فردا یک سالگی توافقی است که در نوع خود بیپیشینه بود. امریکا بهعنوان قدرت هژمون نظامی جهانی پس از نزدیک به دو دهه مبارزهی نفسگیر زیر نام عملیات آزادی ناگزیر شد با دشمنی توافقنامه صلح امضا کند که در قد و قامت یک گروه شورشی بیشتر نبود. به همین دلیل بسیاری این توافق را بهعنوان توافق تاریخی معنا کردند. خیلیها هم از این فراتر این اتفاق را یک توافق ننگین صلح دولت امریکا با طالبان خواندند. بسیاری هم پس از امضای توافق امریکا و طالبان این سوال را از خود پرسیدند که چگونه به اینجا رسیدیم؟ اما دستکم در یک سالگی توافق امریکا و طالبان روشن شد که این موافقتنامهی تاریخی یا ننگین و یا هم عجیب، یک توافق نافرجام بوده است. هیچ چیز مشخصی از این توافق حاصل نشد و حملات مرگبار طالبان بهصورت گسترده ادامه یافت. سود این توافق تنها به جیب طالبان رفت. امریکا امتیازات ملموس و بزرگی را در بدل وعدههای غیرقابلاجرای یک دشمن غیرقابلاعتماد دودستی به طالبان داد.
مشکل بزرگ توافقنامه امریکا و طالبان در این بود که این توافقنامه به طالبان یک سری امتیازات ملموس را میداد. طبق این توافقنامه تعداد نیروهای ایالات متحده و نیروهای ائتلاف در افغانستان طی ۱۳۵ روز به ۸۶۰۰ سرباز کاهش پیدا میکرد. سپس باقیمانده نیروهای امریکایی و ائتلاف طی ۱۴ ماه از افغانستان خارج شوند. آزادکردن پنجهزار زندانی طالبان از زندانهای دولت افغانستان و حذف نام طالبان از فهرست سیاه و برداشتن ممنوعیت سفر برای اعضای این گروه همگی امتیازات ملموس و قابل اندازهگیری است. هیچ راه گریزی غیر از عمل به آن وجود ندارد. اما سه تعهد بزرگ طالبان در این توافقنامه نه ملموس است و نه ضمانت اجرایی دارد. قرار بود طالبان برای کاهش خشونت همکاری کند، روابط خود را با گروه القاعده قطع کند و مذاکرات بینالافغانی را شروع کند. در طول یک سال گذشته طالبان به هیچ کدام از این تعهدات پابندی نداشته است.
طالبان همزمان با شروع مذاکرات و خیلی وقت پیش از امضای توافقنامه این گروه با امریکا خشونت را پیوسته افزایش داده و در طول یک سال گذشته خشونتها و تلفات غیرنظامیان به مرحلهی نگرانکنندهای رسیده است. گزارش تازهی سازمان ملل متحد درباره تلفات غیرنظامیان در سال ۲۰۲۰ نشان میدهد که پس از آغاز مذاکرات بینالافغانی تلفات غیرنظامیان نهتنها بیشتر شده که آمار تلفات غیرنظامیان وحشتناک است. در مورد دومین تعهد طالبان نیز نظارت نهادهای بینالمللی نشان میدهد که نهتنها طالبان با القاعده قطع رابطه نکرده که این رابطه را بیشتر کردهاند. رویکرد طالبان در مذاکرات بینالافغانی نیز مبتنی بر وقتکشی و منتظرماندن برای خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان بودهاند. بهرغم همهی تخطیهای آشکار، اما از نظر حقوقی طالبان این عدم تعهد را نمیپذیرند و بنا بر راههای گزیری که توافقنامه برای طالبان باز گذاشته کسی هم نمیتواند این گروه را مواخذه کند.
حالا که قرار است دولت جدید امریکا توافقنامه یک سال پیش را بررسی کند و اکنون که روشن شده طالبان یک دشمن غیرقابلاعتماد اند، وقت آن رسیده است که این گروه وادار به عقبنشینی شود. نیاز است که مانند امریکا طالبان نیز به تعهدات ملموس و قابلاندازهگیری متعهد شوند. ضروریترین تعهد الزام به کاهش خشونت در افغانستان است. طالبان باید بهطور روشن به کاهش خشونت و تندادن به مذاکرات معنادار را بپذیرند. از آغاز این توافق طالبان پیوسته احساس پیروزی کردهاند. بلافاصله پس از توافق واکنش ملاهبتالله، سرشار از حس پیروزی بود: «امارت اسلامی به نصرت پروردگار و به نمایندگی مردم دلیر افغانستان توانست که پس از تقریبا ۱۹ سال جهاد و مبارزه، بالاخره برای پایان اشغال از افغانستان به توافق برسد.» واقع این است که در یک سال گذشته طالبان خواب فتح را دیدهاند. بنابراین وقت آن رسیده است که خواب فتح طالبان آشفته و این حس پیروزی پس گرفته شود.