مسأله‌ی صداقت در ایدئولوژی قتل و غارت

مسأله‌ی صداقت در ایدئولوژی قتل و غارت

در سال‌های اخیر، طالبان سه روز عید را آتش‌بس اعلام می‌کنند. هر بار هم در این سه روز خون می‌ریزانند و می‌گویند ما نبودیم. در موارد دیگر نیز وقتی طالبان چیزی می‌گویند مردم می‌پرسند که آیا طالبان مردمانی صادق هستند و هیچ وقت دروغ نمی‌گویند؟

دروغ در دین اسلام مذموم شمرده شده. از آن‌جا که طالبان مسلمان‌اند و به گمان خود مومن‌تر و مسلمان‌تر از دیگران نیز هستند، طبعا باید دروغ نگویند. اما سوال این است که اساسا چرا دروغ گفتن بد است؟ پاسخ این سوال ساده است: دروغ گفتن بد است، چون در آن قصد فریب دادن کسی پنهان است. فریب دادن دیگران یعنی بی‌احترامی کردن به آنان، یعنی بی‌اعتنا بودن به زندگی آنان و پیامدهای زیانباری که ممکن است دروغ ما برای آنان داشته باشد. ما وقتی دروغ می‌گوییم دیگران را گمراه می‌کنیم و نگران نیستیم که آن گمراهی چه لطمه‌ای به زندگی آنان می‌زند. دروغ گفتن وقتی ممکن و راحت می‌شود که حرمت کسی که مخاطب دروغ ماست نزد ما اهمیت خود را از دست بدهد. اگر شما می‌توانید به همکارتان دروغ بگویید اما به مادرتان دروغ نمی‌گویید، به خاطر این است که «حرمت» مادرتان هنوز در حدی برای شما مهم هست که نمی‌خواهید لگدمالش کنید.

حال، این «حرمت» را بیاورید در متن دیگری. گروهی هست که اعضایش فکر می‌کنند عقاید آن گروه حتا از جان و زندگی آدم‌ها نیز مهم‌تر و ارجمندتر هستند. به این معنا: شما اگر از آنان بپرسید «برای شما جان انسان‌ها مهم‌تر است یا عقیده‌ی خودتان»، بی‌درنگ می‌گویند «عقیده‌ی خود ما.» چرا؟ برای این که به این باور رسیده‌اند که عقیده‌ی آنان، یعنی باور به اسلام، برتر از هر چیز دیگری در این جهان است- حتا برتر از جان آدمی. برای آنان جان در برابر عقیده به اندازه‌ی یک خس ارزش و اهمیت ندارد. اکنون، شما به فردی از همین گروه بگویید «لطفا به من دروغ نگویید، یعنی فریبم ندهید، یعنی گمراهم نکنید، یعنی از این طریق به من و حرمت انسانی‌ام بی‌اعتنایی نکنید.» پاسخ او این است:

«من به جان و زندگی تو احترام ندارم؛ آن وقت تو می‌گویی فریبت ندهم و گمراهت نکنم و حرمتت را نگه‌ دارم؟»

راست می‌گوید. کسی که مهم‌ترین سرمایه‌ات، حیاتت، را می‌تواند زیر پا کند، چرا باید ازش انتظار داشته باشی که فریبت ندهد؟ آیا شما به او می‌گویید «مرا بکش اما به من دروغ نگو»؟ این که مسخره است.

طالبان ممکن است به خاطر ایمان دینی خود به همدیگر دروغ نگویند؛ شاید به رهبران خود دروغ نگویند. آخر، آنان برادران دینی همدیگر هستند و اخوت دینی چیز محترمی است و زیر پا کردن این «حرمت» نارواست. اما همین طالبان می‌توانند به راحتی به هر انسان غیرطالبِ دیگر دروغ بگویند. وقتی که جان و زندگی من و شما برای آنان به اندازه‌ی یک پر مگس اهمیت و ارزشی نداشته باشد (چون ما طالب نیستیم)، چرا این برای‌شان مهم باشد که به من و شما دروغ نگویند؟ چرا ما را فریب ندهند؟ مگر ما برای آنان ارزشی داریم؟ مگر جز برادران مومن طالب کس دیگری برای آنان محترم شمرده می‌شود؟

طالبان البته که دروغ می‌گویند. اسم دینی دروغ‌شان «خدعه» است. خدعه در برابر مشرکان و کافران (یعنی کسانی که طالب نیستند) نه‌تنها جایز که لازم هم هست. اگر شما طالب باشید، با هر دروغی که می‌گویید مشرکان و کافران (یعنی افراد غیرطالب) را بیش‌تر گمراه می‌کنید و این عین خیر است؛ عین عمل به تکلیف دینی است.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *