واشنگتن پست – اچ. اکین آنور
مترجم: جلیل پژواک
هفته گذشته دولت ایالات متحده درباره مداخلات خارجی و کارزارهای دروغپراکنی در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 این کشور هشدار داد. کمیسیون اروپا نیز از مداخلات خارجی و مشکلات برخاسته از اخبار ساختگی در سالهای اخیر گزارش میدهد. اکثر کشورهای اروپایی نیز از سال 2016 به اینسو از مداخلات خارجی از جمله در انتخابات پارلمان اروپا و انتخابات بریتانیا و همچنین دو دور انتخابات ریاستجمهوری پولند در ماه جون و جولای خبر دادهاند.
مداخله خارجی تنها بخشی از داستان است. کارزارهای دروغپراکنی و اخبار ساختگی از منابع داخلی نیز سرچشمه میگیرد. فرانسه و ایتالیا میزبان شبکه وسیع دروغپراکنی و نشر اخبار ساختگی در اروپا هستند که باعث آشفتگی در انتخابات این کشورها میشود و به گسترش اطلاعات نادرست برای مثال درباره ویروس کرونا کمک کرده است.
در ایالات متحده، فیسبوک اخیرا شبکهای از حسابهای جعلی را بست که طبق ادعای این شرکت به یک متحد رییسجمهور ترمپ مرتبط است. یک مطالعه دانشگاه نیویورک نشان داد که 25 درصد از فرستههای فیسبوکی و تویتهای مرتبط به انتخابات در ماههای قبل از برگزاری انتخابات میاندورهای سال 2018 امریکا، حاوی اطلاعات نادرست بوده است. همچنین مطالعه «بنیاد نایت» نشان داد که چگونه اکثر اخبار ساختگی و تئوریهای توطئه در شبکههای اجتماعی امریکا، از منابع داخلی سرچشمه میگیرد.
یافتههای پژوهش من درباره پویاییهای دروغپراکنی و اخبار ساختگی نشان میدهد که کار آکادمیک برای مقابله با دروغپراکنی و اخبار جعلی با اینکه روزبهروز بیشتر میشود، اما تاکنون نتوانسته به طور مؤثر به این پدیده بپردازد. بخش عمده پژوهشها در این زمینه بر گروه بسیار کوچکی از لیبرال دموکراسیهای غربی و پویاییهای کشورهای هدف، متمرکز است. اما برای درک کارزارهای دروغپراکنی و نشر اخبار ساختگی از جانب رژیمهای غیرلیبرال، مهم است که درک خود را در مورد دروغپراکنیهای درونی این رژیمهای غیرلیبرال افزایش دهیم.
در دو سال گذشته من روی نتایج پژوهشهایی در زمینه پویاییهای دروغپراکنی در میان و در درون رژیمهای غیرلیبرال کار کردهام. این پروژهها از جمله پروژهی «انستیتوت تابستانی علوم اجتماعی محاسباتی»، بررسی کردند که چقدر میتوانیم با تحقیق در مورد پویاییهای دروغپراکنی و اخبار ساختگی در روسیه، ایران، ترکیه، عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی، در مورد این پدیده بیاموزیم. ما سری دادههای بزرگ را از انتخابات سال 2016 و 2018 روسیه، انتخابات ریاستجمهوری سال 2018 ترکیه و انتخابات سال 2017 ایران و جنگ اطلاعاتی سال 2017 تا 2020 سعودی، امارات و قطر به بررسی گرفتیم.
دروغپراکنی بهعنوان ابزاری برای کنترل توجه مردم
پژوهش ما در مورد دروغپراکنی و کارزارهای پخش اخبار ساختگی، یافتههای دیگران را در مورد اینکه رژیمهای غیرلیبرال چگونه از شبکههای اجتماعی بهعنوان فناوری سرکوب استفاده میکنند، تأیید میکند. این رژیمها نهتنها از آزار و اذیت آنلاین و پروپاگاندا بهعنوان نوعی ابزار سرکوب استفاده میکنند، بلکه از دروغپراکنی و اخبار ساختگی برای منحرفکردن توجه شهروندان از مسائلی که دولت مایل به پوشاندن و نادیدهگرفتن آن است، استفاده میکنند. در جریان انتخابات ایران و روسیه، «ارتشهای سایبری» تحت کنترل دولت کارزار دروغپراکنی گسترده را بهعنوان روشی معمول برای منحرفکردن توجه مردم از پروندههای فساد یا رسواییهای سیاسی مقامات، سازماندهی کردند. نمونههای مشابه دروغپراکنی و نشر اخبار ساختگی بهعنوان تاکتیکی برای منحرفکردن اذهان عامه را میتوان در کشورهای خلیج فارس نیز یافت.
دروغپراکنی و اطلاعات غلط بهعنوان ابزاری برای ایجاد حمایت داخلی
در ترکیه، روسیه، ایران و کشورهای خلیج فارس، دولتها برای تقویت حمایت عمومی در هنگام بحرانهای دیپلماتیک بینالمللی از دروغپراکنی و نشر اخبار ساختگی استفاده میکنند. در برخی موارد، هدف، افزایش آگاهی مردم درباره یک موضوع امنیتی خاص، مانند سیاست روسیه در کریمه است. در موارد دیگر، اطلاعات نادرست حس میهنپرستانه مردم را تقویت می کند و حمایت شهروندان را از تشدید پالیسی دولتی، مانند سناریوی جنگ دیجیتال سعودی، امارات و قطر، افزایش میدهد.
پژوهش ما تحولات مشابهی را در کارزارهای دیجیتال ایران علیه اسرائیل و ایالات متحده و همچنین پویاییها بین روسیه و ترکیه پس از سقوط جنگنده روسی در سال 2015 توسط ترکیه و ترور سفیر روسیه در آنکارا در سال 2016 نیز به بررسی گرفت.
رژیمهای غیرلیبرال از دروغپراکنی و اخبار ساختگی بهعنوان میکانیسمِ کنترلی، نهتنها در چارچوب سیاست داخلی بلکه بهعنوان بخشی از سیاست خارجی خود نیز استفاده میکنند. در واقع بسیاری از این رژیمها استراتژیهای دروغپراکنی را بهعنوان بخشی از تعامل عادی خود با سایر کشورها، میبینند، یا واحدهای ضدپروپاگاندای داخلی ایجاد میکنند یا از کنترل مستقیم خود بر مطبوعات برای افشای دروغپراکنیهای خارجی و مقابله با آن استفاده میکنند.
مقابله با دروغپراکنی میتواند مثل بازی «سرکوب موش کور» باشد
روشهای دروغپراکنی بسیار سریعتر از واکنشهای مبتنی بر پالیسی تحول پیدا میکند؛ به این معنا که دموکراسیهای لیبرال به طور معمول رویکرد دفاعی خود را بر روشهای منسوخ بنا میکنند. برای مثال، گزارش اخیر کمیسیون اروپا در مورد دروغپراکنی، نقشه راه مفصلی را در پنج حوزه عمل براساس وقایع 2016-2017 ارائه میکند. وزارت امور خارجه و وزارت دفاع نیز نکات مشابهی را در رابطه به دخالت روسیه در انتخابات سال 2016 ارائه دادند.
اما شبکههای دروغپراکنی پیوسته برای فرار از شناساییشدن، تغییر میکنند و این امر، تلاشها برای حذف محتوا و حسابهای مرتبط با این شبکهها را به یک استراتژی سرکوب موش کور تبدیل میکند. برای مثال فیسبوک صفحاتی را که «رفتار غیرمجاز» روسیه و ایران را تبلیغ میکردند، حذف کرد اما از ماه فبروری بدینسو، این شبکهها از طریق حسابهای کاربری جدید شروع به فعالیت کرده و قالب محتوایی را که پخش و تبلیغ میکنند تغییر دادهاند. به همین ترتیب اقدام تویتر برای حذف شبکههای غیرمجاز ترکی، عربستان سعودی و مصر در کوتاهمدت مفید واقع شد، اما این شبکهها طی چند هفته در قالب حسابهای جدید فعالیت خود را از سر گرفتند.
شبکههای دروغپراکنی در واقع تا جایی پیش رفتهاند که از تعلیق حساب کاربری یا افشای شبکههای تأمین مالیشان مصئونیت یافتهاند. آنها میتوانند به سرعت تغییر تاکتیک داده و کاری کنند که شناسایی نشوند. اگر شناسایی شوند، با حسابهای جدید و شبکههای تغییرشکل یافته بر میگردند، که توسط میکانیسمهای تشخیصی قبلی قابل شناسایی نباشند.
مقابله با دروغپراکنی و اخبار ساختگی البته میتواند خطراتی را به همراه داشته باشد. حکومتها از بهانه مقابله با دروغپراکنی بهعنوان ابزاری برای گسترش کنترلشان بر اینترنت و توجیه سانسور استفاده کردهاند. برای مثال در ترکیه و روسیه، دروغپراکنی ابزاری برای تقویت سانسور برای محدودکردن آزادی بیان دیجیتال و تصویب لوایح و صدور فرامینی که محدودیتهای اینترنتی را فراتر از «مقابله با اخبار جعلی» گسترش میدهد، بوده است.
حکومتهای لیبرال تمایل دارند که اطلاعات نادرست را یک ناهنجاری تلقی کنند. یافتههای پژوهش ما نشان میدهد که یک رویکرد متفاوت ممکن است موفقیتآمیزتر باشد، مثلا حکومتها اطلاعات نادرست را بهعنوان بخشی از اکوسیستم اطلاعات مشاهده کنند و براین اساس با آن مقابله کنند. یک گزینه میتواند تأکید بیشتر بر راستیآزمایی آنی و در مقیاس بزرگ برای مقابله با اطلاعات غلط باشد. گزینه دوم میتواند این باشد که دولت به سازمانهای دولتی وظیفه دهد تا تلاشهای ملی را برای مقابله با اطلاعات غلط در طول دورههای حساس مانند انتخابات یا شیوع یک بیماری همهگیر یا بلایای طبیعی، تقویت کنند. و رویکرد سوم میتواند شامل برنامههای طولانیمدت آگاهیبخشی در مورد داده و اطلاعات با هدف ایجاد تدریجی مصئونیت ملی در برابر دروغپراکنی و اطلاعات غلط، به سبک فنلند باشد.
و سرانجام، پرداختن به اطلاعات غلط و دروغ بهعنوان یک هنجار، نه یک ناهنجاری، ممکن است مکانیسمهای دفاعی و مقاومتی را ترغیب کند تا به مسألهی روبهرشد و جهانی دستکاری سازمانیافته اطلاعات بپردازد.