بیش از یکونیم ماه از تسلط طالبان بر ولایت هرات میگذرد، اما در این مدت بیشتر از هر قشر زنان شاغل آسیب دیدهاند و بیشتر این زنان از کار بیکار و حتا برخی آنان در شوک چگونگی تأمین مصارف خانوادههایشان هستند. تاکنون گروه طالبان تصمیمی مبنی بر برگشت دوباره زنان شاغل در ادارههای دولتی و خصوصی در هرات نگرفتهاند. بهنظر میرسد که دوام این وضعیت زنان را بیشتر زجر خواهد داد.
مولوی شیراحمد عمار، معاون والی طالبان در هرات به روزنامه اطلاعات روز میگوید که زنان باید منتظر تصمیم رهبری آنها باشند که چه تصمیمی برای کار زنان خواهند گرفت.
اما زنان میگویند که تصمیمگیری طالبان در باره از سرگیری فعالیتشان زمانبر است و احتمالا طالبان با طولانیکردن این روند، خواستار محرومکردن زنان از حق کارشان هستند.
فرحناز یکی از کارمند دولتی در هرات است. او از ترس طالبان نمیخواهد که نامی از اداره دولتی که کار میکرده، در گزارش ذکر شود. او به روزنامه اطلاعات روز میگوید که طالبان تنها به کارمندان مرد اجازه کارکردن را دادهاند و به زنان تأکید کردهاند که به سر کار مراجعه نکنند.
فرحناز حتا با اجازهدادن حق کار از سوی طالبان دوباره نمیخواهد که سر کار برگردد؛ چرا که از شایعه ازدواج اجباری طالبان با زنان هراس دارد: «با طالبان کارکردن امکانپذیر نیست. میترسم که بروم سر کار و پس از آن طالبان به زور من را به ازدواجشان در بیاورند. خانواده من به طالبان هیچ اعتمادی ندارند و برای من گفتند که نیازی نیست که در دوران طالبان سر کار بروی.»
فرحناز هر چند یک قسمت زیادی از مصارف زندگی خانواده هفت نفریاش را تأمین میکرد، اما حالا بیکار شده است. او از جامعه جهانی میخواهد که بالای طالبان فشار وارد کنند، تا در رفتار خود چرخش زیاد بر نفع زنان داشته باشند.
«یکونیم سال بیکار بودم»
نرخ بیکاری در میان زنان تحصیل کرده در هرات بلند بوده و است. زنانی همچون فاطمه عزیزی، که بیش از یکونیم سال با بیکاری دستوپنجه نرم کرده بودند و بالاخره به دشواری صاحب یک شغل در یکی از نهادهای خارجی شد، هیچگاهی تصور نمیکرد که در کمتر از یک ماه دوباره بیکار شود.
فاطمه عزیزی هنگامی که سر کار در یکی از نهادهای خارجی که برای توانمندسازی زنان کار میکرد، خیلی خوشحال بود، اما حالا خانهنشینشدن برایش دردآور است: «پروژه ما در بخش حمایت از زنان بود، اما وقتی که طالبان آمدند، برای ما گفتند که دیگر نیازی نیست که سر کار بیایید و پروژه متوقف شد. حالا به مثل من هزاران دختر در هرات بیکار است و هیچ امیدی برای دوباره پیداکردن کار ندارند.»
«طالبان اجازهی کار نمیدهند»
نرگس محمدی، گرافیککار، در یکی از ادارههای دولتی مصروف کار بوده و وقتی دوباره سرکارش میرود، با جنگجوی طالبان مواجه میشود که با سلاحاش روی میز کاریاش نشسته است. طالبان به وی تذکر داده بودند که دوباره به سرکارش برنگردد. نرگس در صحبت با روزنامه اطلاعات روز میگوید که مواجهشدن با طالبان برایش سخت بوده و طالبان هیچ ارزشی به وی بهعنوان زن قایل نبودهاند.
او از گروه طالبان میخواهد که به زنان اجازه کار در ادارههای دولتی بدهند؛ چرا که بسیاری از این زنان نانآوران خانههایشان هستند: «طالبان به زنان اجازه کار ندادهاند و این خلاف شریعت اسلامی است. زنان باید دوشادوش مردان کار کنند و در کشورهای اسلامی زنان کار میکنند و باید طالبان این حق را به زنان افغان نیز بدهند.»
او هشدار میدهد که در صورت عدم دادن حق کار به زنان، طالبان با اعتراضهای مدنی بیشتر زنان مواجه خواهند شد و شاید برخی از این اعتراضها کنترلناپذیر شوند.
پیشتر دهها زن شاغل در هرات در واکنش به محرومشدن از حق کار در مقابل دفتر والی هرات دست به اعتراض زده بودند. آنان هشدار داده بودند که به هیچ فرد و یا گروهی اجازه نمیدهند که مانع کار زنان شوند. این زنان در یک قطعنامه از طالبان خواسته بودند که دیدگاهشان را در مورد زنان تغییر بدهند و زن کنونی افغان، زن نیمه دوم دهه ۹۰ میلادی نیستند.
دوره نخست حاکمیت گروه طالبان به ذهن بسیاری از زنان افغان به «دوران سیاه» مشهور است و هماکنون نیز برخی از زنان معتقدند که هیچ تغییر مثبت در ذهنیت طالبان مبنی بر کار زنان ایجاد نشده است.
حضور نداشتن حتا یک زن در کابینه گروه طالبان نیز نشان میدهد که طالبان مخالف شدید کارکردن زنان بهویژه در بستهای بلند دولتی هستند.
اغلب زنان رسانهها بیکار شدهاند
بر بنیاد تازهترین اطلاعات از وضعیت رسانهها در هرات، هماکنون دستکم پنج ایستگاه رادیویی و تلویزیونی در هرات فرستندههایشان را پائین کرده و این پیام واضح میرساند که این رسانهها قادر به تداوم فعالیت در این ولایت نیستند.
اما فعالبودن دستکم پنج رسانهی دیداری و شینداری از میان دهها رسانه در هرات، از میزان بلند بیکاری بهویژه در میان زنان پرده برمیدارد.
مریم (نام مستعار) یکی از مجریان زن در یکی از ایستگاههای مشهور رادیویی در هرات است. او بیش از یکونیم ماه میشود که از کارش بیکار شده و حالا خانهنشین است. او در گفتوگو با روزنامه اطلاعات روز، ۲۱ اسد روز سقوط هرات بهدست طالبان را اینگونه روایت میکند: «آن پنجشنبه سیاه، آخرین روز هفته را خوب به یاد دارم. آخرین سلام برنامه زندهی روتین خود را به شنوندگان تقدیم کردم و آن برنامه شد آخرین برنامهام. در خانهماندن و در چوکات خانه اسیرشدن کم از حال و هوای زندان را ندارد. فاتحهی کار زنان و کار رسانه بهخاطر آمدن طالبان خوانده شده است.»
او فعالیت زنان در رسانهها را پرونده ختمشده در دوران حاکمیت طالبان میداند و شور و شوق سابق در وجود مریم دیده نمیشود. او حالا تلاش میکند که از افغانستان خارج شود و بتواند که در خارج وطن همچنان به فعالیت رسانهای خود ادامه دهد.
او طالبان را به دادن وعدههای تهی به مردم بهویژه زنان متهم میکند و معتقد است که طالبان هیچگاهی آزادیهای فردی و اجتماعی زنان را به رسمیت نمیشناسند.
قصهی کنونی مریم، قصه ناگفتهی دهها کارمند زن رسانه در هرات است که حالا در خانه به سر میبرند. شماری از این زنان تنها نانآوران خانههایشان بودهاند و حالا هیچ کاری برای تأمین مصارف خانوادههایشان کرده نمیتوانند. آنان مقصر اصلی این وضعیت را گروه طالبان میدانند.