فرصتی برای دیپلماسی فعال

فرصتی برای دیپلماسی فعال

دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترمپ در امریکا چهار روز پیش رسما پایان یافت و جو بایدن جای او را در کاخ سفید احراز کرد. با وجود حضور گسترده‌ی امریکا در افغانستان، روابط میان دو کشور در دوره‌ی ریاست‌جمهوری ترمپ دست‌خوش تغییراتی زیادی شد. مهم‌ترین تحول شروع مذاکرات امریکا و طالبان و در نهایت توافق آن دو بود. اما حکومت افغانستان عملا در سال‌های آخر ریاست‌جمهوری ترمپ از چشم امریکا افتاد. دست‌کم در دو سال آخر حکومت ترمپ افغانستان در سطح دیپلماسی از طرف امریکا منزوی شد. به‌عنوان مثال حتا دیپلمات‌های پایین‌رتبه امریکا از دیدن با مشاور امنیت رییس‌جمهور ابا می‌ورزیدند. در سایر بخش‌ها نیز سطح دیپلماسی در حد تعارف سیاسی پایین آمده بود و شکاف بی‌اعتمادی بسیار بیشتر از آنچه تصور می‌شد، وجود داشت.

دلیل سردی روابط افغانستان و امریکا در زمان ترمپ، ساز مخالفت غنی با سیاست‌های صلح واشنگتن بود. استراتژی آقای غنی در روند صلح هرگز مورد قبول ایالات متحده امریکا به رهبری ترمپ نبود. او به‌دلیل انتخابات برای آوردن طالبان به روند صلح بسیار عجله داشت و به قولی که برای شهروندان امریکا برای خروج از افغانستان داده بود، می‌خواست جامه عمل بپوشاند و این دست‌آورد را به رای‌دهندگان امریکایی بفروشد. این رویکرد باعث شد دولت ترمپ امتیازات زیادی را به‌صورت یک‌جانبه به طالبان بدهد، آن‌هم بدون این‌که از طالبان امتیازات قابل ملاحظه‌ای به‌دست آورده باشد. در این بازی برای رییس‌جمهور افغانستان مسأله‌ی قابل نگرانی یک چیز دیگر بود؛ او نگران بود که سر انجام مذاکرات حکومت و طالبان با مداخله ایالات متحده به ایجاد یک حکومت موقت برسد. آقای غنی موفق شد در طول دو سال گذشته برنامه‌های صلح واشنگتن را گام به گام با گره‌های تازه به چالش مواجه کند یا دست‌کم از نظر زمانی آن‌را به تأخیر انداخت. هرچند واشنگتن در غیاب حکومت افغانستان مذاکرات مستقیم صلح با طالبان را شروع کرد، اما برنامه‌ای که داشت محقق نشد.

حالا که رییس‌جمهور جو بایدن مسئولیت رسیدگی به جنگ و صلح افغانستان را بر دوش می‌کشد و قرار است حرف آخر را او بزند و به‌‌عنوان رییس‌جمهور مسیر فصل بعدی جنگ را مشخص کند، برای افغانستان هم یک فرصت است و هم یک تهدید. فرصت است، زیرا برخلاف ترمپ بایدن سیاست‌مدار وابسته به دیپلماسی است. بسیاری از ناظران می‌گویند دولت‌مردان بایدن عمدتا کسانی‌اند که حمایت از حکومت افغانستان و تأخیر خروج نیروهای امریکایی را از افغانستان به او توصیه می‌کنند. تهدید است، زیرا مرور کارنامه آقای بایدن نشان می‌دهد که او افغانستان را از عینک پاکستان می‌بیند. برای چهل‌وششمین رییس‌جمهور امریکا به گفته‌ی خودش پاکستان پنجاه‌مرتبه مهم‌تر از افغانستان است و افغانستان یک کشور سه‌پاره و درست‌نشدنی است. بنابراین، ترس و تهدید این است که آقای بایدن نیز مدیریت جنگ و صلح افغانستان را از چشم پاکستان تعریف کند. حالا همه چیز بستگی به دیپلماسی فعال افغانستان دارد. جای خالی دیپلماسی فعال افغانستان به معنای ادامه تهدید است.

کاری که حکومت افغانستان باید روی دست بگیرد تلاش برای بازسازی روابط و فعال‌سازی دوباره دیپلماسی خواب‌رفته افغانستان با واشنگتن است. چهار سال پیش وقتی که ترمپ در کاخ سفید رفت جنگ افغانستان برای او یک اولویت اصلی بود. استراتژی که ترمپ برای افغانستان داشت، نویدبخش بود؛ زیرا پیام اصلی آن پیروزی در جنگ افغانستان بود. او گفت برخلاف خواسته اولیه‌اش با خروج نظامیان امریکایی در افغانستان مخالف است. او در سخنانش نسبت به خروج عجولانه از افغانستان هشدار داد و گفت نمی‌خواهد اشتباه رهبران امریکا در خروج سریع و گسترده نظامیان ایالات متحده از عراق در زمان ریاست‌جمهوری باراک اوباما را تکرار کند. در آن زمان ترمپ به پاکستان هشدار داد که نمی‌خواهد در قبال حضور گروه‌هایی مانند طالبان در پاکستان ساکت بماند. اما در طول حدود سه سال گذشته معادله برعکس شد. نه‌تنها ترمپ سیاست خروج عجولانه را از افغانستان روی دست گرفت که در غیاب حکومت افغانستان مذاکرات مستقیم صلح با طالبان را شروع کرد. با طالبان توافق‌نامه صلح امضا کرد و تا یک‌قدیمی دعوت از رهبران طالبان در کمپ دوید پیش رفت. هشداری که به پاکستان داده بود نه‌تنها عملی نشد که نقش و جایگاه پاکستان در جنگ و صلح افغانستان پررنگ‌تر از گذشته شد. یک دلیل اصلی پیش‌آمدن این وضعیت نقش ضعیف و ناکارآمد حکومت افغانستان در زمینه‌ی دیپلماسی بود.