در مراسم افتتاحیه نشست بینالافغانی صلح که بر مبنای توافقنامه دوحه میان ایالات متحده امریکا و طالبان، در قطر برگزار شد، جمهوری اسلامی ایران و روسیه غایبان درشت آن نشست بودند. اما حالا با توجه به خروح کامل نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان، ایران میخواهد نقش فعالانهتر در تحولات افغانستان بازی کند. چنانکه اخیرا نمایندگان گروه طالبان و برخی از چهرههای سیاسی و حکومتی از آدرس دولت افغانستان به دعوت رسمی وزارت خارجه ایران به تهران سفر کردند. در این نشست دوروزه که در رسانههای ایران با عنوان «نشست بینالافغانی صلح در تهران» یاد شد، دو طرف در پایان نشست یک اعلامیهی ۶ مادهای را به نشر رساندند که عمدهترین نکتهی آن تأکید بر راهحل سیاسی بود. در اعلامیه یادآوری شده که نشستهای اینچنینی ادامه خواهد داشت.
با توجه به پیشینهی دشمنی ایران با گروه طالبان، زمانیکه هشت دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی در سال ۱۳۷۷ توسط جنگجویان طالبان در مزار شریف تیرباران شدند، ارتش و سپاه پاسداران ایران تصمیم گرفتند انتقام بگیرند و تا مرز افغانستان آمدند، اما در نهایت از حمله نظامی به افغانستان منصرف شدند. و همچنان با اشاره به اتهامهایی که در خصوص نقش سپاه پاسداران ایران در حمایت از گروه طالبان بر علیه نیروهای امریکایی در افغانستان پس از ۲۰۰۱م وجود دارد، اکنون این پرسش مطرح است که آیا در شرایط پس از خروج کامل نیروهای امریکایی، ممکن است سیاست خارجی ایران در قبال افغانستان و از جمله سیاست راهبردی سپاه پاسداران در رابطه به جنگ و صلح جاری تغییر کند؟ حکومت ایران و بهخصوص نهادهای امنیتی این کشور ممکن است به حمایت از نظم کنونی و برقراری نظم سیاسی در افغانستان نقش بازی کنند؟ از سوی دیگر ایرانیها نگران وقوع جنگ داخلی در افغانستان و توأم با آن سرایت این منازعه به داخل مرزهای ایران هستند، با اینحال رابطهی ایران با طالبان چگونه خواهد بود؟
عباس فراسو، پژوهشگر روابط بینالملل در دانشگاه دیکن استرالیا، در گفتوگو با اطلاعات روز میگوید نقش ایران در جنگ و صلح افغانستان بر محور امنیت مرزهایش، عدم حضور گروههای تروریستی بینالمللی مثل داعش در افغانستان، مناسبات اقتصادی و تجاری و مسأله امنیت آب برجسته است. اما همه این مسائل زمانی برای ایران ممکن است که نفوذ قابل ملاحظه در افغانستان داشته باشد. «با اینحال ایران اگر بخواهد منافعش را در افغانستان از طریق حمایت از گروه طالبان دنبال کند، بدون شک هزینه آن هم برای ایران و هم برای افغانستان سنگین خواهد بود. چرا که این یک نقطه عطف در روابط دو کشور است و برگشت روابط دو کشور به حالت دوستانه را در آینده بسیار سخت خواهد کرد.»
فراسو میگوید ایران از ناحیه جنگ داخلی، قاچاق مواد مخدر، مهاجرین و ظهور گروههای افراطی مثل داعش در افغانستان نگران است. از آنجا که سیاست امنیتی ایران از زمان حمله امریکا به عراق، بیشتر معطوف به کشورهای عربی شد و تاکنون در عراق، یمن، لبنان و سوریه درگیر است، «نمیخواهد یک بحران دیگر در همسایگیاش ایجاد شود. به همین دلیل میخواهد با طالبان روابط داشته باشد. البته بدون شک روابط ایران با طالبان، حکومت افغانستان را تضعیف میکند.»
محسن روحیصفت، معاون پیشین دفتر مطالعات وزارت امور خارجه ایران در گفتوگو با اطلاعات روز میگوید مهمترین اولویت برای ایران موضوع مرزهایش است تا ثبات و آرامش در مناطق نوارمرزی با افغانستان برقرار باشد: «اینکه بهرغم دشمنیهای قبلی بین ایران و طالبان، اکنون چگونه فضای مثبت ایجاد شده قابل کتمان نیست، چرا که مواضع و اصرار طالبان در خروج امریکا از افغانستان با موضع ایران مبنی بر خروج امریکا از منطقه مطابقت داشته است. ظاهرا چنین اشتراکی موجب شده جنبههای منفی طالبان را تحتالشعاع قرار دهد.»
روحیصفت میگوید برخی در ایران فکر می کنند که بهجای دشمنی، با کار کردن همراه طالبان بیشتر میتوانند روی آنها تاثیرگذاری داشته باشند. «اما جنبه استقلال رای طالبان مهمترین بخش موضوع است. چرا که این مسأله هنوز کاملا مبهم است و تمامی حرفهای نرم طالبان را بیاثر خواهد ساخت.» از نظر آقای روحیصفت، در نتیجهی سیاستهای اشتباه امریکا، گروه طالبان حالا تبدیل به واقعیت انکارناپذیر در افغانستان شدهاند، بنابراین «این واقعیت در همسایگی ایران است و باید با آنها ارتباط برقرار کرد، اما نباید رفتارهای منفی آنها را نادیده گرفت.»
فاطمه امان، تحلیلگر ارشد مرکز جنوب آسیا در شورای آتلانتیک در گفتوگو با اطلاعات روز با اشاره به رابطهی ایران و امریکا میگوید جمهوری اسلامی ایران در اوایل برای سرنگونی حکومت طالبان با امریکاییها همکاری کرد. اما در زمینهی افغانستان مشکل زمانی شروع شد که جورج بوش، رییسجمهور وقت امریکا، ایران را همراه با عراق و کره شمالی «محور شرارت» خواند. پس از آن نهادهای سیاسی و امنیتی این کشور نگران استفاده امریکا از افغانستان برای حمله به ایران شدند: «ایران در این مقطع از شبکهی ارتباطی خودش در افغانستان بهعنوان وسیلهای برای ضربهزدن به نیروهای امریکایی استفاده کرد و در همین راستا به طالبان کمک کرد. یعنی ایران عملیات خود را در افغانستان در حدی دنبال کرد که نیروهای امریکایی آسیب ببینند، اما باعث فروپاشی حکومت افغانستان نشود.»
خانم امان با اشاره به منازعهی ارضی افغانستان با پاکستان، میگوید ایران از این بابت فرق دارد، چرا که به جز یک اختلاف دیرینه در مورد آب فرامرزی هلمند، دیگر هیچ اختلاف جدی با افغانستان ندارد. این همسایه غربی هرگز به دنبال خاک افغانستان نبوده و اساسا از بیثباتی در مرزهای شرقیاش آسیب میبیند. «دغدغه ایران موضوع امنیت مرزی است و ارتباط آشکار و نزدیکش با طالبان هم از همین موضوع سرچشمه میگیرد. اما واقعیت این است که طالبان در این بیست سال هیچ فرقی با گذشته نکردهاند. بنابراین در صورت تصرف کامل قدرت در افغانستان، به همان دشمن قدیمی ایران تبدیل خواهد شد و در این صورت ایران دچار خطای محاسبه بزرگی شده است.»
محمدموسی جعفری، پژوهشگر روابط بینالملل و استاد دانشگاه در گفتوگو با اطلاعات روز بر این باور است که ممکن برای ایران امنیت مرزهای شرقیاش در اولویت باشد و برقراری صلح و ثبات در افغانستان امنیت مرزهای شرقی ایران را تأمین کند و معضلاتی نظیر مهاجرت و قاچاق مواد مخدر را تحت کنترل درآورد، اما «معادلات پیچیدهی جنگ افغانستان و طرفهای متعدد دخیل در آن باعث شده است که در سیاست خارجی ایران سناریوهای مختلفی اعم از بازیابی قدرت طالبان و سهم اساسی آنها در نظام سیاسی آینده افغانستان و یا جنگ داخلی گسترده مورد توجه قرار گیرد.»
جعفری با اشاره به نفوذ ایران در معادلات سیاسی افغانستان در زمان حضور قاطع ایالات متحده امریکا در افغانستان، میگوید آنچه باید در مورد نقش ایران در جنگ و صلح افغانستان و بهخصوص رابطهی این کشور با گروه طالبان مورد توجه قرار گیرد این است که از زمان روی کار آمدن حکومت وحدت ملی تاکنون هرگز سطح روابط رسمی دو کشور به دوران حکومت کرزی بازنگشته است: «حساسیت ایران و افغانستان در مسائلی نظیر هیدرودیپلماسی، مهاجرت، قاچاق مواد مخدر، تروریسم و ملاحظات قومی و مذهبی مسیر تعاملات دو کشور را متأثر و محدود ساخت و سردی روابط دو کشور در این دوران کاملا مشهود بوده است. در چنین شرایطی بازی با کارت طالبان برای جمهوری اسلامی ایران خوشآیند بوده و نظام سیاسی آینده افغانستان فارغ از اینکه دموکراتیک باشد یا امارت، چنانچه در همسویی با منافع و حساسیتهای تهران باشد، مطلوب است.»
جعفری میگوید با خروج نیروهای امریکایی، سناریوی جنگ در افغانستان بر محوریت همراهی یا تقابل آشکار با گروه طالبان میچرخد. اما در چنین شرایطی کارتهای بازی ایران متنوع است. «ایران از یکسو در حال تلطیف وجهه طالبان است. با این رویکرد میخواهد طالبان را دلخوش به همراهی با ایران کند. از سوی دیگر ممکن است با کنترل نیروهای خیزشهای مردمی در جبهه مشترک با طالبان علیه حکومت ضعیفشده افغانستان همدست شوند. در هرصورت آنچه واضح است اینکه نقش ایران در آنارشی یا نظم سیاسی آینده افغانستان چشمگیر خواهد بود.»