گروه طالبان در دوره حاکمیت پنج ساله خود در افغانستان زنان کشور را از تمامی حقوق اساسیشان محروم کرد. اکنون در آستانهی مذاکرات صلح دولت افغانستان با این گروه، زنان افغانستان بار دیگر نگران از دسترفتن حقوقشاناند و از همین رو از بیشتر از یک ماه به اینسو کارزاری را زیر عنوان «روایت زنانه» به راه انداخته و در تلاش حفاظت و احقاق حقوقشاناند.
در قالب این کارزار زنان از گوشه و کنار افغانستان وضعیت زندگی زنان در دوره طالبان و پسا 2001 را روایت میکنند و میگویند که زنان با برخورداری از حقوقشان میتوانند در جامعه نقش مؤثر بازی کنند. آنان با استناد به مادههای قوانین نافذه افغانستان، کنوانسیونهای بینالمللی و روایتهای زنان کشور میخواهند به طرفهای جنگ و صلح افغانستان بفهمانند که داشتن جامعهی سالم بدون حضور معنادار زنان و با برخورداری از حقوق اساسیشان ممکن نیست.
نبیلا عاصم از بدخشان نقش زنان در جامعه را چنین بیان میکند: «زنان توانا بازتاب یک جامعه سالم است که میتوانند دنیا را برای زیبا ساختن و آبادیاش دگرگون کنند. یک جامعه که خواستار آبادی و آزادی برای نسل آینده است، به زنان توانمند که داری فهم و استقلال مادی و معنوی باشند، نیاز دارد. این حق زنان است تا برای ساختن جامعه توانمند زحمت بکشند و کار کنند. جوامع زمانی به اهدافشان نایل میآیند که زمامداران حکومت حق زنان را حفظ و برای دستیافتن به آن فعالیتهای چشمگیری داشته باشند. من بهعنوان یک زن افغان خواهان درخشش چشمگیر نصف پیکر جامعه هستم.»
«کارزار روایت زنانه» هر هفته به یک موضوع و به یکی از حقوق اساسی زنان افغانستان میپردازد. در این زمینه زنان از ولایتهای مختلف وضعیت زنان را روایت و از حق اساسی آنان دفاع میکنند. این کارزار تاکنون بیشتر در شبکههای اجتماعی فیسبوک و تویتر فعال بوده و بر خلق روایتها، نشر آن در شبکههای اجتماعی و رسانهها، برگزاری میزگردهای تلویزیونی و رادیویی متمرکز بوده است تا روایتهای خلقشده را به گوش بقیه زنان نیز برسانند. بیشتر روایتها در دو حساب تویتر و فیسبوک که بهنام این کارزار ایجاد شده، منتشر میشود.
عطیه مهربان، یکی از فعالان این کارزار در مورد نتیجهی این کارزار در حدود بیشتر از یک ماه میگوید ایجاد گروههایی که بدون توقع مادی در این راستا فعالیت میکنند، یک امر خوشایند برای آنان است و زنان از گوشه و کنار افغانستان به این کارزار پیوستند و وضعیت زنان را روایت کردند. به باور او، این کارزار یک صدای منسجم برای دفاع از حقوق اساسی زنان خلق کرد که هیأت مذاکرهکننده دولت افغانستان میتواند در گفتوگو با طالبان از آن استفاه کند: «طالبان اگر تا دیروز تیم مذاکرهکننده ما را میگفتند که شما از کدام زنان نمایندگی میکنید. امروز این روایت یک دستآورد برای تیم مذاکرهکننده ما است که اگر طالبان بگوید که کدام زنان حق کار میخواهد، برایشان نشان دهد که این زنان و این یک صدای است که بلند شده است.»
حق مشارکت سیاسی زنان
هفتهی واپسین این کارزار به حق مشارکت سیاسی زنان اختصاص یافته و زنان در روایتهایشان از این حق دفاع میکنند. فعالان این کارزار در صفحات رسمی این کارزار در فیسبوک و تویتر نوشتهاند که حق مشارکت سیاسی یکی از حقوق بنیادین انسان است. در کنار مردان، زنان نیز از حق مشارکت سیاسی برخوردارند. همانند هر مردی، زن حق انتخابشدن، انتخابکردن، حق آزادی بیان، حق تشکیل حزب و حق عضویت در سازمانهای سیاسی را دارد و میتواند از تمام حقوق خود بهرهمند شود. فعالان این کارزار میگویند باور دارند که مشارکت سیاسی زنان در پویایی سیاسی جامعه نقش حیاتی دارد: «اما جوامع زنستیز و نیروهای واپسگرا در طول تاریخ در برابر مشارکت سیاسی زنان مقاومت کرده و جامعه را به عقب راندهاند.»
انتخاب این حق اساسی زنان در هفتهی جاری در حالیست که قرار است مذاکرات بینالافغانی در دوحه قطر آغاز شود. زنان با خلق روایتها میخواهند بگویند که این حق زنان نباید در مذاکرات صلح نادیده گرفته شود و باید از آن در برابر طالبان که مخالف هرنوع مشارکت زنان در اجتماعاند، دفاع شود: «زنان در جامعهی مردسالار در میان کشمکشهای روزانه، برای حقوق اساسی خود و همچنین خواستار حفظ دستاوردهای خود در دو دههی گذشته در طول روند صلح هستند.»
حق کار زنان
هفتهی پیشتر کارزار روایت زنانه به حق کار زنان اختصاص یافته بود. زنان با خلق روایتها و استناد به مادههای قوانین از این حق دفاع میکردند. این کارزار با استناد به مادهی چهلوهشت قانون اساسی افغانستان که چنین تصریح شده: «کار حق هر افغان است. تعیین ساعات کار، رخصتی با مزد، حقوق کار و کارگر و سایر امور مربوط به آن توسط قانون تنظیم میشود…» مینویسد که مفاد این ماده به روشنی نشان میدهد که زنان بهعنوان شهروندان افغانستان از کار و امتیاز مساوی با مردان برخوردارند.
ویدا روستایی مینویسد: «استقلال زن، استقلال جامعه است. حق کار برای زن در سطح بالای ارزشهای زندگی امروزی قرار دارد. یک زن شاغل میتواند مستقل، خودکفا و بهنام خودش شناخته شود، تا به اسم پدر و برادر. زن شاغل میتواند به تبعیضهای جنسیتی نه بگوید و سهمدار مسئولیتهای اجتماعیاش و اجراکننده برنامههای خویش باشد و الگوی مبارزه گردد، تا بدانند زنان هم میتوانند مستقلانه عمل کنند و جایگاهی خوب اجتماعی داشته باشند.»
ثریا توحیدی از ولایت دایکندی میگوید که حق کار از جمله حقوقی اساسی است و کار به او انگیزه میدهد تا مسئولیتش را در قبال جامعه انجام دهد: «کار برای من ضمانتکننده حضورم در فعالیتهای اجتماعی، اقتصاد و سیاسی است. کار به من اعتماد به نفس میدهد. کار راهی را برای سهیمشدن به سرنوشت سیاسیام مساعد میسازد.»
مولوده توانا مینویسد که استقلال مالی زنان باعث توسعه پایدار جامعه شده و زنان شاغل قدرتمندتر و باارادهترند. از دید او زنان شاغل با مسئولیتها و صلاحیتهای خود میتوانند در تصمیمگیریهای بزرگ هدفمندانه نقش داشته باشند: «کار برای من یک ارزش است و میتوانم با شغلام در راستای مبارزه با تبعیض، خشونت، بیعدالتی، آزار و اذیت و… قدم برداشته و مسئولیت فردیام را در اجتماع بهدرستی انجام دهم.»
حق آموزش زنان
هفتهی نخست این کارزار به حق آموزش زنان مختص شده بود و زنان با روایتهایشان از این حق دفاع و گفتند که زنان نباید دوباره از این حق محروم شوند. روایت بیشتر زنان در قالب این کارزار روایت از وضع محدودیت بر آموزش زنان در دوران طالبان بود. آنان میگویند که دیگر نباید تحت هر شرایط زنان از آموزش محروم و در خانهها محصور شوند.
نجوا حکیمی مینویسد که حق آموزش و تحصیلات زنان باید در دو بُعد مورد بحث قرار بگیرد. به باور او، بعد اول نفس آموزش است، اما در جامعه افغانستان ریشه همهی مشکلات این است که آموزش زنان و تحصیلاتشان در فرهنگ گذشته افغانستان حتا کابل، یک اصل اساسی نبوده است. از دید او، بعد دوم این است که زنان بعد از احقاق این حقشان تا چه حد ذهنیت بهکارگیری و به بار نشستنِ این حق خود را دارند: «من خیلی از دوشیزهها و خانمها را میشناسم که حق آموزش و تحصیل را دارند ولی ذهنیت استفاده معقول و مثمر از آموزش را ندارند.»
لیا سیاوش نوشته در زمان حاکمیت طالبان که فعالیت مکاتب دخترانه منع شد، آنها در تلاش بود که از طریق مدرسههای دینی سواد بیاموزند: «… همیشه آرزو میکردم که چادری نباشد و من راحت و آرام رفتوآمد کنم و بتوانم درس بخوانم. از آن روزها سالهای زیادی میگذرد و حال دختران با آسودگی بیشتری رفتوآمد میکنند و درس میخوانند. اما میترسم با آمدن طالبان آن روزها دوباره تکرار نشود.»
مرضیه از هرات با نوشتن روایتی از دوران طالبان مینویسد که دولت افغانستان باید در مذاکرات صلح به نمایندگان زنان افغان نقشهای اصلی را بدهد و باید به صدای زنان افغان گوش داده شود: «ما باید حق حفظ دستاوردهای اجتماعی و سیاسی خود را داشته باشیم. مذاکرات مشروع صلح مستلزم شمولیت تمام اقشار ملت افغانستان میباشد. در غیر این صورت صلح پایدار در افغانستان محقق نمیشود.»
ثریا قاسمی، آموزگار با اشاره به وضعیت آموزش در دوران طالبان نوشته: «من دیگر هرگز نمیخواهم کودکان و آموزگاران دوباره مجبور شوند در خانهها محصور بمانند و صلح بار دیگر از زنان قربانی بگیرد.»