روزهای سیاه کابل (۱۷)؛ قاتل‌های گمنام، قتل‌های هدفمند

سرها بریده بینی، بی‌جرم و بی‌جنایت

حسن ادیب

تا چشم باز کنیم، می‌بینیم که فلانی کشته شده است. گفته می‌شود که جوان و عزیز و تحصیل‌کرده و بی‌غرض بوده است. با همه‌ی این‌ها اما شبی از او خبرِ سرخی می‌شنویم. خبر می‌رسد که کودکانش یتیم و مادرش عزادار شده است.

این‌روزها بار دیگر در کابل، و تا جایی پنهان از چشم رسانه‌ها، قتل و کشتار افزایش یافته است. همین چندی پیش، عزیزالله وفا را در عصر یک روز آفتابی، درست در همان لحظاتی که زندگی خواستنی‌تر می‌شود، کشتند. وفا، جوان و تحصیل‌کرده و بی‌غرض بود. او، هژده‌سال درس خوانده بود، فوق لیسانس ادبیات فارسی گرفته بود تا پس از این، خوبتر و آگاهانه‌تر و درست‌تر زندگی کند.

تنها عزیزالله وفا را نکشتند. کابل پر قتل کشتار شده است. همین چند صبح پیش، رفته بودم که از دکان صبحانه بگیرم، یکی از دوستان دکان‌دار آمد و گفت «شام روز گذشته دختری را در دشت برچی کشتند.» انگیزه‌ی این‌همه قتل و کشتار معلوم نیست. مسوولین امنیتی طالبان نیز پاسخ مشخصی نداده‌اند. مردم و بستگان مقتول نیز از دلایل این کشتارها سر درنمی‌آورند. فقط داغدار عزیزانی‌اند که می‌دانند بدون هیچ جرم و جنایتی کشته می‌شوند.

پس از آن‌که چشم رسانه‌ها به آسمان آتشین اوکراین خیره مانده، در کابل طالبان پنهان از چشم رسانه‌ها تلاشی خانه‌به‌خانه راه انداخته‌اند، در بامیان ۱۵۰۰ نیروی مسلح جابه‌جا کرده‌اند، سیاست ممنوع‌الخروجی اعلام کرده‌اند و در کنار این‌همه محدودیت، قتل‌های هدفمند نیز از سر گرفته شده است.

عزیزالله وفا، فوق لیسانس ادبیات فارسی، بعد از ظهر جمعه، ۶ حوت، در دشت برچی کابل با گلوله‌ی تفنگ‌داران ناشناس کشته شد.

این کشتارها، علاوه بر غم و اندهی که در پی دارد، هم‌چنان جنگ و کشتار را نیز آسانتر می‌کند. قتل‌ها هدفمند است و قاتلین گمنام. کسی ردپایی از قاتل نمی‌یابد. قاتلین هم‌چنان در حریم امن خویش به‌سر می‌برند، این‌طرف اما مردم‌اند که وحشت‌زده و داغدار و نگرانند.

فضای گشت‌وگذار در کابل، به‌ویژه در دشت برچی، هر روز تنگ و تنگ‌تر می‌شود. مردم غرب کابل از تلاشی‌های خانه‌به‌خانه‌ی طالبان به وحشت افتاده و نگرانند. گرسنگی و بیکاری نیز دست به حلقوم مردم رسانیده است. در کنار این‌ها، وحشت نابه‌هنگام و نزدیک‌تر از رگ گردن، وحشت ناشی از قتل‌های هدفمند و موردی‌ست. کسی نمی‌داند که فردا شام، دوباره به خانه زنده برمی‌گردد یا نه. مردم نگرانند که اگر جلو این قتل‌های هدفمند گرفته نشود، آدم‌کشی به امر بی‌هزینه بدل می‌شود. از این طریق، دامنه‌ی قتل و کشتار بسیار وسیع خواهد شد و ممکن است از دشت و خیابان به خانه‌ها یورش ببرد. درین جنگ یک‌طرفه فقط این مردم بی‌دفاع است که هزینه می‌دهند. برای قاتلین گمنامی که ردپایی ازشان پیدا نمی‌شوند، شاید آدم‌کشی از دزدی و انتقام به لذت و سرگرمی تقلیل یابد. برای طالبان مسلحی که سرنوشت مردم را با اسلحه به دست گرفته‌اند و احساس و مسؤلیتی در قبال مردم ندارند، نیز کشته‌شدن جوانان تحصیل‌کرده‌ی مردم، از دست‌دادن کسی به حساب نمی‌آیند. درین میان فقط و فقط این مردم است که سنگ آسیاب این روزهای سیاه شده‌اند و در محاصره‌ی یک مشت سیاهی و غم و انده و بیچارگی گیر مانده‌اند.

دیدگاه‌های شما
  1. بنظرم مردم خودشان باید دست بکار شوند چون مردم دشت برچی در دوره حکومت فاسد غنی و در این دوره سیاه طالبان هیچ نوع پشتوانه حکومتی ندارند که صدایشان را دولت بشنود.بنا مردم حداقل از طرف شب به یک نحوی از خود و خانه های خود حفاظت کنند.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *