عبدالوارث سیغانی
پس از حدود ۲۰ سال شکست و فرار از افغانستان، طالبان دوباره بهگونهی باورنکردنی ظهور و نقاط مختلف افغانستان را تصرف کرده و بیرق خود را برافراشتند. آن شکست زودهنگام و این پیشرفت بر اثر جنگهای طولانی پهلوهای زیادی دارد.
طالبان پس از شکست در جدی ۱۳۸۰ بهگونهی کامل لانههای خود را از افغانستان برچیده و راهی پاکستان و کشورهای منطقه شدند و کسی فکر نمیکرد که این گروه دوباره خود را تجهیز کند و از یک گروه مرده، تبدیل به یک قوت قابل توجه در افغانستان شود، آغاز به فعالیتهای هراسافکنی کند و در فکر تصرف و ایجاد امارت در افغانستان باشد.
جنگ چریکی
طالبان پس از یک وقفهی طولانی بهصورت پراکنده از سمت جنوبغرب افغانستان آغاز به فعالیت کردند که در ولسوالیهای مختلف ولایات هلمند، غزنی، زابل پکتیا و ننگرهار حضور یافتند و به جنگ چریکی پرداختند. آهسته آهسته دامنهی فعالیتهای خود را به شمال افغانستان از جمله به ولایت قندوز در ولسوالی چهاردره کشاندند.
طالبان با استفاده از جنگ چریکی توانستهاند حضورشان را در افغانستان گسترش دهند و پیشرفت چشمگیر داشته باشند و جنگ چریکی یکی از از انواع جنگهای نامنظم است که گروههای جنگی با تاکتیکهای مختلف وارد عمل میشود و در تخریب ساحات مختلف میپردازند.
جنگ مداوم
جنگ بدون وقفه بهطور مداوم از سوی طالبان به نقاط مختلف افغانستان وجود داشته که همیشه طالبان در جنگ با دولت درگیر بوده و این روش خستهکننده باعث تضعیف روحیه مردم و نیروهای دلیر امنیتی شد و طالبان همواره در نقاط مختلف هجوم بردند و نقاط کلیدی را در کنترل خویش درآوردند که حضور نقاط کلیدی یکی از عوامل اصلی پیشرفت طالبان در افغانستان قلمداد میشود.
افراد نفوذی
پیشروی طالبان در مناطق مختلف کشور عوامل زیادی داشته که یکی از این عوامل همکاری افراد نفوذی دولتی و افراد محلیاند بوده است. گروه طالبان با استفاده از این افراد توانستند ولسوالیهای بیشتری را در کنترل و تصرف خویش درآورد.
قرینههای موجود در پی سقوط ولسوالیها دال بر صحتبودن این ادعا میزند که افراد منسوب به دولت و برخی از باشندههای محلات در معامله با طالبان در سقوط ولسوالیها بهگونهای دخیل بوده و دولت در تعقیب و شناسایی این افراد تاکنون موفق نبوده و نتوانسته افراد نفوذی را شناسایی و بازداشت کند.
یکی از وظایف مهم استخبارات هر کشور تحلیل و بررسی اوضاع و شرایط امنیتی است و نهادهای استخباراتی افغانستان در تعقیب و پیگرد افراد مشکوک ضعیف عمل کرده و این ضعف باعث به وخامتگراییدن وضعیت امنیتی کشور شده است.
جنگ روانی و روحیهسازی
تبلیغات نقش مهم در تمام امور کشورها بهخصوص عرصه جنگی دارد و امروزه کشورها و گروهها برای تشریک برنامهها و پلانهای خویش دست به تبلیغات میزند و گروه طالبان با استفاده از ایجاد صدها حساب در صفحات اجتماعی فعالیت میکند و اطلاعات مختلف را پخش و نشر میکند. این شایعهپراکنیها باعث تضعیف روحیه مردم و نیروهای امنیتی شده و این بخش دیگری از فعالیتهای گروه طالبان است که با پخش شایعات و اطلاعات غلط انگیزهی نیروهای امنیتی و مردم را ضعیف میکند و در محلات اطلاعات فاقد اعتبار را در خورد مردم میدهد و از آنها میخواهد بدون هیچ گونه مقاومت تسلیم امارت شوند و با آنها مقابله نکنند و این عامل سبب شده است که بخشی از ولسوالیها بدون هیچ گونه مقاومت به نفع طالبان سقوط کند و از کنترل دولت خارج و تحت تصرف نیروی مخالف قرار گیرد.
دیپلماسی و جنگ
گروه طالبان سیاست جدید و دو پهلوی جنگ و دیپلماسی را انتخاب کرده و با استفاده از این شیوه در پی لابیگری و جلب حمایت کشورها بوده تا بتواند بخشی از سازمانهای منطقه را به حمایت از خود بکشاند و با جلب حمایت کشورها هم در میدان جنگ و هم در میز مذاکره بتواند امتیاز بیشتر بهدست آورد. سفر هیأت طالبان در کشورهای منطقه خود بیانگر این است که طالبان با استفاده از روش دو پهلو میخواهد هم جنگ را گسترش دهند و هم حمایت کشورها را برای مشروعیتبخشیدن امارت طالبان در افغانستان بهدست آورند.
در توافقنامه امریکا با طالبان، یکی از موارد توافق کاهش خشونتها در کشور بود؛ ولی برعکس، خشونتها نهتنها کاهش نیافت که افزایش یافت و ایالات متحده موضوع کاهش خشونتها را جدی نگرفت و آن را پیگیری نکرد.
نکاتی که شمرده شد به باور من موارد کلیدی از راهبرد طالبان بوده و با استفاده از این تاکتیکها در افغانستان طی این سالها پیشرفت کرده و عوامل خارجی در قوت گرفتن طالبان برمیگردد به حمایت کشورهای منطقه و فرامنطقه که به نکات مهم آن میپردازیم.
سیاست دو پهلوی ایالات متحده امریکا
ایالات متحده امریکا پس از امضای پیمان امنیتی در سال ۱۳۹۳ با افغانستان دچار اشتباههایی شد که این اشتباهها منجر به تقویت گروه طالبان گردید و امروز بخش بزرگی از جنگ افغانستان، از بیکفایتی و بیتعهدی امریکا به جنگ و ادامه همکاریهای دوامدار با افغانستان است که با سیاست چندپهلو جنگ را بهگونهی سالم مدیریت نکرد. پنهانی به فکر رقابت خود با چین از طریق افغانستان بود و اساسا ما قربانی رقابت قدرتهای بزرگ هستیم و هر کشوری تلاش میکند از جغرافیای افغانستان رقابت خود با کشورهای رقیب را دنبال کند.
خروج غیرمترقبهی امریکا و ناتو یکی از عوامل مهم رویدادهای امروز بوده که سبب دلیری گروه طالبان در جنگ با حکومت افغانستان شده و این گروه با استفاده از فرصت پیشآمده بر نقاط مختلف هجوم بردند و ولسوالیهای زیادی را یکی پی دیگر تحت تسلط خود درآوردند.
حمایت پاکستان از طالبان
پاکستان با استفاده از سیاست اعلامی همواره تأکید بر عدم دخالت در امور افغانستان داشته و خواسته از اصل واقعیت موجود طفره برود و بار ملامتی را از دوش خود بردارد، ولی در سیاست عملی پاکستان در قبال افغانستان هیچ گونه تغییری نیامده و تمویل گروه طالبان هنوز بهطور پیدا و پنهان از سوی استخبارات پاکستان صورت میگیرد و شواهد نشان میدهد که برخی از جنگجویان طالب پاکستانیاند و علیه دولت افغانستان میجنگند. تا زمانی که پاکستان در سیاست عملی خود تغییر نیاورد تمام ابراز نظرهای که از سوی دولت پاکستان صورت میگیرد، مردم افغانستان به آن به دیدهی تردید میبینند و پاکستان با چنین رویکرد جامعه جهانی اغوا میکند.
نتیجهگیری
طالبان با تاکتیکهای مختلف در افغانستان میجنگند و این تاکتیکها برای طالبان کمک کرده است که در جنگ با دولت موفقیت داشته و بخشی از ولسوالیهای کشور را از کنترل دولت بیرون و در تصرف خویش قرار دهند. این تاکتیکهای استفادهشده ساخته خود طالبان نبوده، بلکه از سوی سازمانهای جاسوسی مورد آموزش قرار گرفته و وارد خاک افغانستان میشوند.
جنگ در افغانستان متأثر از سیاست جهانی و رقابت میان قدرتهای بزرگ است که برای تأمین منافعشان در افغانستان جنگهای نیابتی را دنبال میکنند تا بتوانند از این جغرافیا اهداف خویش را تعقیب و به آن دسترسی پیدا کنند. رویکرد امریکا در افغانستان و سیاست پاکستان در قبال این کشور از موارد درشت دخیل در جنگ فعلی قلمداد میشود که یادآوری شد و امریکا در رقابت با چین و پاکستان در رقابت با هند بهمنظور برآوردهشدن خواستههایشان در اذهان عامه مردم مقصرند و تا زمانیکه سیاست کشورهای منطقه و فرا منطقه به افغانستان تغییر واقعی نکند، چشمانداز آینده نیز مطلوب بهنظر نمیرسد.