همانطور که بر همگان روشن است، جنایت نسلکشی یکی از شدیدترین جرایم بینالمللی است (مقدمه کنوانسیون پیشگیری و مجازات نسلکشی)، که صلح و امنیت بینالمللی را تهدید میکند (بندهای سوم و چهارم مقدمه اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی) و ممنوعیت آن از قواعد آمره بینالمللی است و جامعه بینالمللی برای پیشگیری و مبارزه با آن تعهدات عامالشمول دارند.
یکی از عوامل مهم انکار نسلکشی هزارهها در افغانستان، نبود درک و شناخت کافی از نسلکشی، تعاریف رسمی از این نوع جنایت و عناصر، شرایط و شاخصهای آن است.
برای درک بهتر موضوع، ابتدا به تعریف جنایت نسلکشی از منظر اسناد معتبر بینالمللی در این خصوص، میپردازیم:
در ماده دوم کنوانسیون منع و مجازات نسلکشی، نسلکشی چنین تعریف شده است:
«نسلکشی عبارت است از یکی از اعمال مشروحه ذیل که به قصد نابودی تمام یا بخشی از گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی انجام شود:
- قتل اعضای گروه؛
- ایراد صدمه شدید به سلامت جسمی یا روحی اعضای گروه؛
- قراردادن عمدی گروه در معرض وضعیت زندگی نامناسبی که منتهی به زوال قوای جسمی، تمام یا بخش از آن گروه شود؛
- تحمیل اقداماتی به منظور جلوگیری از توالد و تناسل گروه؛
- انتقال اجباری اطفال یک گروه به گروه دیگر».
و حال پرسشی که مطرح میشود این است که آیا جنایات صورت گرفته علیه هزارهها و شیعیان در افغانستان را براساس این تعریف میتوان نسلکشی نامید؟
یا به عبارت دیگر، عناصر تعریفشدهی مذکور با جنایات انجامشده علیه هزارهها و شیعیان که در طی سالهای متمادی صورت گرفته است مطابقت دارد؟
برای اثبات یک جرم باید سه عنصر با درجه بالای قطعیت به اثبات برسند: عنصر مادی، عنصر معنوی و عنصر قانونی.
عنصر مادی ناظر بر اعمال مشخصی است که انجام یا امتناع از آنها توسط متهم باید به اثبات برسد، عنصر معنوی ناظر بر اراده متهم در ارتکاب آن اعمال است و در عنصر قانونی لازم است که اعمال مورد اتهام ذریعه قانونی که قبل از وقوع آنها نافذ شده جرم تلقی شده باشد. علاوه بر این سه عنصر عمومی که باید در ارتباط با هر جرم به اثبات برسند، برای تحقق جرم مشخص لازم است تا عناصر اختصاصی آن جرم نیز تثبیت شوند.
تردیدی نیست که عناصر عمومی جرم در حملات علیه هزارهها در افغانستان تحقق یافتهاند اما برای اطلاق وصف نسلکشی و تفکیک آن از دو جرم جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی، علاوه بر عناصر عمومی باید سه عنصر اختصاصی این جنایت نیز به اثبات برسند: عنصر مربوط به اعمال جرمی، عنصر مربوط به قصد متهمین و عنصر مربوط به هویت قربانیان.
برای تحقق عنصر اول، باید به اثبات برسد که یکی از اعمال آتی تحقق یافته و وقوع شان نتیجه اعمال متهمین بوده است: قتل اعضای گروه (ماده دوم کنوانسیون، ماده ششم اساسنامه، ماده ۳۳۳ کد جزا) بهصورت مکرر علیه هزارهها و شیعیان مصداق عنصر مادی نسلکشی است.
برای تحقق عنصر دوم، باید ثابت شود که ارتکاب این اعمال برعلیه یک گروه نژدای، ملی، قومی، زبانی یا مذهبی مشخص صورت گرفته است (همان مواد). برمبنای مطالعات تاریخی و انسانشناسی میتوان تثبیت کرد که هزارهها در افغانستان یک گروه قومی-مذهبی متمایز هستند. هزارهها در طول تاریخ بهدلیل داشتن هر دو هویت هدف نسلکشی قرار گرفتهاند.
نهایتا، باید ثابت شود که قصد مرتکبین از بین بردن جزئی یا کلی گروه (قصد خاص) میباشد (همان مواد).
تثبیت عنصر دوم و قصد خاص در بیانیههای علنی منسوب به متهمین، الگوهای موجود در انتخاب اهداف شان، مراسلات علنی و سری شان، شهادت شهود و سایر ابزارهای اثباتی صورت میگیرد.
چنانچه داعش در بیانیههای خود صراحتا بیان کرده که هدفاش از بین بردن روافض، عنوان تحقیرآمیز برای توصیف شیعهها، میباشد. هزارهها در افغانستان نیز عمدتا شیعه هستند. کمیته حقیقتیاب سازمان مللمتحد جنایات داعش در عراق علیه شیعهها را نسلکشی دانسته است. بنابراین، در مورد مشابه، نسلکشی هزارههای شیعه در افغانستان را نیز میتوان نسلکشی محسوب نمود.
همانطور که بیان شد، جرم نسلکشی که سالهای متمادی علیه هزارهها و شیعیان در افغانستان صورت میگیرد، براساس تعریف جرم نسلکشی در کنوانسیون منع و مجازات نسلکشی ۱۹۴۸، دارای هر دو عناصر مادی و معنوی بوده و با آن مطابقت دارد و هیچ جای ابهام و تردیدی برای عدم به رسمیت شناخت جنایت نسلکشی علیه هزارهها توسط جامعه جهانی وجود ندارد.
برای شرح بیشتر موضوع میتوان گفت که حملات سیستماتیک و هدفمند علیه هزارههای شیعه بهدلیل تعلقداشتن به گروه قومی و مذهبی خاص در افغانستان (نسلکشی)، ریشه تاریخی دارد و از دوران حکومت عبدالرحمان شروع، در دوره اول حکومت طالبان تکرار، در دوره جمهوریت تداوم و بعد از به قدرت رسیدن دوبارهی طالبان نیز شدت یافته است.
نسلکشی هزارههای شیعه در سالهای اخیر شدت و گسترش بیشتری یافته و از طریق قتل اعضای گروه بهصورت بیرحمانه و خشن، بهگونهی مستمر و مکرر و بهصورت هدفمند و با برنامهریزی قبلی از سوی گروههای تروریستی نظیر طالب و داعش در قالب عملیات انتحاری و بمبگذاری، بهطور مستقیم افراد گروه قومی و مذهبی هزاره شیعه را به قصد نابودی تمام یا بخشی از این گروه هدف قرار داده و در مساجد، مکاتب، مراکز آموزشی، دانشگاهها، شفاخانهها، باشگاههای ورزشی، سالنهای عروسی، تظاهراتها و اعتراضات مسالمتآمیز، تیرباران غیرنظامیان و کشتن گزینشی مسافران در شاهراهها و گذرگاهها، در طی سالیان متمادی بارها تکرار شده است.
برای ارائه شواهدی از این جنایت میتوان به حمله به مکتب دخترانه سیدالشهدا در سال ۲۰۲۱ در غرب کابل که صدها دانشآموز دختر شیعه و هزاره را هدف قرار دادند، حمله به زایشگاهی در غرب کابل (۲۰۲۱) که دهها مادر و کودک تازه متولد شده مورد هدف قرار گرفت، حمله به کورس موعود در غرب کابل (۲۰۲۱)، حمله انتحاری به تظاهرات جنبش روشنایی که منجر به کشته و زخمی شدن صدها تن در دوران جمهوریت شد و حمله به مکتب عبدالرحیم شهید و کورس آموزشی ممتاز در غرب کابل (۲۰۲۲) بعد از حکومت دوبارهی طالبان، حمله به اتوبوسهای مسافربری هزارههای شیعه در مزار و غرب کابل (اپریل ۲۰۲۲) و… اشاره کرد.
همهی این موارد مثالها و شواهدی از حمله سیستماتیک و هدفمند بر گروه قومی و مذهبی هزاره شیعه است که به قصد از بین بردن تمام یا بخشی از این گروه که براساس ماده ۲ کنوانسیون پیش گیری و مجازات نسلکشی ۱۹۴۸ و ماده ششم اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی و بند دوم ماده چهارم اساسنامه دیوان یوگسلاوی و بند دوم ماده دوم اساسنامه دیوان رواندا و ماده ۳۳۳ کد جزای افغانستان مصداق جنایت نسلکشی بهشمار میرود.
منابع حقوقی جنایت نسلکشی هزارهها در افغانستان
سه منبع حقوقی ناظر بر نسلکشی را در افغانستان میتوان برشمرد:
- کنوانسیون منع و مجازات نسلکشی (۱۹۴۸) که افغانستان در سال ۱۹۵۶ به این کنوانسیون ملحق شده است.
کنوانسیون علاوه بر تعریف نسلکشی، دولتها را مکلف میسازد تا از وقوع نسلکشی جلوگیری کنند و عاملین آن را محاکمه و مجازات نمایند. (مواد اول و چهارم)
- اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری که افغانستان در سال ۲۰۰۳ به آن ملحق شده است.
- قوانین داخلی افغانستان بهویژه مواد ۳۳۳ و ۳۳۴ کد جزای افغانستان که به مراجع عدلی و قضایی صلاحیت میدهد تا جرم نسلکشی را تحقیق، تعقیب و محاکمه نمایند.
هر سه منبع فوق در مورد عناصر متشکله و مصادیق جرم نسلکشی نظر واحد دارند.
در مورد اهمیت و الزام منع و مجازات جنایت نسلکشی میتوان گفت که اصول زیربنایی کنوانسیون پیشگیری و مجازات جنایت نسلکشی، بهعنوان اصولی که اجرای آنها حتا بدون هیچ قراردادی برای دولتها الزامی است، از سوی ملل متمدن به رسمیت شناخته شده است و ویژگی جهانشمول بودن محکومیت نسلکشی، همکاریهای لازم را در جهت مقابله با این جرم شنیع میطلبد. لذا کشورهای جهان ملزم به بهرسمیت شناختن نسلکشی در افغانستان و همکاری در منع و مجازات عاملان این جنایت میباشند.
مسئولیت منع و مجازات جنایت نسلکشی بر عهده چه شخص یا نهادی است؟
کنوانسیون، مسئولیت اصلی پیشگیری و مجازات نسلکشی را بر عهده دولتها گذاشته است. براساس ماده اول کنوانسیون، دولت افغانستان مکلف به جلوگیری و محاکمه مرتکبان جنایت نسلکشی است.
دولت پیشین افغانستان، هم بهدلیل ضعف و ناتوانی در اجرای قانون و هم بهدلیل تبعیض قومی و مذهبی از جلوگیری و مجازات جنایت نسلکشی که علیه هزارهها صورت میگرفت شانه خالی میکرد و معمولا وقوع آن را انکار مینمود.
از آنجایی که در زمان جمهوریت، براساس شواهد موجود، اکثر جرایم نسلکشی علیه هزارهها و شیعیان در افغانستان توسط گروه طالبان صورت میگرفت و در بسیاری موارد این گروه مسئولیت آن را بر عهده میگرفتند و در حال حاضر که این گروه در افغانستان بهصورت نامشروع حاکمیت را بدست گرفته است و وظیفه حفاظت از جان و مال مردم بر عهدهی آنها است، در حال حاضر و در زمان حاکمیت آنها نیز جنایت نسلکشی علیه هزارهها و شیعیان جریان دارد و در این روزها بهصورت بیسابقهای شدت گرفته است.
بنابراین، طالبان بهدلیل انجام فعل نسلکشی در ۲۰ سال گذشته در زمان جمهوریت و فعل و ترک فعل بهدلیل عدم توقف نسلکشی هزارهها بهصورت عامدانه در زمان حاکمیت فعلیشان بر افغانستان، مسئول هستند و نهادهای حقوق بشری و جامعه بینالمللی باید برای توقف نسلکشی هزارهها به طریق مختلف و کارساز بر طالبان فشار سیاسی و مالی اعمال نمایند و طالبان را در قبال این جنایت پاسخگو بسازند و مرتکبین و عاملین این جنایت بینالمللی را محاکمه و مجازات نمایند.
براساس قواعد حقوق بینالملل، اگر چنانچه دولت حاکم، تعهد جلوگیری و مجازات نسلکشی را نقض کند، دیگر دولتها میتوانند علیه آن دولت در پیشگاه محکمه بینالمللی دادگستری شکایت و اقامه دعوی نمایند. (ماده نُه کنوانسیون). چنانکه گامبیا علیه میانمار بهخاطر جنایات ارتش میانمار علیه روهینگیا در محکمه بینالمللی دادگستری طرح دعوی کرده است.
همچنین براساس ماده هشتم کنوانسیون ممنوعیت نسلکشی، دولتهای عضو حق و در عین حال تکلیف دارند برای پیشگیری و مجازات نسلکشی از ارکان صلاحیتدار سازمان ملل کمک بخواهند.
همچنین در حالات حاد، اگر دولت در جلوگیری از نسلکشی بیمیل یا ناکام باشد، دکترین مسئولیت حمایت (Responsibility to Protect)، یا رویه مداخله بشردوستانه به سایر دولتها اجازه میدهد تا اقدامات ضروری بهشمول استعمال قوه قهریه را برای جلوگیری از نسلکشی اتخاذ نمایند. همانطور که در کوزوو (۱۹۹۹) و لیبیا (۲۰۱۱) استدلال شد.
از سوی دیگر، بهدلیل جهانشمول بودن قواعد منع نسلکشی (erga omnes)، دولتها با توجه به صلاحیت جهانی برای محاکمه افراد دخیل در جنایت نسلکشی میتوانند با وضع قانون به محاکم خود صلاحیت رسیدگی به نسلکشی را قایل شوند. چنانکه اسپانیا عمال دولت گواتمالا را به اتهام نسلکشی محاکمه کرد (۱۹۹۹ الی ۲۰۰۵).
دادستان محکمه بینالمللی جزایی نیز با صلاحیت تکمیلی وظیفه دارد تا جرایم اتباع کشورهای عضو اساسنامه و یا جرایمی که در قلمرو کشورهای عضو اتفاق میافتند را تحقیق و تعقیب عدلی و قضایی نماید.
شورای امنیت، سرمنشی و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد نیز میتوانند برای تحقیق واقعات مشکوک به نسلکشی در افغانستان کمیسیون حقیقتیاب تشکیل دهند. چنانچه شورای حقوق بشر چنین کمیسیونی برای تحقیق در مورد نسلکشی روهینگیا شکل داد.
بهطور کلی، پیشگیری از نسلکشی تعهد و مأموریت دولتها و سازمان ملل و مبارزه با آن یکی از اهداف اساسی بلکه تعهد بینالمللی آن سازمان تلقی میشود اما متأسفانه نبود منافع دولتهای عضو شورای امنیت و فقدان اراده سیاسی با وجود ادله اثباتیه باعث شده تا هنوز جامعه بینالمللی از شناسایی جنایت نسلکشی که علیه مردم هزاره و شیعه رخ میدهد خودداری نمایند و هیچ اقدام مؤثری از سوی جامعه جهانی برای توقف نسلکشی و محاکمه و مجازات مرتکبین آن صورت نگرفته است.
با توجه به آنچه بیان شد میتوان به این نتایج دست یافت:
- از آنجایی که نسلکشی گروه قومی و مذهبی هزارهها و شیعیان در افغانستان (با رکن مادی و معنوی و با هدف از بین بردن تمام یا بخشی از آنها) بهطور مکرر و در ابعاد گسترده در حال وقوع است، کشورهای جهان، سازمان ملل متحد و ارکان ذیصلاح آن براساس قوانین بینالمللی مکلفند که با استفاده از سیاست جنایی خود (مطابق بند پنجم مقدمه اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی و ماده اول کنوانسیون پیشگیری و مجازات نسلکشی)، نسلکشی گروه قومی و مذهبی هزارههای شیعه افغانستان را که طی سالهای متمادی بهطور سیتماتیک و هدفمند جریان دارد به رسمیت شناخته و برای پیشگیری، توقف و مجازات عاملین آن اقدامات لازم را مطابق قوانین بینالمللی انجام دهند.
- از آنجایی که نسلکشی یکی از شدیدترین جرایم بینالمللی است (مقدمه کنوانسیون پیشگیری و مجازات نسلکشی)، که صلح و امنیت بینالمللی را تهدید میکند ( بندهای سوم و چهارم مقدمه اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی) و ممنوعیت آن جزو قواعد آمره بینالمللی است و جامعه بینالمللی برای پیشگیری و مبارزه با آن تعهدات عامالشمول دارند، تمامی کشورها، نهادهای بینالمللی حقوق بشری، شورای حقوق بشر، شورای اروپا، عفو بینالملل و دیدبان حقوق بشر وظیفه دارند که براساس تعهدات خود در کنوانسیون پیشگیری و مجازات نسلکشی و اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی، نسلکشی هزارههای شیعه در افغانستان را به رسمیت شناخته و اقدامات لازم را برای توقف، پیشگیری، مبارزه و مجازات عاملان آن بهعمل آورند.
- از آنجایی که افغانستان عضویت کنوانسیون پیشگیری و مجازات نسلکشی و اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری را دارد و محاکم داخلی افغانستان توانایی و اراده رسیدگی به جرایم نسلکشی را ندارند، دیوان بینالمللی کیفری بهعنوان نهاد بینالمللی ذیصلاح با صلاحیت تکمیلی مکلف است برای رسیدگی به جرم شنیع نسلکشی و محاکمه و مجازات عاملین نسلکشی هزارههای شیعه در افغانستان مطابق صلایت خود در اساسنامه اقدام نماید.
- در صورت کارساز نبودن روشهای مسالمتآمیز و کوتاهی مقامات حاکم از حفاظت از مردم در برابر نسلکشی، شورای امنیت سازمان ملل میتواند براساس اصل «مسئولیت حمایت از مردم در برابر نسلکشی» هرگونه اقدام جمعی را طبق منشور سازمان ملل متحد و با همکاری سازمانهای ذیربط منطقهای بهعمل آورد. این شورا میتواند براساس اصل مسئولیت حمایت از مردم در برابر نسلکشی، برای توقف و جلوگیری و مبارزه با نسلکشی هزارههای افغانستان اقدام نماید.
- سازمان ملل متحد و دبیرکل میتوانند از طریق مداخله مستقیم، نهاد واکنش سریع، کمیته پیشگیری از نسلکشی، اعزام هیأتهای حقیقتیاب، اعزام ناظران بینالمللی برای نظارت بر هنجارهای حقوق بشری و در صورت لزوم مداخله نظامی برای توقف، پیشگیری و مبارزه با جنایت نسلکشی علیه هزارههای شیعه در افغانستان اقدام نمایند.
منابع:
- کنوانسیون پیشگیری و مجازات نسلکشی
- اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی (اساسنامه رم)
- کد جزای افغانستان
- بررسی نسلکشی در عرصه بینالملل، عبدی، فاطمه، ۱۳۹۶
- ارکان نسلکشی در پرتو اسناد و رویه قضایی بینالمللی، شریفی، محسن، ۱۳۹۰
- نسلکشی از دیدگاه کد جزای افغانستان و اسناد بینالمللی، ارزگانی، محمد، ۱۴۰۰
- تأملی حقوقی نسلکشی؛ حملات زنجیرهای برضد هزارهها در افغانستان، دکتر هارون رحیمی ۲۰۲۱
- سیاستهای پیشگیرانه سازمان ملل متحد در برابر نسلکشی، جاویدزاده، حمیدرضا، ۱۳۹۰
- مجازات جرم نسلکشی در دیوان بینالمللی کیفری و دیوانهای رواندا و یوگوسلاوی، یاقوتی، ابراهیم، بهلولی، عزیزه، ۱۳۹۸
۱۰- چرا نسلکشی هزارهها انکار میشود؟ کریمی، خادم حسین، ۱۴۰۰