کلید شکوفایی اقتصادی افغانستان در هتل «شرق دوحه»

کلید شکوفایی اقتصادی افغانستان در هتل «شرق دوحه»

عبدالحمید خراسانی، روزنامه‌نگار

افغانستان به‌لحاظ موقعیت جغرافیایی از مزیت بالای اقتصادی و ترانزیتی بهره‌مند است و می‌تواند با ایجاد نظام حمل‌ونقل ایمن و مطمئن، از این مزیت در راستای افزایش درآمد ارزی و ارتقای موقعیت راهبردی در منطقه استفاده کند. کوریدورهای جاده‌ای بین آسیای مرکزی و آسیای جنوبی از طریق افغانستان می‌تواند به‌طور قابل توجهی باعث رشد اقتصادی نه تنها افغانستان بلکه کل منطقه گردد. برعلاوه، این کشور از لحاظ داشتن منابع طبیعی دست‌نخورده، یکی از غنی‌ترین کشورهای جهان است. با وجود این اما چرا با گذشت دو دهه از افغانستان جدید و سرازیر شدن میلیاردها دالر کمک‌های نقدی، هنوز هم این کشور با وضعیت بد اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کند؟

افغانستان پس از سال ۲۰۰۱ در محور کمک‌های کشورهای منطقه و جهان قرار گرفت. براساس یک تخمین احتمالی کشورهای جهان از سال ۲۰۰۱ تاکنون در حدود ۹۰ میلیارد دالر برای افغانستان کمک منظم کرده‌اند. این مبلغ، رقم بسیار درشتی است. اما چرا هنوز بیش از نیمی جمعیت افغانستان زیر خط فقر زندگی می‌کنند؛ یعنی غذای یک‌روزه خود را بسیار به مشکل می‌توانند فراهم کنند؟ چرا فقر، بیکاری، فرار مغزها، اعتیاد به مواد مخدر، نبود فرصت‌های مناسب برای سرمایه‌گذاری‌های خارجی با وجود سرازیرشدن میلیاردها دالر، کماکان مشکل عمده شهروندان کشور است؟ برای یافتن پاسخ به این پرسش‌ها، نیاز است ابتدا درآمد پولی و وضع اقتصادی افغانستان را در «کانتکست» جنگ چندین ساله این کشور بررسی کنیم.

صلح و اقتصاد از اساسی‌ترین مولفه‌های زندگی اجتماعی بشر است و یکی، بدون دیگری در جهان معاصر تقریبا ناممکن شده است. در این جای شکی نیست که امنیت در یک منطقه، باعث رشد اقتصادی آن می‌شود و برعکس، اقتصاد ضعیف عامل بدامنی و ناهنجاری‌های اجتماعی است. بدین لحاظ، باید ریشه ناهنجاری‌های اقتصادی افغانستان را در زوایای جنگ ریشه‌یابی کرد.

در کشورهای جنگ‌زده، فقر، بیکاری و بی‌سوادی افزایش می‌یابد. زیرا نهادهای آموزشی، صحی و تجاری به‌گونه درست فعالیت نمی‌توانند. طبعا جنگ سبب کاهش فرصت‌های شغلی شده و بیکاری سبب گسترش دامنه‌ی جنگ می‌شود. در گزارش سال ۲۰۲۰ شاخص جهانی صلح – که در ماه جون امسال به نشر رسیده – از افغانستان به عنوان نخستین کشوری یاد شده که از میان ۱۶۳ کشور برای بار دوم در صدر کشورهای جنگ‌زده قرار گرفته است. در این گزارش آمده که هزینه جنگ در افغانستان برابر به ۵۱ درصد تولیدات ناخالص داخلی آن می‌باشد. همچنان در این گزارش تذکرداده شده رشد عاید سرانه کشورهای امن در مقایسه به کشورهای ناامن سه برابر بیشتر است.

هرساله درصد بزرگی از بودجه سال از سوی دولت افغانستان به بخش‌های امنیتی و دفاعی اختصاص داده می‌شود. هزینه جنگ در کشور برابر به ۵۱ درصد تولیدات ناخالص داخلی است. پیش از این، بانک جهانی پیش‌بینی کرده بود که اقتصاد افغانستان ۲.۴ درصد درسال ۲۰۲۰ و ۳.۵ درصد در سال ۲۰۲۱ رشد خواهد کرد؛ اما مشروط بر این‌که مذاکرات صلح با طالبان به نتیجه برسد. از سوی دیگر، بانک توسعه آسیایی در گزارش سالانه خود پیش‌بینی کرده که تولید ناخالص داخلی افغانستان به‌دلیل چالش‌های امنیتی پنج‌ درصد در سال ۲۰۲۰ کاهش داشته است.

افغانستان کشوری است که ۹۹درصد مردم آن مسلمان است و با این‌حال بیشتر از چهل‌سال است که زیر پرچم‌های مختلف و بنابه داشتن عقاید مختلف در آتش جنگ می‌سوزد. در طول چند دهه اخیر، تمام گروه‌ها و جناح‌های که در جنگ و خون‌ریزی افغانستان دخیل بوده‌اند جنگ‌شان را دفاع از دین عنوان داده اند. اما واقعیت امر چیزهای دیگری بوده است.

گروه طالبان زیر نام امارت اسلامی بیش از دو دهه می‌شود که به‌خاطر حضور نیروهای خارجی در افغانستان، با دولت جمهوری اسلامی افغانستان درگیر جنگ هستند و از مردم افغانستان قربانی می‌گیرند. آن‌ها در حالی‌که کشور را اشغال شده یاد می‌کنند، اما یک‌سال قبل با ایالات متحده امریکا توافقنامه صلح را امضا کردند. طالبان در آن توافقنامه تعهد سپردند که با نیروهای امریکایی و هم‌پیمانان آن در افغانستان هیچ نوع عملیات نظامی را انجام نخواهد داد. اما در طرف دیگر حملات انفجاری، انتحاری و حملات تهاجمی خود را بالای نیروهای دولتی و مردم بی گناه‌ مسلمان این کشور افزایش داده‌اند. حالا توجیه گروه طالبان برای ادامه قتل و کشتار در افغانستان چیست؟

شاید از این جنبه بتوان جواب این سوال را یافت که یافته‌های گزارش دانشگاه «نبراسکاموها» در سال ۲۰۲۰ نشان می‌دهد طالبان دریک سال مالی، که از ماه مارچ ۲۰۱۹ تا سال ۲۰۲۰ را در بر می‌گیرد، ۱.۶ میلیارد دالر از طریق جمع‌آوری مالیات، قاچاق مواد مخدر، استخراج معادن، اخاذی، صادرات و واردات و کمک‌های بیرونی، درآمد داشته‌اند. پرواضح است که جنگ افغانستان تنها عامل دینی و مذهبی ندارد، عنصر اقتصاد نیز در این جنگ برجسته است. جنگ برای خیلی‌ها به منبع درآمد و سرمایه‌ مادی تبدیل شده است. فقر، بیکاری و نبود فرصت‌های سرمایه‌گذاری خارجی از جمله عوامل مهم افزایش تعداد مخالفان مسلح حکومت می‌باشد.

مردم افغانستان سال‌هاست که از نبود صلح دایمی و پایدار رنج می‌برند و دوست دارند مانند سایر کشورها در صلح، رفاه و آسایش تحصیل، ورزش، تفریح و زندگی روزمره خویش را پیش‌ببرند. افغانستان پنجمین کشور فقیر دنیا است؛ جنگ چهل‌ساله، بی‌سوادی، سیاست‌های نادرست و … از عواملی بوده که طی بیش از دو دهه‌ی گذشته، مانع بازسازی زیربناهای ویران‌شده‌ی اقتصادی کشور شد. با گذشت دو دهه از افغانستان جدید و سرازیر شدن میلیاردها دالر هنوز هم کشور با وضعیت بد اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کند. اکنون که بحث مذاکرات صلح در صدر قرار دارد، انتظار مردم نیز پایان دادن به چرخه کشتار مردم بی‌گناه است. شکوفایی اقتصاد افغانستان در ختم جنگ در کشور نهفته است. مدیریت درست مالی، باتوجه به منابع مالی افغانستان و نیز جلوگیری از مصارف جنگ، کمک بسیار مهمی بر رشد اقتصادی می‌کند. همچنین با پولی که از سوی دو طرف هزینه جنگ می‌شود، می‌شود در عرصه رشد زمینه‌های تعلیمی و تحصیلی و رشد شرکت‌های تجاری کار گرفت و زمینه رقابت‌های سالم اقتصادی را فراهم کرد. واقعیت امر این است که از ادامه جنگ، تنها کسانی سود می‌برند که نفع شخصی دارند. این را به یاد داشته باشیم که نفع شخصی دیگران، بربادی ملت افغانستان را به همراه دارد.

اکنون همه چشم‌ها به هتل «شرق دوحه» و مذاکرات صلح دوخته شده است. توافق صلح میان حکومت افغانستان و گروه طالبان هنگامی منجر به ثبات خواهد شد که هم‌زمان با آن یک برنامه‌ی جامع اقتصادی مدنظر قرار گیرد. قبل و بعد از هر گونه توافق صلح با طالبان، داشتن یک اقتصاد سالم ضروری است. منابع درآمد باید با هماهنگی دو طرف به خوبی مدیریت شود و از آن برای سازندگی و عمران و آبادی کار گرفته شود. با این کار می‌شود هزاران نفر را صاحب کار کرد. اما اگر با وجود توافق نسبی صلح، وضعیت همین‌گونه ادامه یابد و منابع پولی افغانستان به جیب مافیا سرازیر شود، طبعا جنگ خاتمه نمی‌یابد. در نبود فرصت‌های اقتصادی ممکن است شهروندان افغانستان به شاخه‌ی خراسان داعش بپیوندند و بدین ترتیب صفحه جدیدی از جنگ و درگیری‌های خانمان‌سوز در افغانستان گشوده شود.