کمیسیون بررسی تخطیهای رسانهیی حکومت طالبان فعال شد. اولین پرسشی که پس از دیدن اسم این کمیسیون به ذهن آدم میرسد این است:
در کمیسیون طالبانی بررسی تخطیهای رسانهیی چه چیزهایی مصداق «تخطی» شمرده خواهند شد؟
قریب به سهدهه پیش طالبان، وقتی برای بار نخست در افغانستان به قدرت رسیدند و امارت اسلامی خود را بنا نهادند، نیازی به ساختن کمیسیونی برای بررسی تخطیهای رسانهیی نداشتند. چرا که در آن زمان طالبان اساسا خود رسانه را قبول نداشتند تا اصلا در رسانه تخطیای صورت بگیرد. این بار ماجرا از چه قرار است؟
ساختن کمیسیون بررسی تخطیهای رسانهیی به این معناست که از این پس نیز در افغانستان رسانهها وجود خواهند داشت و فعالیت خواهند کرد. معنای ضمنی دیگر ساختن چنین کمیسیونی این است که بر تعداد رسانهها افزوده خواهد شد. برای بررسی یک یا دو تلویزیون و نشریه که نیازی به کمیسیون نیست. آیا طالبان واقعا به این مسیر رواناند؟ آیا واقعا رسانهها بیشتر خواهند شد؟ آیا واقعا طالبان رسانهها را آزاد خواهند گذاشت و تنها در موارد خاصی به تخطیهای آنان رسیدگی خواهند کرد؟
اگر به رفتار حکومت طالبان در ماههای اخیر دقت کنیم، روشن میشود که ساختن کمیسیون بررسی تخطیهای رسانهیی در این زمان تلاش ناشیانهیی برای نرمال جلوه دادن حکومت خود است. گویی حکومتی هست (مثل دیگر حکومتهای معمول جهان) و این حکومت میخواهد بر تعامل رسانهها با جامعه نظارت کند و در مواردی که رسانهها از چارچوب قانون تخطی کنند به آنان تذکر بدهد یا آنها را مجازات کند.
واقعیت این است که در نظام امارت -چنانکه خود امیرالمؤمنین طالبان اعلام کرد- هیچ جایی برای قوانین ساختهی بشر وجود ندارد. به بیانی دیگر، در نظامهای خداسالاری (تئوکراسی) جایی برای مردمسالاری نیست. رسانههای آزاد یکی از ارکان جوامع و نظامهای دموکراتیکاند. نظامهای دموکراتیک ساختهی دست بشر هستند. یعنی مردمسالاری محصول تفکر و تعامل انسانی است و مشروعیت خود را از رضایت بشری میگیرد نه از تأیید الهی.
در نظامهای دینی خداسالار، مردم «امت»اند و تبعیت بیچونوچرایشان از حاکم مؤمن شرط است. در این نظامها از مردم پرسیده نمیشود که نظرشان در مورد حکومت چیست؛ در عوض، به آنان ابلاغ میگردد که تکلیفشان در اطاعت از حاکم مؤمن چیست. در نظام تئوکراتیک، هیچ نیازی نیست که مردم چیزی بدانند. حکومت شرعی همهچیز را میداند و در صورتی که لازم ببیند چیزهایی را برای مردم ابلاغ میکند.
معنای دیگر این سخن این است که در جامعه مذهبیای که زیر حاکمیت یک نظام خداسالار زندگی میکند، ضرورتی برای داشتن رسانه وجود ندارد. چرا که اظهار نظر شما هیچ ارزشی ندارد. اگر میخواهید از طریق سخن گفتن و نوشتن در رسانهها قوانین بشری جامعه را تغییر بدهید، آن قوانین در نظام امارت اسلامی پیشاپیش لغو شدهاند یا باید لغو شوند. اگر میخواهید بر قوانین الهی جامعه ایراد وارد کنید، در گرداب گناه و خروج بر حاکمیت شرع افتادهاید.
شاید کسی بگوید رسانههای طرفدار خود طالبان چه؟ آیا آن رسانهها نیاز به نظارت ندارند؟ پاسخ روشن است: نه، رسانههای خود طالبان از چارچوبهای تعیینشده/القاءشدهی امارت تخطی نمیکنند. با این حساب، آنکه تخطی نمیکند یا رسانهی طالبانی است یا رسانهیی که دیگر نیست و خاموش شده است.
طالبان در یک سال گذشته سعی کردند حکومت خود را در سطح بینالمللی به درجهی به رسمیت شناخته شدن برسانند. برای اینکه تا حدی از رفتارهای بیپردهی دور اول به قدرت رسیدن خود پرهیز کردند. حالا که دریافتهاند برای به رسمیت شناخته شدن به بعضی تغییر رفتارها و تغییر سیاستهای جدی نیاز دارند (در حالی که حاضر نیستند به آن تغییرات تن دهند)، به تدریج همان چهرهی اصلی خود را از زیر پرده بیرون میآورند.
به همین خاطر، هر روز محدودیت تازهیی را برای شهروندان افغانستان اعلام میکنند. دیری نخواهد گذشت که این کمیسیون بررسی تخطیهای رسانهیی نیز کاملا از کار بیفتد و بیمحل و بیموضوع شود. آیا جز این است که برای اینکه رسانهیی حتا چانس تخطی داشته باشد، اول باید وجود داشته باشد و بعد با میزانی از آزادی در جامعه عمل کند؟ اگر طالبان هر سخن ناموافق با امارت خود را تخطی رسانهیی بدانند (که قطعا خواهند دانست)، در آن صورت چیزی بهنام تخطی رسانهیی وجود نخواهد داشت تا کمیسیونی برای بررسی آن وجود داشته باشد.
چه معنا دارد که حکومتی تمام رسانهها و روزنامهنگاران را با فشار و تهدید به خاموشی یا به آوارگی براند، آن وقت کمیسیونی برای بررسی تخطیهای رسانهیی ایجاد کند؟ وقتی خاموشی قاعده باشد و شکستن خاموشی شدیدترین مجازاتها را در پی داشته باشد، یعنی وقتی رسانهیی نباشد، تخطی رسانهیی یعنی چه؟