دور تازهی گفتوگوهای صلح افغانستان، شنبه (۲۶ سرطان) با حضور نمایندگان دولت افغانستان و نمایندگان گروه طالبان در دوحه از سرگرفته شد. داکتر عبدالله، رییس شورای عالی مصالح ملی، هیأت مذاکرهکننده جمهوری اسلامی افغانستان را در این دور، رهبری میکند. در کنفرانس مطبوعاتیای که آقای عبدالله در میدان هوایی کابل در این خصوص داشت، گفت «این هیأت به نمایندگی از دولت افغانستان، دارای صلاحیت کامل است و انتظار دارد نتایج خوبی از این سفر بهدست آورد.». در عین حال، ملاعبدالغنی برادر رییس دفتر سیاسی طالبان در قطر در آستانه برگزاری دوره تازه گفتوگوها گفت که «هدف بزرگ ملت ما در آستانه تحقق است. در این راستا، ما و همه شما مسئولیت مشترک داریم که اطمینان حاصل کنیم که فداکاریهای بزرگ و بیامان مردم ما به هدر نرود. بلکه برای رسیدن به این هدف بزرگ، باید با هم کار کنیم و هماهنگ باشیم.» دور تازهی گفتوگوها قرار است به مدت سه روز در دوحه ادامه یابد.
دور تازهی گفتوگوهای صلح میان دولت افغانستان و گروه طالبان در حالی صورت میگیرد که طی هفتههای اخیر خشونتها در کشور به اوج خود رسید. تخمین زده میشود نزدیک به ۳۰۰ هزار نفر در نتیجهی خشونتهای اخیر بیجا شدهاند. همچنین صدها تن در نتیجهی درگیریها کشته شدند. موج تازه خشونتها، نگرانیها و ناامیدیهای بیسابقهای را در میان مردم ایجاد کرد. نگرانیهایی که نهتنها افغانها را متاثر ساخت، بلکه بسیاری از کشورهای منطقه و جهان نیز نارضایتی خود را از وضعیت تازه در افغانستان اعلام کردند.
در هفتههای اخیر گفتمان غالب برای برای بیان اهداف و خواستهها، استفاده از خشونت و جنگ بود. خشونتی لجامگسیخته که پیامدی جز عمیقترشدن شکافهای سیاسی و اجتماعی در پی نداشت. استفاده از خشونت و جنگ ابزار مورد علاقه افراد و گروههایی است که قادر نیستند گفتوگو کنند. چرا که رویکردها و مبانی فکری و نظری آنان خالی از محتوا است. به بیان دیگر خشونتطلبان از نوعی فقر تئوریک و اندیشه رنج میبرند. به همین دلیل است که خشونتطلبان تلاش میکنند فضای عمومی جامعه را تیره و تار کنند تا از طریق آن ضعفهای اساسی خود را بپوشانند و بر همین اساس به استفاده از خشونت تأکید دارند.
سقوط پیهم ولسوالیها و به تبع آن افزایش خشونتها و جنگ، ترس و وحشت مضاعفی را در هفتهها و روزهای اخیر در کشور ایجاد کرد. ترس و وحشتی که باعث ناامیدی، بیشترشدن شکافهای اجتماعی و سیاسی، فقر، بیکاری و میل به مهاجرت و آوارگی شد. در نتیجهی تأکید بر خشونت، اعتماد نسبیای که در دورهای قبلی گفتوگوهای صلح میان طرفهای مذاکرهکننده بهوجود آمده بود، سلب شد. اعتمادی که میتوانست بستر مناسبی برای خلق گفتوگو و ادامه مذاکرات سیاسی ایجاد کند.
بهدلیل پیچیدگی عوامل جنگ در افغانستان با فرض اینکه هر یک از طرفین (دولت و طالبان) از طریق نظامی بر کشور پیروز شوند، بعید بهنظر میرسد که منازعه افغانستان به صلح پایدار ختم شود. ممکن است چند صباحی نوعی امنیت نسبی در کشور ایجاد شود اما بسترهای جنگ در افغانستان به قدری تنومند است که دوباره آتش جنگ شعلهور خواهد شد و کشور دوباره به سمت یک بحران نامعلوم خواهد رفت.
دور تازهی گفتوگوی صلح از این جهت مهم است که میتواند نقطهی امیدی برای پایانیافتن جنگ جاری در کشور باشد. بنابراین انتظار میرود طرفین به این درک و نتیجهی حیاتی رسیده باشند که خشونت و جنگ راهحل نیست و گفتوگو بستر مناسبی برای پایانبخشیدن به سالها منازعه در کشور است. از طرف دیگر، مذاکرات سیاسی مکانیزمی است که مورد توافق کشورهای منطقه و امریکاست. خواست امریکا از اشرفغنی و داکتر عبدالله به صورت واضح این بود که نباید دروازههای گفتوگو و حل منازعه از طریق مذاکرات سیاسی بسته شود. همچنین متد مذاکره خواست مشترک بسیاری از کشورهای منطقه است. مهمترین پیام هر نشست صلحی که در ماههای اخیر درباره افغانستان دایر شده بهصورت ساده این بود: ختم جنگ و ادامه از سرگیری مذاکرات سیاسی.