارد یا دستکم امنیتی وجود ندارد. از نظر فساد نیز هر روز تشت رسوایی حکومت به زمین میافتد. فساد باعث شده است که مردم اعتماد خود را نسبت به حکومت از دست بدهند. دیدهبان شفافیت افغانستان هفته قبل گزارش داد که فساد اداری از اعتماد مردم نسبت به نظام قضایی دولت کاسته است. این گزارش گویای نگرانی عمیق است.
داکتر عبدالله عبدالله و محمداشرف غنی شش سال است که زعامت افغانستان را به عهده دارند. دوران حکومت وحدت ملی در ناکامی مطلق گذشت. آقای غنی و عبدالله در پنج سال گذشته هیچ کارنامهی قابل دفاعی ندارند. دلیل اصلی این ناکامی هم تنشهای دوامدار بر سر تقسیم قدرت بوده است. بهنظر میرسد دوباره هر دو نفر همان راه حکومت وحدت ملی را میروند. نتیجه این رفتار پرونده سیاهی دیگری است که در کارنامه هر دو سیاستمدار افزوده میشود. آقای عبدالله و غنی دیگر شانس این را ندارد که در راس قدرت قرار گیرند. آقای غنی بهلحاظ قانونی نمیتواند و عبدالله عبدالله نیز بعید به نظر میرسد به دلیل ناکامیهای پیدرپی در حفظ آرای مردم دیگر سودای سیاست کند. عاقلانه این است که هر دو نفر با استفاده از فرصت از خود نامی نیکی در افغانستان برجای بگذارند. این کار با پیشآمدن از در دلسوزی و احساس مسئولیت در قبال سرنوشت امروز و فردای مردم افغانستان ممکن است. وگرنه دو نام در لیست حاکمان ناکام تاریخ سیاه حاکمیت در افغانستان افزوده خواهد شد.