پس از ماهها وقفه و بنبست در روند مذاکرات بینالافغانی صلح در قطر، اکنون گروههای تماس هیأتهای مذاکرهکننده صلح دولت جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان دوباره به میز مذاکره برگشتهاند و در ۱۰ روز گذشته، ۴ نشست پیرامون از سرگیری مذاکرات در دوحه داشتهاند. نتایج این نشستها هنوز معلوم نیست و دو طرف در مورد جزئیات این نشستها نیز چیزی نمیگویند. گفتوگوها در حالی آغاز میشود که خروج نیروهای امریکایی از افغانستان قطعی شده، سطح خشونتها در کشور بهشدت افزایش یافته است و طرفهای منازعه تلاش میکنند با تبلیغات وسیع در رسانهها خود را برنده میدان اعلام کنند. به این معنا که در میدان جنگ نشانی از صلح و آشتی و کاهش خشونتها مشاهده نمیشود.
در صحبتهایی جداگانه که با برخی از اعضای هیأت مذاکرهکننده دولت جمهوری اسلامی افغانستان و محمدنعیم وردک، سخنگوی دفتر سیاسی گروه طالبان در قطر داشتم، گفتوگوکنندگانم بر این باور بودند که نشستها در سطح گروههای تماس میان دو طرف مذاکرهکننده ادامه دارد، اما دو طرف تعهد سپردهاند تا زمانیکه این سطح از مذاکرات در فضای سیاسی و امنیتی حاکم در کشور به نتیجهی ملموس نرسیده، از ارائه معلومات در مورد جزئیات این نشستها به رسانهها و مطبوعات خودداری میکنند.
یک عضو هیأت مذاکرهکننده دولت جمهوری اسلامی افغانستان که نخواست از وی نام ببرم، در گفتوگو با اطلاعات روز میگوید «مذاکرات بهطور جدی پیش میرود، ولی هنوز اجندای بحث میان دو طرف نهایی نشده است.» این عضو هیأت مذاکرهکننده دولت افغانستان میگوید که هیأت مذاکرهکننده طالبان هنوز هیچ طرح و اجندایی را در زمینه پیشبرد مذاکرات آینده پیشکش نکرده است تا روی آن بحث و گفتوگو صورت بگیرد. با اینحال گروه تماس آنها در نشستها حاضر میشوند و خواهان دوام چنین نشستهایی هستند.
محمد نعیم وردک، سخنگوی دفتر سیاسی گروه طالبان در قطر، در گفتوگو با من میگوید اعضای هیأت مذاکرهکننده گروه طالبان از همان هفته اول بعد از عید رمضان آماده پیشبرد مذاکرات صلح بودهاند، «ولی اعضای هیأت مذاکرهکننده طرف مقابل تا یک ماه در دوحه حاضر نبودند.» وردک میگوید، از زمانیکه برخی اعضای هیأت مذاکرهکننده دولت افغانستان به دوحه برگشتهاند، نشستها کماکان میان دو طرف ادامه داشته است. اما «در مورد موضوعات نمیتوانیم چیزی بگوییم. براساس تعهدی که هر دو تیم نموده است، توافق بر این است که درباره جزئیات گفتوگوها چیزی با رسانهها شریک نشود.»
برمبنای توافقنامه صلح دوحه میان ایالات متحده امریکا و گروه طالبان، دو طرف تعهد سپرده بودند که در برابر خروج کامل نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان، مذاکرات بینالافغانی صلح بایستی معطوف به کاهش خشونتها و برقراری آتشبس شروع میشد و ادامه پیدا میکرد. با اینحال مذاکرات بینالافغانی صلح در دوحه شروع شد، اما برخلاف تعهدات میان امریکاییها و طالبان، روند مذاکرات بینالافغانی تنها روی تهیه اجندای مذاکرات سه ماه زمان برد، ولی همزمان با توافق روی اجندای مذاکرات، این روند متوقف شد.
اکنون، اما گروه طالبان در آستانهی خروج کامل نیروهای بینالمللی، حملات نظامیشان را بالای نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان شدت بخشیدهاند و دامنهی جنگ و خشونت را در تمامی ولسوالیها و ولایات کشور گسترش دادهاند. طوریکه در هفتههای اخیر گروه طالبان در جبههی جنگ با نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان، بیشتر از ۸۰ ولسوالی را در ولایات مختلف و البته بیشتر در شمال از کنترل نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان خارج کردهاند و توأم با آن حملات گسترده نظامی را بالای شهر قلعه نو، مرکز ولایت بادغیس انجام داده و کنترل سه بندر مهم تجارتی (اسلام قلعه، تورغندی و ابونصر فراهی) را در غرب افغانستان بهدست گرفتهاند.
گروه طالبان برعلاوه تشدید جنگ، سقوط دادن پیهم ولسوالیها و حمله بر مراکز برخی ولایات که براساس توافقنامه صلح دوحه با امریکاییها، نبایستی بر مراکز ولایات و شهرها حمله میکردند، در عرصهی سیاست و دیپلماسی با کشورهای منطقه، فعالتر از حکومت افغانستان عمل کردهاند. چنانکه در هفتههای اخیر اعضای دفتر سیاسی این گروه در قطر طی سفرهای رسمی به تهران و مسکو رفتهاند و در مورد مسائل سیاسی مرتبط به آینده افغانستان و امنیت مرزی با وزاری خارجه روسیه و ایران گفتوگو کردهاند. اگرچند در سفر به تهران، شیر عباس ستانکزی، معاون دفتر سیاسی این گروه طی یک نشست بینالافغانی دو روزه با میزبانی محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، با هیأتی از سوی دولت افغانستان به ریاست محمدیونس قانونی، عضو کمیته رهبری شورای عالی مصالحه ملی دیدار داشتند و به این امر که «جنگ راه حل نیست» به توافق رسیدهاند، اما آنچه اینروزها در میدان جنگ میگذرد، بیانگر واقعیت دیگری است.
با اینحال بهنظر میرسد گروه طالبان در کنار گزینهی نظامی، همچنان نیمنگاهی به گزینهی «راه حل سیاسی» دارند. اما این نیز واقعیت است که در واکنش به پیشروی اخیر گروه طالبان و در نتیجهی «عقبنشینی تاکتیکی» حکومت افغانستان، بازیگران تازهی در جنگ و صلح جاری در حال ظهور هستند که به محض تثبیت جایگاهشان بهعنوان یک طرف تازه در جنگ و صلح مطرح خواهند شد؛ این بازیگر تازه نیروهای مقاومت و بسیج مردمی علیه طالبان است که در صورت دوام سناریوی سقوط و عقبنشینی حکومت و پیشروی طالبان، جنگ وارد مرحلهی تازه خواهد شد و امکان رسیدن به صلح دشوارتر.
با آنکه روند مذاکرات صلح در دوحه به کندی پیش میرود، ولی در نهایت تنها مسیری که بایستی به صلح رسید، ادامهی گفتوگو و راهحل سیاسی است. چنانکه تجربهی سایر کشورها نیز نشان داده، در نهایت جنگ و گزینه نظامی، امکان مذاکره و راهحلهای سیاسی تعیینکننده و آورنده نظم بوده است. این یک واقعیت غیرقابلانکار است که جنگ افغانستان حتا اگر با تسلط نظامی یکی از طرفها بر دیگری پایان یابد، بازهم بهدلیل ماهیت پیچیده جنگ و ابعاد مختلف اجتماعی و سیاسی آن، صلح پایدار از درون بهوجود نخواهد آمد، مگر اینکه همهی طرفها دخیل باشند. همانطوریکه تاریخ چند دهه گذشته افغانستان نشان میدهد که با حذف یک گروه از قدرت، وضعیتی که پس از آن بهوجود آمده، منجر به پایداری درازمدت توأم با صلح و آرامش نشده است.