اتاق نمناک، تاریک و کوچک در کمپی در حومهی شرقی کابل، سرپناه خانواده ۹ نفری است که بهتازگی از جنگ خانمانسوز فرار کردهاند؛ جنگی که از ۱۸ سال به این سو جریان دارد و بهشمول این خانوادهی ۹ نفری میلیونها نفر را از روستاهایشان بیجا و آواره کرده است.
نور رحمان ۱۸ ساله و خانوادهاش حدود دو هفته پیش بهدلیل جنگ، تمام داروندارشان را در روستای «تترخیل» ولسوالی تگاب کاپیسا جا گذاشتند و فقط توانستند جانشان را بیرون بکشند. آنان حالا در اردوگاه بیجاشدگان داخلی در منطقهی بتخاک از مربوطات حوزهی دوازدهم که به «کمپ ۵۲ بتخاک» معروف است، در کنار دیگر همروستاهایشان زندگی میکنند.
جنگ میان نیروهای دولتی و طالبان در روستای تترخیل، خانه و باغهاي نور رحمن را ويران کرده است؛ جنگي که به گفتهی نور رحمن طالبان از نبش ديوار و بام خانههاي روستايیان به سربازان دولت افغانستان شليک میکند و در آنسو روستا و اهالی آن به ظن تروريست و طالببودن هدف رگبار سلاحهای سبک و سنگین قرار میگیرند: «در آنجا کسی بهنام طالب، کسی بهنام اربکی، کسی بهنام پولیس و به هر نام کشته میشود. وضعیت بسیار خراب است. خوشبخت کسی است که میتواند از آنجا فرار کند.»
اکنون درباره پايان همان جنگی که روستای تترخیل را ویران کرده است، بين نمايندگان طالبان و هیأت مذکرهکنندهی دولت افغانستان گفتوگو جریان دارد. اما تا هنوز هیچ گرهی از اختلافها باز نشده و چشمانداز مذاکرات همچنان تیره و تار است.
هتل پنجستاره موسوم به شرق در دوحه میزبان مذاکرات صلح بینالافغانی است. هزینهی ۲۴ ساعت اقامت برای یک نفر در آن ۳۲ هزار و ۶۲۰ افغانی است. اعضای هیأت دو طرف در همین هتل ساکنند. در لابی آن یک خانم مدام پیانو مینوازد تا روان مهمانان شاد شود. در این سو اما در حومهی شرقی شهر کابل، در منطقهی ارزانقیمت در اردوگاه بتخاک، قربانیان و بیجاشدگان عاملان جنگ، روزهای آغازین زمستان استخوانسوز و آلودهی کابل را در میان چهاردیواریهای گِلی و داخل چادرهای فرسوده به امید رسیدن بهار و گرمشدن هوا به سختی روزگار میگذرانند.
باشندگان اردوگاه بتخاک، به آب آشامیدنی بهداشتی دسترسی ندارند و آب تمامی اهالی کمپ از دو چاه آب که توسط یک مؤسسه حفر شده است، تأمین میشود. اکثر کودکان در این اردوگاه از چندین سال به این سو مکتب نرفتهاند و اکثر کودکان هرچند سنشان بلند رفته، اما از صنف سوم بیشتر درس نخواندهاند.
نور رحمان که بهتازگی به این کمپ آمده است، فقط تا صنف دوم مکتب خوانده و از آن پس بهدلیل اینکه در روستایش مکتب نبوده، نتوانسته ادامه دهد. او حالا بیسواد است. او میگوید طالبان زمانی که او تازه صنف دوم را تمام کرده بود، مکتب روستا را ماینگذاری و منفجر کردند: «آرامی که باشد، کودکان مکتب میروند، دختران مکتب میروند و یک کسب و کمال یاد میگیرند. ولی حالا آنجا جنگ است. هیچ کس مکتب نمیرود. طالبان مکتب را با ماین خراب کردند.»
به محض ورود به کمپ اولین چیزی که حس میشود بوی پلاستیک سوخته است. اکثر خانهها در این کمپ برای گرمکردن خانههایشان پلاستیک و زباله میسوزانند.
برای راحلهی ۴۰ ساله اما زندگی در این کمپ سختتر از دیگران است. او مادر شش فرزند و همسر یک مرد معتاد است. دو دختر بزرگش کشمشپاکی میکنند: «دخترانم هر کدام روزانه دو دو کاسه کشمش پاک میکنند. درآمد هر کدامشان روزانه بین ۴۰ تا ۶۰ افغانی است. کار بسیار سخت است.»
راحله پنج سال است که از روستایش در ولسوالی تگاب، به این کمپ پناهنده شده است. او نیز مثل سایر همسایههایش اتاق محقرش را با یک بخاری حلبی کوچک که در آن پلاستیک و زباله میسوزد، گرم میکند. فرزندان قدونیمقد راحله مجبورند که برای بخاری سوخت جمعآوری کنند. آنان هرچه را گیرشان میآید میآورند و در گوشهای از حیاط، زیر پلاستیک ذخیره میکنند تا سرمای زمستان کابل را تحملپذیرتر کند: «کاغذ و پلاستیکی را که اولادهایم جمع میکنند میسوزانیم. فرزندانم اگر لباس دارند، بوت ندارند.»
بیجاشدگان در این کمپ از حداقلترین امکانات زندگی محرومند و بیآنکه زندگی کنند، فقط شب و روز میگذرانند.
زنان در این کمپ بهدلیل بضاعت مالی پایین در خانه زایمان میکنند. تمامی خانهها از گِل ساخته شده و نمناک است. سقف اکثر خانهها سوراخ است و در روزهای بارانی آب به داخل خانه نفوذ میکند. اکثر پیرمردان کمپ بهدلیل نمناکبودن خانهها مریضاند. در روزهای بارانی گل و لای به حدی زیاد است که اهالی کمپ تا مچ پای در گل فرو میروند.
مردان این کمپ به دستفروشی و کارگری مشغولند که اکثر شبها بیآنکه سودی کرده باشند و مزدی گرفته باشند، به سرپناهشان برمیگردند. از میان فامیل ۹ نفری نور رحمن، فقط اوست که کار میکند. نور رحمان حمالی میکند و روزانه بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ افغانی درآمد دارد.
شبیه کمپ بتخاک بیش از ۵۱ کمپ دیگر نیز در کابل وجود دارد که بیجاشدگان جنگ را در خود جا داده است.
براساس آمار وزارت مهاجرین و عودتکنندگان، تنها در جریان سال ۱۳۹۹ حدود ۵۲ هزار خانواده در سراسر افغانستان به دلایل مختلف ولی عمدتا جنگ از مناطقشان بیجا شدهاند.
رضا باهر، معاون سخنگوی وزارت امور مهاجرین و عودتکنندگان به روزنامه اطلاعات روز میگوید که این وزارت از سال ۲۰۰۲ تا حالا حدود ۳۳۱ هزار خانواده بیجاشده را که شامل بیش از دو میلیون نفر میشوند ثبت کرده است.
آنطور که آقای باهر میگوید وزارت مهاجران یک نهاد سیاستگزار و هماهنگکننده است و مؤسسات خارجی برای بیجاشدگان کمک فراهم میکنند. به گفتهی آقای باهر وزارت مهاجران تنها دو سال میشود که برای کمک به بیجاشدگان داخلی از وزارت مالیه یک بودجه مشخص دریافت میکند: «در فصل زمستان برای هر خانواده حدود ۱۰ هزار افغانی پول در نظر گرفته میشود که آنان بتوانند نیازهای فوری مثل لباس را تهیه کنند.»
زندگی اهالی کمپ بتخاک به کمک مقطعی مؤسسات خارجی که در بخش مهاجرین و بیجاشدگان کار میکنند، وابسته است. عمدهترین کمککننده برای بیجاشدگان داخلی، کمیته ناروی (NRC) است.
روستای تترخیل که به انار بیدانه و آبوهوای خوشش معروف است، ۱۷ سال است که در آتش جنگ میسوزد. نور رحمان میگوید که این جنگ در این مدت تنها از بستگان او پنج نفر قربانی گرفته است.
«روزی نیست که در قریه ما جنگ نباشد. راکت و هاوان خانههای مردم را ویران کرده. ما دیگر تحمل نتوانستیم. نخواستیم که مثل خویش و قوم کشته شویم. از همین خاطر آمدیم اینجا. تنها از قریه ما که ۵۰ خانه بود، کسی در قریه نمانده. هر کس هر سو فرار کرده است. یک تعداد چند سال قبل، کسی امسال و کسی هم تازه از منطقه فرار کردهاند.»
بر اساس توافقنامهی طالبان و امریکا، انتظار میرفت که با شروع مذاکرات بینالافغانی سطح خشونت در کشور پایین بیایید، اما تا کنون نهتنها که کاهش در آن رونما نشده بلکه افزایش هم یافته است؛ خشونتی که نور رحمان و خانوادهاش را مجبور به ترک روستایشان از ولسوالی تگاب کاپیسا کرده است.
برای نور رحمان و اهالی کمپ ۵۲ بتخاک که قربانیان مستقیم این جنگ خانمانسوز هستند، قابل درک نیست که از یک سو گفتوگوهای صلح در جریان است و از سوی دیگر جنگ بهشدت ادامه دارد. نور رحمان میگوید: «اول آتشبس اعلام کنند و بعداً بنشینند مذاکره کنند. ولی آنها تا هنوز این کار را نکردهاند. اول از تلفات بیشتر جلوگیری شود بعد بنشینند بین خود گپ بزنند. جنگ و درگیری بسیار زیاد شده. کل مردم تکلیف روحی پیدا کرده.»