جنایت به مثابه‌ی ابزار

جنایت به مثابه‌ی ابزار

آن‌چه امرالله صالح، معاون نخست ریاست‌جمهوری در گزارش‌اش از جلسات شش‌ونیم صبح در صفحه‌ی فیسبوک‌اش مبنی بر تهدید مستقیم شیعیان توسط گروه داعش نوشت، می‌تواند تبعات ناگوار سیاسی و امنیتی در پی داشته باشد. آقای صالح ادعا می‌کند که گروه داعش یا به تعبیر او «طالبان داعشی» تهدید کرده در صورتی که دولت زندانیان این گروه را اعدام کند، آن‌ها کابل را به مسلخ‌گاه شیعیان تبدیل خواهد کرد. بیان این موضوع توسط معاون نخست ریاست جمهوری پهلوها و تبعات خطرناکی در خود دارد.

به فرض صحت‌داشتن این تهدید، آن‌چه آقای صالح در صفحه‌ی فیسبوک‌اش گفت، در عمل تکرار، تبلیغ و برجسته‌سازی روایت ترس و تهدید دشمن در میان افکار عمومی است. تکرار تهدید و در واقع تبلیغ روایت دشمن توسط مقام نخست ریاست‌جمهوری در شرایط بحرانی که افغانستان با آن مواجه است، خطایی است که سر زدن آن توسط آقای صالح عجیب می‌نماید. آقای صالح در توضیح این یادداشت و در پاسخ به انتقادها نوشته است که او کار خطایی نکرده بلکه پرده از نوع نگاه و روایت دشمن برداشته است. اگر فرض را بر این بگیریم که رویکرد آقای صالح درست باشد، آیا درست است که مقامات حکومت افغانستان، رسانه‌ها، نهادها و مردم روایت طالبان مبنی بر جهاد بودن جنگ جاری، اشغال‌شدن افغانستان توسط کفار، غلام کافر و خارجی بودن مقامات و سیاستمداران افغانستان را تبلیغ و تکرار کنند؟ سخنان یک مقام حکومت آن‌هم به عنوان معاون نخست ریاست‌جمهوری و فرد شماره دوم مملکت باید سنجیده‌شده، محتاطانه و هشیارانه باشد. آقای صالح باید به توهم این‌که او همواره کار درست است و هیچ شک و نقد و تردیدی در خصوص مواضع، حرف‌ها و ادبیات سخن‌ و کلام‌اش نمی‌تواند وارد باشد، پایان دهد.

پهلوی دیگری که سخن آقای صالح در خود نهفته دارد، نشان‌دادن و تبلیغ نیش خطر و تهدید بدون کو‌چک‌ترین مسئولیت‌پذیری است. آقای صالح در این یادداشت با آب‌وتاب توضیح می‌دهد که داعش در سطح تبدیل کردن کابل به «مسلخ‌گاه شیعیان» تهدید کرده است و در پی آن، اعلام می‌کند که حکومت دقیقاً در نقطه‌ی مقابل تهدید این گروه، زندانیان داعش را محکمه و مجازات می‌کند. هیچ اشاره و سخنی از تدابیر حکومت، از تعهد حکومت به دفع این تهدید و از الزام حفاظت از شیعیان در برابر این تهدید در این یادداشت نیست. فارغ از این‌که این یادداشت، یک رفع مسئولیت آشکار و شرم‌آور از حکومت در خصوص حفاظت از شیعیان است، یکی از تبعات خطرناکی که این یادداشت می‌تواند داشته باشد این است که به شیعیان صریحا پیام می‌فرستد که تنها، در معرض حمله و بی‌دفاع هستید. واکنش گروه قومی-مذهبی که هدف این تهدید عنوان شده، چه خواهد بود؟ در محتمل‌ترین سناریو، سخنان آقای صالح، افراد متعلق به این مذهب را به راه‌حل دفاع خودی، مسلح‌سازی و چاره‌جویی‌هایی غیررسمی، گروهی و خارج از برنامه‌های امنیتی دولتی تشویق می‌کند. پیامد این اتفاق برای کشوری که اسلحه و تفنگ در چهل سال گذشته، تمام حیات سیاسی و اجتماعی آن را ویران کرده، افزوده‌شدن فاجعه‌ای به فاجعه‌های جاری و موجود است.

واقع اما این است که یادداشت آقای صالح، مصداقی از مصادیق استفاده‌ی ابزاری حکومت از جنایت است. حکومت افغانستان به‌خاصه در این اواخر، با رخ‌دادن هر رخداد ناگوار و خونین امنیتی و تروریستی، تمام تمرکزش بر این محور قفل می‌شود که چگونه از فاجعه‌ای که رخ داده است، به عنوان ابزار سیاسی استفاده کند. تعبیر «طالبان داعشی»، کلیدواژه‌ای است که حلقه‌ی رییس جمهور غنی در ماه‌های اخیر از آن برای جنگ سیاسی و استخباراتی‌شان علیه طالبان استفاده می‌کند. از حوالی تابستان ۱۳۹۴ که فعالیت رسمی داعش در افغانستان آغاز شد، تا قریب به یک سال گذشته، رویکرد و اصرار حکومت بر این بود که میان طالبان و داعش تفکیک و جدایی قایل شود زیرا در آن زمانه، این رویکرد برای حکومت افغانستان سود سیاسی به همراه داشت. با تغییر این رویکرد، تمام انرژی حکومت بر این محور متمرکز شده که چگونه می‌تواند از هر ابزار ممکن سیاسی، نظامی و استخباراتی برای تحت فشار قرار دادن طالبان استفاده کند. به جد می‌توان ادعا کرد اگر روزی، طالبان چراغ سبزهایی به آقای غنی نشان دهد، ارگ ریاست جمهوری در چرخشی متضاد، بر قباحت‌زدایی از این گروه با هر ابزار ممکن، متمرکز خواهد شد. مصداق این ادعا، حمایت آقای غنی در رسانه‌ها از حکومت طالبان در نیمه‌ی دوم دهه‌ی هفتاد خورشیدی است. مردی که اکنون خودش را بزرگ‌ترین دشمن طالب نمایانده است، قریب به دو دهه‌ونیم قبل، از استیلای این گروه بر افغانستان حمایت می‌کرد. این بازی قدرت و استفاده‌ی ابزاری از فاجعه و صنعت کشتار است.