نامه‌ی اصیل افغانی به حاکم شهر

نامه‌ی اصیل افغانی به حاکم شهر

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته،

در این اواخر در ظل حکومت شمایان ورقه‌ای دست به دست می‌گردد که طبق مفاد آن افغان اولس، از اناث و ذکور و آمر و مأمور و مختار و معذور، بایتس که در نوشتجات‌شان ادبیات اصیل افغانی را استعمال نمایند. بالاخص تاکید صورت گرفته بود که مونوگراف‌ها و تیزس‌های محصلان و محصلات با استندردهای ادبیات اصیل افغانی برابر باشند.

مایان در ضمن این که خیلی‌ها از این تشبثات نیک کولتوری شما اظهار امتنان می‌نماییم، بر خودها لازم می‌دانیم که ملاحظات ثلاثه‌ی هذا را در این مورد قلمی نماییم:

هَوَل:

اولس از این تشبث مبارک شما کمی وارخطا گردیده و پرسان می‌نماید که ادبیات اصیل افغانی چه قسم یک ادبیات می‌باشد که ما بایتس که مراعت کنیم. از همین واسطه، شما مهربانی نموده و در این قسمت (دقیقا در همین قسمت) روشنی انداخته و مشخص نمایید که آیا مقصد شما از ادبیات اصیل افغانی چه می‌باشد. اگر مقصدتان همان تیزس و کولتور و مونوگراف می‌باشد، این لغات هرچه بباشند، لغات اصیل وطنی نمی‌باشند. اگر مقصدتان استعمال پوهنتون به جای دانشگاه می‌باشد، به گور مرده‌ها قسم که ما از این پس وعده کردگی هستیم که دانشگاه نگوییم. شما هم پشت این گپ را ایلا بتهید.

دویم:

اینجانبان، یعنی همین اولس، تمنا داریم که از برای مایان تشریح نمایید که گیرم ما ادبیات اصیل افغانی را پیدا نمودیم و در استعمال آن خیلی‌ها کوشش کردیم، مفاد آن یعنی فایده‌ی آن برای مایان و شمایان چه می‌باشد؟ اگر تخنیک گفتیم بر تکنیک ما چه علاوه می‌گردد و اگر کولتور گفته جان خود را کشیدیم کولتور ما چه قسم ترقی می‌نماید؟ اگر مایان به جای اطلاعات بگوییم «معلومات» چه خیری به کافه‌ی ملت می‌رسد؟ اگر به جای «تربیتی» بگوییم «تربیوی» آیا به تاریخ و کولتور اصیل هفغانی ما ضیاف فایده می‌ رسد؟

سِهُم:

به فکر من، اساتیذ پوهنتون‌های ما شایسته‌ی هر قیسیم ایترام می‌باشند. ولیکن اکثرشان یک نقص کته دارند: از شاگردان خود ضعیف‌تر هستند. از همین خاطر، تیزس‌ها و مونوگراف‌های شاگردان خود را نمی‌فهمند. آن وقت به جای این که با ادبیات اصیل افغانی بگویند «مه بایتس که لیول سیواد خود را بالا ببرم»، یخن شاگردان خود را می‌گیرند که چرا به زُبان بیگانه می‌نویسند. حقیقت این است که زُبان شاگرد بیگانه نمی‌باشد؛ بلکه مغز استاذ با پیشرفت تربیوی، تخنیکوی، کولتوری و معلوماتی این روزگار بیگانه گردیده است. به همین خاطر وقتی آرگیومنت‌های مطرح‌گردیده در تیزس شاگردان را نفهمید، فکر می‌کند زُبان مونوگراف اجنبی است.

با توجع به موارد فوق، از شمایان تقاضا می‌نماییم که خودها را ناق در این امور ذله ننموده و اگر واقحا برای وطن دل‌تان می‌سوزد، غم گپ‌های ضروری‌تر را بخورید. نخیر، منظور این نمی‌باشد که سینماجات را خراب نکنید. اوشان را خراب نمایید. منظور برق هم نیست. بلا به پس برق. به ذکرتان. منظور مایان حتا آب و نان اولس هم نیست. خودشان چاره‌ی خود را بکنند. شما فقط اجازت نتهید که برادران‌تان هر روز مردم را تکه تکه کنند. فعلا همین قدرش بس است. نوبت به ادبیات اصیل هفغانی آم می‌رسد امشاللا.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *