نامه ی ممدلی به پدرش (4)

” سلام!

امیدوارم تمامی اهل قریه از صحت کامل برخوردار بوده و زنده گی آرامی را سپری نمایند.

الیزابت عزیزم!

تو نور چشم برادرت هستی. تو فرق داری. تو هنوز مثل یک زاغ معصوم هستی. من با تو هیچ مشکلی ندارم.

قبلگاه!

در این جهان به قول معلم شهید می توان از لجن تا خدا صعود کرد و یا بر عکس از دامن خدا به دامن لجن افتاد. آری ای قبلگاه! آنچه قله های عرفان و بزرگانی چون یزید بسطامی، ابن عربی و رفیع جنید را در تاریخ فرهنگ اسلامی از افراد ذلیل و لجن گرا جدا می کند همان هلهله ی آتشین آن ها برای پشت پا زدن به لجن است.

قبلگاه!

نامه ی شما همیشه قوت قلب من بوده و مرا مشغوب و سرمست کرده است. اما باید اعتراف کنم که این نامه ی اخیر شما مرا در طول تاریخ شرمسار کرد. شما گریبان خود را قاضی نمایید. به سن و سال خود نظر کرده و ببینید که آیا این درست می باشد؟ من مطمئن هستم که شما اکنون 69 یا 70 ساله می باشید.

قبلگاه!

درست است که در تمدن لجن گرای غربی کمپانی ها برای الیناسیون مردم این چیزها را می سازند و در اوج بی شرمی آن را به خلق الله می فروشند. اما ما که وارث خون حسین ایم و باید همچون اباذر غفاری استخوان را بر فرق ستمگران بکوبیم چرا فریفته ی این چیزها شویم؟ در ضمن من تحقیق نمودم و خوردن این چیزها برای قلب هر کس و به خصوص برای قلب افراد پیر ضرر دارد و خطرناک می باشد. از طرف دیگر، شما تصور نمایید که من با چه روی به بازار بروم و با چه روی به غربی ها بگویم که پدرم از من خواهش نموده که برایش بفرستم؟ شما طاقت یک دانه پراستامول را ندارید، چه طور می خواهید از این چیزها بخورید؟ اگر خدای نخواسته قلب تان ایستاد شد چه کار می کنید؟ به خدای کعبه قسم که زشت و شرم آور است. شما به جای آن که به نیایش در برابر لایتناهی بپردازید، هنوز هم نگران نفس خویش اید. به قول معلم شهید این چه وضعی است؟ خدا لعنت کند آن حاجی بی شرم و بی سواد را که به جای سخن گفتن در مورد فلسفه و تمدن غرب و احترامی که مولانا در این کشورها دارد، آمده و در باره ی این چیزها با شما سخن گفته است.

محمدعلی، لندن “.

توضیح ما:

خواننده گان عزیز نامه های ممدلی و پدرش،

ما آن نامه ی مورد اشاره ی ممدلی را که ظاهرا پدرش نوشته، در اختیار نداریم. مشخص نیست که در آن نامه پدر ممدلی از ممدلی چه خواسته بوده. از قرینه ها چنان پیدا است که پدر ممدلی به ممدلی گفته بوده که برایش کدام تراکتور بفرستد. چرا که ممدلی می گوید شما پیر هستید و برای قلب شما خوب نیست. برای قلب آدم های پیر همان تراکتور خوب نیست دیگر. تراکتور لجن را هم زیاد جمع می کند. اما متوجه نشدیم که تراکتور چه ربطی به صعود به سوی خداوند دارد؟ با تراکتور ابدا اگر کسی به خدا برسد.