در هفتههای اخیر جنگ از شمال تا جنوب و غرب افغانستان شدت گرفته است. در دوونیم ماه گذشته دستکم ۱۱ ولسوالی سقوط کرده است. تازهترین مورد، شب گذشته ولسوالی شهرک ولایت غور در حوزه غرب کشور بهدست گروه طالبان سقوط کرده است و جنگ شدید در ولسوالیهای دولینه و تولک این ولایت جریان دارد. همچنان در روزهای گذشته ولسوالیهای قیصار در ولایت فاریاب و ولسوالی چک در ولایت میدان وردک کاملا بهدست طالبان سقوط کرده و در مرکز فرماندهی پولیس ولسوالی بلخ ولایت بلخ نیز حمله انفجاری بزرگ موتربمب از سوی گروه طالبان صورت گرفته است. برعلاوه در جریان هفته گذشته پنج ولسوالی دیگر در ولایتهای ارزگان، غزنی، زابل و نورستان سقوط کرده بود.
حکومت افغانستان پس از هر بار سقوط ولسوالیها بهدست جنگجویان گروه طالبان، پاسخ روشن به مردم و رسانهها نمیدهد و سخنگویان نهادهای امنیتی میگویند که نیروهای امنیتی در برخی از این ولسوالیها «عقبنشینی تاکتیکی» کردهاند. اما بهنظر میرسد این سناریوی عقبنشینی تاکتیکی نیروهای امنیتی ادامهدار شده و دامنهی جنگ و روند سقوط ولسوالیها سریعتر شده است. آیا واقعیت سقوط ولسوالیها عقبنیشینی تاکتیکی است؟
پای مدیریت جنگ میلنگد
جنرال عبدالهادی خالد، آگاه امور نظامی و امنیتی در گفتوگو با اطلاعات روز میگوید که این روند نه شکست نیروهای امنیتی است و نه تغییر تاکتیک جنگ از سوی حکومت افغانستان و گروه طالبان، بلکه این ضعف و ناتوانی در رهبری استراتژیک جنگ است: «حکومت نیروهای امنیتی را به حدی پراکنده کردهاند که حالا آنها را نه حمایت و اکمال میتوانند و نه مدیریت. وقتی نیروهای ناتو در حمایت نیروهای امنیتی افغانستان بود، این نیروها پراکنده شدند، اما حالا که نیروهای ناتو در حال خارجشدن هستند، دولت و رهبری استراتژیک جنگ افغانستان هیچ نسنجیدند که امکانات زمینی و هواییشان چقدر است و تا چه اندازه نیروها را پراکنده کنیم که اگر یک زمانی نتوانستیم اکمال کنیم، چگونه آنها را جمع و مدیریت کنیم.» آقای خالد باور دارد که رهبری حکومت مطالعه درست درباره جغرافیای جنگ افغانستان ندارد. به همین دلیل نیروهای امنیتی را پراکنده کرده و لقمه چرب برای دشمن نگهداشتهاند.
جنرال خالد معتقد است که رهبری جنگ افغانستان دچار سندروم مشکلات شده است. به گفتهی او دفتر شورای امنیت ملی وظیفهاش نوشتن پالیسیهای امنیتی و در ضمن نظارت از چگونگی تطبیق پالیسیها امنیتی است، اما فعلا مسئولیت سوق و اداره جنگ را بر عهده گرفته است. از سوی دیگر جنگ افغانستان محلی است، اما مدیریت جنگ محدود شده به مرکز و در درون نهادهایی که تصمیمگیری در آن بهشدت متمرکز به ارادهی فرد یا افراد محدود است: «اداره ملکی در این جنگ بهلحاظ تقسیم کار و پیشبرد مسئولیتها کاملا غایب است. اداره ملکی باید زمینههای شورش را از بین ببرد و خدمات ارائه کند. بنابراین در شرایط کنونی ضرورت است که کابینهی جنگ و کابینهی ملکی شکل بگیرد و در واقع تقسیم کار شود.»
آقای خالد میگوید اینگونه نیست که نیروهای امنیتی افغانستان شکست خورده باشند و یا جنگ نمیکنند. بلکه نیروهای امنیتی از روحیه قوی برخوردارند و مردمان وطندوست در صفوف این نیروها فعالیت میکنند: «اما متأسفانه رهبری جنگ و رهبری استراتژیک بسیار ضعیف و ناتوان است که با معیارهای غیرمسلکی و غیرحرفهای تعیین شدهاند. بنابراین راهحل وضعیت پیشآمده در این است که نیروهای امنیتی افغانستان جمع شوند. این نیروها نقاط استراتژیک و معبرهای عمده را زیر کنترل خود بگیرند و از سوی دیگر امکان حمایت و اکمالاتشان فراهم باشد.»
استراتژی جنگی طالبان: قطع مسیرهای ارتباطی
جنرال جاوید کوهستانی، آگاه امور نظامی و امنیتی در گفتوگو با اطلاعات روز دربارهی استفاده نهادهای امنیتی از مفهوم عقبنشینی تاکتیکی میگوید در جریان فعالیتهای محاربوی وضعیت عقبنشینی تاکتیکی برای قطعات و جزوتامها در قدمهای مختلف، البته در یک جنگ منظم پیش میآید: «اما در وضعیت موجود متأسفانه ابتکار میدان جنگ بهدست طالبان است. استراتژی کوتاهمدت طالبان برای تصرف ولسوالیها، پایاندادن به پوستههای افراز شده در بیرون ولایات، کنترل مسیر ارتباطی ولایات و ولسوالیها است.»
آقای کوهستانی توضیح میدهد پس از اینکه روند خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان آغاز شد، طالبان این استراتژی را انتخاب کردند که به کلانشهرها حمله نکنند، ولی پوستههای کوچک در بیرون از مراکز ولایات و لسوالیها را هدف قرار بدهند: «به همین خاطر نخست پوستههای کوچک را محاصره میکنند و از طریق کنترل و ماینگذاری راههای اکمالاتی قرارگاهها، آنها را زمینگیر میکنند تا مجبور به تسلیمی شوند و یا هم از طریق انجام عملیات نظامی پوستهها را تصرف میکنند.» چنانکه در یک هفتهی اخیر چندین پوسته و مراکز ولسوالیها بهدست طالبان سقوط کرده است که برخی از آنها مراکز کلان نظامی بوده و در نتیجه مهمات و تجهیزات زیادی به دست طالبان افتاده است.
آقای کوهستانی عامل اصلی وضعیت پیشآمده برای نیروهای امنیتی در برابر طالبان را ناشی از گروگانگیری قدرت سیاسی در کابل توسط یک تیم میداند که هیچگونه آگاهی و شناخت از واقعیتهای افغانستان ندارند: «یک تیم متعصب و خودکامه قدرت را در انحصار دارند که مردم افغانستان را در پرتگاه قرار دادهاند. بنابراین فعلا راهحل این است که نیروهای امنیتی از پوستههای بیرون از مراکز ولایتها یا مراکزی که امکان حمایت و اکمالات آن دشوار است، پس کشیده شوند. اما متأسفانه در رهبری نهادهای امنیتی رهبری سالم وجود ندارد. با اینحال اگر وضعیت به این روال فعلی ادامه یابد، در ماههای آینده جنگ به داخل شهرهای بزرگ و مراکز ولایات کشیده میشود.»
عطامحمد دهقانپور، نماینده پارلمان در گفتوگو با اطلاعات روز، بهکارگیری مفهوم عقبنشینی تاکتیکی از سوی سخنگویان حکومت پس از هر بار سقوط ولسوالیها را بیمعنا میداند و میگوید در حقیقت چیزی بهنام عقبنشینی تاکتیکی وجود ندارد: «اینها شکست نیروهای امنیتی است، ضعف صدفیصد در رهبری نیروها وجود دارد.» آقای دهقانپور میگوید که یکی از عوامل موفقیت طالبان داشتن وسایل پیشرفته نظامی از جمله دوربینهای دید در شب و اسلحهای بهنام «بیز بیزک» است.
آقای دهقانپور معتقد است که استحکامات نیروهای امنیتی در برابر حملات گروه طالبان ضعیف است و با آگاهی از این موضوع، رهبران نهادهای امنیتی باز هم بیتفاوت هستند: «رهبری نظامی در تمام سطوح از کشتهشدن صدها نیروی نظامی عکسالعمل شدید از خود نشان نمیدهند. کشتهشدن نیروهای امنیتی در سنگر برای رهبری نیروهای نظامی به یک امر عادی تبدیل شده که دوام این وضع میتواند بهشدت خطرناک باشد.» دهقانپور دربارهی تاکتیک جنگ حکومت میگوید که نهتنها تاکتیک جنگ حکومت کارکرد ندارد، بلکه اکنون چیزی بهنام تاکتیک جنگ در نهاد های نظامی وجود ندارد که تغییر کند.
دفاع قاطعانه
رحمتالله اندر، سخنگوی دفتر شورای امنیت ملی در گفتوگو با اطلاعات روز، ادعای ضعف، شکست و عقبنشینی تاکتیکی را رد میکند و میگوید گروه طالبان در این اواخر جنگ را شدت بخشیده و نیت سقوط، تخریب و چور بعضی از ساحات را داشتهاند که منجر به تلفات سنگینشان شده است: «در هیچ جنگی پیشرفت و عقبنشینی حادثههای غیرطبیعی نیست. سربازان امنیتی و دفاعی کشور در دفاع قاطعانه و مستقلانه عمل میکنند. بحث تاکتیکهای نظامی، یعنی چگونه یک سنگر حفظ شود یا پوسته کجا موقعیت داشته باشد یک بحث مسلکی است»
با توجه به حملات گستردهی گروه طالبان بر مواضع ارتش در ولایتهای مختلف و تلاش برای سقوط ولسوالیهای بیشتر که از دیر زمان زیر فشار حملات انفجاری و موتربمب طالبان قرار داشته، بهنظر میرسد نیروهای امنیتی افغانستان در قبال استراتژی جنگ گوریلایی طالبان، گزینهی حملات هوایی را بیشتر از قبل جدی گرفته است. اما پراکندگی نیروهای امنیتی در جغرافیای وسیع افغانستان که گروه طالبان با آگاهی از این واقعیت، جنگ را به مناطق مختلف پراکنده کرده و نیروهای امنیتی افغانستان را در اکثر ولایات و ولسوالیها درگیر کرده است. با اینهمه، سقوط ولسوالیها فرصتهای بیشتری برای شدت جنگ از سوی طالبان فراهم میکند، چرا که با هر بار سقوط یک ولسوالی، امکانات، وسایط و تجهیزات زیاد نظامی نیروهای امنیتی در اختیار گروه طالبان قرار میگیرند.