شلوغی زیاد و صف افراد نیازمند در نزدیکی نانواییها در کابل گستردهتر شده است. بیشتر این افراد در طول زندگیشان برای نخستینبار است که دستشان را پیش افراد برای دریافت نان خشک دراز کردهاند.
جمعیت زیاد برای دریافت نان مجانی در نزدیک نانواییها جمع میشوند. حالا برای این افراد نان خشک به کالای لوکس مبدل گشته که از جیب شخصیشان قادر به خریداری آن نیستند. در بخشهای مختلف شهر کابل، ازدحام جمعیت برای دریافت نان مجانی به چشم میخورد.
بهتازگی ویدیو و عکسهایی در میان کاربران شبکههای اجتماعی نشر شده که نشان میدهد صدها زن برقعپوش با کودکانشان در مقابل یک نانوایی در منطقهی «خیرخانه» در شمال شهر کابل جمع شدند. ظاهرا یک تاجر نان رایگان برای زنان نیازمند توزیع میکند.
یک زن کهنسال در این جمع با گلوی بغضکرده میگوید که مسئول تأمین نان برای چهار عضو خانوادهاش است و چندین ماه میشود که هیچ منبع درآمدی ندارد. او همهروزه شش ساعت پیادهروی میکند تا خود را به نزدیک نانوایی در«خیرخانه» برساند: «دو فرزند دارم که از من جدا زندگی میکنند، برایشان میگویم که شرم شما نمیشود که من گرسنه باشم؟ میگویند که کودکان خود ما هم گرسنهاند و وقتی چیزی نداشته باشند، نمیتوانند به من کمک کنند.»
رنگ زردی
با سقوط حکومت بهدست طالبان در ۱۵ ماه آگست، فقر و بیکاری در افغانستان به بالاترین سطح رسیده است و میلیونها آدم به غذای کافی دسترسی ندارند. در شهر کابل، بسیاری از خانوادهها با مسدودشدن بخش زیادی از دفاتر داخلی و خارجی بیکار و خانهنشین شدهاند.
محمدعثمان، کارمند در یکی از دفاتر خارجی در کابل بود، اما حالا کراچی دارد و بیشتر روزها حتا یک افغانی هم درآمد ندارد. او شام تا دیروقت شب را مقابل نانواییها مینشیند تا نان خشک برای خانوادهی پنجنفریاش پیدا کند.
او به روزنامه اطلاعات روز میگوید که حتا شکم فرزندانش با نان خشک سیر نیست: «بیکاری زیاد است و من هیچ وقت فکر نمیکردم که یک روز دست من پیش مردم برای دریافت چند نان دراز و رنگ من زرد شود. وقتی خانواده داشته باشی، برای سیرکردن شکمشان باید هر کار بکنی.»
قصه زندگی محمدعثمان، شبیه به قصه زندگی هزاران کراچیدار در کابل است که تمام آرزویشان پیدا کردن یک لقمه نان خشک است و بیشتر وقتها به آسانی میسر نمیشود.

قربانیان جنگ
زنان قربانیان جنگ نیز در صف نانواییها نشستهاند تا شب با دست پر، یعنی داشتن چند قرص نان خشک نزد فرزندانشان بروند.
دو دهه جنگ در افغانستان قربانیان زیادی از غیرنظامیان و نظامیان بر جای گذاشته است. حالا در گوشه و کنار کشور، زنان و کودکان زیادی بیسرپرست شدهاند و در وضعیت دشواری زندگیشان را میگذرانند.
شکریه، همسر خود را در یکی از انفجارهای کابل از دست داده است و بهدنبال نبود کار، به مقابل یکی از نانواییها در چهارراهی «پل سرخ» صبح را شب میکند، تا نان خشک بهدست بیاورد.
او به روزنامه اطلاعات روز میگوید که در زمستان مواد سوخت برای گرمکردن خانه خود هم ندارد و گرسنه نماندن از گرم ماندن مهمتر است: «خانه ما خنک است، اما میشود که کمپل بالای خود و کودکان خود بیندازم، اما وقتی گرسنه باشند، چه کار کنم.»
تکرار تاریخ
نیم قرن گذشته در تاریخ افعانستان پرملتهب بوده است و حکومتها یکی پی دیگری سقوط کرده است. برخی از ساکنان کابل در حکومتهای کمونیستی، مجاهدین، طالبان و ماههای اخیر سقوط حکومت اشرف غنی و اوائل حکومت فعلی طالبان فقر و ناداری را تجربه کردهاند.
غلامسخی، ۶۳ ساله ساکن کابل است و بارها به چشم خود فقر فزاینده مردم را در سقوط حکومتها دیده است. او به روزنامه اطلاعات روز میگوید که تاریخ در افغانستان تکرار میشود و مردم تاوان سقوط و بیبرنامگی حکومتها را میپردازند: «در اواخر حکومت داکتر نجیب فقر زیاد شده بود. وقت صبغتالله مجددی [نخستین رییس دولت اسلامی افغانستان در دهه نود میلادی] وضعیت اقتصادی مردم نسبتا خوب شد، اما وقتی جنگهای تنظیمی آغاز شد و طالبان آمدند، مردم در کابل فقیر شدند و نانی برای خوردن نداشتند.»
او در طول عمرش هیچگاهی در کابل به یاد نمیآورد که جمعیت انبوه در مقابل نانواییها برای دریافت نان مجانی صف کشیده باشند و دلیل این کار را متکی بودن بیشتر مردم کابل به معاش دفاتر خصوصی و دولتی میداند.
روزبهروز وضعیت اقتصادی مردم افغانستان وخیمتر میشود و انباشت سرمایه طبقه متوسط نیز در حال تمامشدن است.
سازمان غذایی جهان هشدار داده بود که ۹۵ درصد نفوس افغانستان غذای کافی ندارند و ۲۳ میلیون نفر به سمت گرسنگی در حرکت هستند. این سازمان بحران غذایی در افغانستان را «بدترین فاجعه انسانی کنونی در روی زمین» خوانده است.
حکومت سرپرست طالبان نیز چشمانداز امیدبخشی برای مقابله با گرسنگی ندارد و عواید داخلی افغانستان بسیار اندک است و طالبان را در راستای کمکرسانی به دشواری مواجه میکند.
خواستیم تا در مورد وضعیت بد اقتصادی در کابل با سخنگویان حکومت سرپرست طالبان نیز داشته باشیم، اما آنان حاضر به مصاحبه نشدند.

امیدی است؟
بیشتر نیروی شاغل در افغانستان، فاقد مهارتهای بازار کار و همچنین کارآفرینی است. میرغلام عثمان بارز حسینی، استاد اقتصاد در دانشگاه هرات در گفتوگو با روزنامه اطلاعات روز میگوید که نیروی کاری هم بهلحاظ جسمی و هم بهلحاظ مهارت و دانش سالم نیست: «میزان بیسوادی در افغانستان بسیار بالاست. اکثریت مطلق نیروی کار غیر از استفاده از کارِ بیل و کارهای ابتدایی دیگر مهارتی ندارند.»
او اشاره میکند که نصاب آموزشی در افغانستان متناسب به بازار کار نیست و به همین خاطر، فارغان مکاتب و دانشگاهها فاقد مهارت در بازار کار هستند.
از سویی هم، حکومتها در افغانستان ثبات ندارد و یکی از دلایل سرمایهگذاری اندک در بخش معادن و تولیدات اعتماد نکردن سرمایهگذاران داخلی و خارجی روی ثبات سیاسی است.
آقای بارز حسینی، میگوید که زیربناهای لازم در بخش استخراج معادن وجود ندارد و سرمایهگذاری و ایجاد ضمانتهای لازم برای تاجران در بخش سرمایهگذاری روی سکتور معدن، یکی از راههای بیرون رفت از فقر فزاینده است.
او تأکید دارد تا زمانیکه توجه لازم در بخش استخراج معادن صورت نگیرد، مهار فقر دشوار خواهد بود: «در دو دهه گذشته چارچوب حقوقی در افغانستان وجود نداشته است که براساس این چارچوب، ضمانتهای لازم برای سرمایهگذاران فراهم شود. متأسفانه زیربناهای لازم برای استخراج و انتقال مواد معدنی نیز در افغانستان وجود ندارد و شاید افغانستان تنها کشوری در روی کره زمین باشد که خط آهن ندارد.»
شش ماه از حاکمیت طالبان میگذرد و در این مدت بخش قابل ملاحظهی تاجران و صنعتگران کشور را ترک کردهاند و بخش زیادی از کارخانههای تولیدی متوقف و نیروی کار هم بیکار شدند. بیم آن میرود که با وخیمترشدن وضعیت، شمار بیشتری از افراد در نزدیکی نانواییها در صف بنشینند و چشم به راهی دریافت غذای مجانی باشند.