دشواری‌های زندگی کودکان کارگر در بلخ

افغانستان با تاریخ کهن پنج‌ هزارساله‌اش هنوز از کشورهای است که نام آن با فقر، گرسنگی و بیکاری گره خورده است. این کشور در حالی که از لحاظ منابع طبیعی از غنی‌ترین کشورهای دنیا به حساب می‌آید اما هنوز هم جاده‌های آن پر از نشانه‌های ناداری است.

عمق فقر و ناداری را می‌توان در چشم‌های کودکانی کارگر که با دنیایی از مشکلات در جاده‌های شهر سرگرم کارهای بلندتر از توان‌شان اند، دید. کودکانی که هرچند رویاهای بزرگی بر سردارند، اما محرومیت مطلق را همه‌روزه تجربه می‌کنند.

فقر گسترده، بیکاری، جنگ‌های دوامدار و افزایش مبتلایان به مواد مخدر سبب شده تا کودکانی زیادی به دور از آموزش، برای پیدا کردن لقمه‌نانی به‌کارهای شاقه مشغول شوند.

ولایت بلخ نیز شبیه سایر ولایت‌های کشور کودکانی بی‌شماری کارگر را در دل خود جا داده است و با گذشت هر روز به تعداد شان افزوده می‎شود.

مسئولان در ریاست کار و امور اجتماعی طالبان برای ولایت بلخ می‌گویند در جریان یک سال گذشته آمار کودکان کارگر روی جاده در شهر مزار شریف، مرکز ولایت بلخ ۷۰ درصد افزایش داشته است.

نصیراحمد ابوخالد، رییس کار و امور اجتماعی طالبان برای بلخ می‌گوید، بررسی‌های این اداره نشان می‎‌دهد که هم‌‌اکنون هزار و ۷۹۴ کودک در روی جاده‌های شهر مزار شریف مصروف کارهای شاقه هستند.

براساس آمارهای رسمی این اداره، در سال گذشته رقم کودکان کارگر در شهر مزار شریف نُه صد و ۶۵ کودک بود اما به‌دلیل فقر و بیکاری این رقم افزایش داشته است.

نزدیک به دو هزار کودک بلخی در جاده‌های شهر مزار شریف ناچار به‌کارهای شاقه هستند.

آقای ابوخالد می‌گوید بیشتر این کودکان که به علت فقر و تنگ‌دستی از بام تا شام در روی بازار و اطراف روضه مبارک زیر آفتاب سوزان و در زمستان زیر برف و باران کار می‌کنند، از آموزش دور مانده‌اند.

به‌گفته‌ آقای ابوخالد، از میان این کودکان ۱۴۱ تن آن‌ها به تگدی‌گری می‌پردازند.

کودک ۱۰ ساله، تمویل‌کننده خانواده

در گوشه‌ی از شهر مزار شریف با کودکی ۱۰ ساله‌ی برمی‌خورم که نام خود را ادریس می‌گوید. دشواری‌های روزگار زندگی‌اش را تاریک کرده و مشغول بوت‌رنگی در اطراف زیارت سخی است.

با اشک و ناامیدی از زند‌گی سخت و مملو از چالش‌هایش حکایت‌ غم‌انگیزی دارد. می‌گوید پدرش که برای پیدا کردن مخارج زند‌گی‌شان به کابل رفته بود، انفجاری در پایتخت سبب شد تا وی دیگر برنگردد.

ادریس که اکنون با یک برادر ۱۶ ساله‌اش نان‌آور خانواده است، ناگزیر شده ترک آموزش کند.

وی می‌گوید: «به‌خاطر که کار کنم مجبور شدم مکتب را رها کنم. زیاد خوش داشتم درس بخوانم اما مادرم گفت باید کار کنم و برای‌شان نان ببرم.»

ادریس ۱۰ ساله که تلاش می‌کند با رنگ کردن بوت‌ها زند‌گی خانواده‌اش را نجات دهد.

حسرت محرومیت تنها چالشی نیست که دامن‌گیر ادریس شده باشد، بلکه فقر و بیکاری سبب شده تا کودکان بی‌شماری دور از آموزش برای فراهم‌سازی مخارج زندگی‌شان به‌کارهای شاقه بپردازند.

نقیب، یکی دیگر از این کودکان کارگر می‌گوید: «همیشه می‌خواستم داکتر خوب شوم و به مردم خدمت کنم، اما فعلا باید کار کنم اگر نه باز گشنه می‌مانیم.»

کمی دورتر از روضه مبارک، در گوشه‎‌ی دیگری از شهر کودکانی دیگری هم هستند که مشکلات اقتصادی پای‌شان را به دکان‌هایی کشانیده که از صبح تا شام مشغول کارهای بالاتر از توان‌شان اند.

شماری از کودکان ناگزیر اند که در دکان‌های فلزکاری، نجاری و ده‌ها شغل دیگر که توانایی بیشتری می‌خواهد، مصروف یادگیری باشند.

سیف‌الله، یکی از این کودکان است که در کنار مکتب در یکی از دکان‌ها حرفه‌ای فلزکاری را یاد می‌گیرد. او می‌گوید به‌دلیل فشار کار شب‌ها نمی‌تواند به درستی بخوابد.

سیف‌الله می‌افزاید: «از طرف روز بعد از مکتب این‌جا کار می‌کنم. بسته روز دروازه رنگ می‌کنم، چرخ می‌کنم و شب هم که خانه می‌روم تمام جانم درد می‌کند.»

شماری از کودکان ناگزیر اند که در دکان‌های فلزکاری، نجاری و ده‌ها شغل دیگر که توانایی بیشتری می‌خواهد، مصروف یادگیری باشند.

تمیم ۱۲ ساله هم که ناگزیر شده برای تأمین مخارج خانواده در کنار پدرش آستین بالا بزند، می‌گوید: «باید همراه پدرم کار کنم تا بتوانم نقشی در تأمین مصارف خانواده خود داشته باشم چون حالا دیگر بزرگ شده‌ام.»

تمیم و سیف‌الله تنها کودکانی نیستند که بحران بشری سبب شده تا آن‌ها کار کنند. صدها کودک دیگر نیز در روی جاده‌ها و دکان‌های شهر دیده می‎شوند که برای درآمد ناچیز از صبح تا شام جان می‌کنند.

سهراب، یکی دیگری از این کودکان است که می‌گوید تنها نان‌آور خانواده‌ی هفت‌نفری‌اش خودش و مادر ناتوان او است. این دو تن مجبور هستند بار سنگین مصارف زندگی‌شان را به دوش بکشند.

سهراب می‌گوید: «علاقه‌ی زیادی برای درس و مکتب داشتم. می‌خواستم درس بخوانم اما در قسمت ما درس نبوده و باید کار کنیم.»

آسیب‌‌های روانی بالای کودکان کارگر

افزایش کودکان کارگر همزمان با بحران به میان‌آمده پس از تحولات اخیر در کشور نگرانی‌های جدی را میان فعالان حقوق کودک در پی داشته است.

مریم کریمی، که در نظام گذشته مسئول «بنیاد کودک افغانستان» بود، در یک تماس اینترنتی با ابراز نگرانی‌ از بلند رفتن آمار کودکان کارگر، حکومت طالبان را متهم به ناتوانی در مدیریت این وضعیت می‌کند.

خانم کریمی می‌گوید: «حکومت طالبان توان مدیریت بحران پیش‌آمده را ندارد و با گذشت هر روز تعداد کودکان کارگر بیشتر می‎شود. این وضعیت در درازمدت می‌تواند یک چالش بزرگ باشد.»

مریم کریمی همچنان می‌گوید سرنوشت ناروشن کودکان کارگر و نبود یک طرح منظم جهت آموزش آنان می‌تواند آسیب‌های جدی را روی جامعه داشته باشد.

خانم کریمی می‌‌افزادید: «این کودکان با دشواری‌های زیادی بزرگ می‎شوند و تنها دغدغه‌ی زند‌گی‌شان زنده‌ماندن است و نان پیدا کردن. بزرگ‌شدن این کودکان در جاده‌ها تأثیرات مستقیم روی امنیت اجتماعی خواهد داشت.»

داکتر فرید حسن‌یار، یکی از پزشکان روان‌درمانی می‌گوید کودکان کارگر که با دشواری‌های زند‌گی بزرگ می‌شوند، آسیب‌های جدی را از اجتماع برمی‌دارند.

این پزشک روان‌درمانی می‌گوید نابرابری‌های اجتماعی، خشونت‌ها و آزارواذیت از سوی مردم سبب می‎شود تا کودکان عقده‌ای به‌بار بیایند.

آقای حسن‌یار می‌افزاید: «مردم در برابر کودکان کارگر با دید یک ابزار می‌بینند و همیشه مورد استفاده قرار می‌دهند. این کار باعث می‎شود کودک از جامعه فاصله بگیرد و در آینده به یک خطر جدی در جامعه تبدیل ‎شود.»

با این حال، برخی از فعالان حقوق کودکان در بلخ نیز آینده‌ی کودکان کارگر را نگران‌کننده بیان می‌کنند و از حکومت می‌خواهند که زمینه‌ی آموزش و برنامه‌های حمایتی را فراهم سازد.

دست‌های ناتوانی که به‌جای گرفتن قلم با سیخ و آهن می‌جنگند. عکس: روزنامه اطلاعات روز

جمشید مجیدی، یکی دیگر از فعالان مدنی بلخ از حکومت سرپرست طالبان و جامعه‌ جهانی می‌خواهد که برای جلوگیری از افزایش آمار کودکان کارگر برنامه‌ای را روی دست گیرد.

آقای مجیدی می‌گوید: «حکومت طالبان نه طرح مشخص دارد و نه می‌تواند کودکان کارگر را دستگیری کند. از جامعه‌ جهانی می‌خواهیم بیاید و دست به‌کار شود. امروز که مردم ما نیاز به کمک دارند، باید حمایت شوند.»

طرح حکومت برای حمایت از کودکان

با این همه هرچند مسئولان محلی طالبان در ولایت بلخ انجام کارهای شاقه از کودکان را خلاف ارزش‌های اسلامی و انسانی می‌دانند اما از برنامه‌ی منظم جهت حمایت از آنان چیزی نمی‌گویند.

قدرت‌االله ابوحمزه، والی بلخ با تأیید مشکلات اقتصادی مردم، افزایش بیکاری میان بزرگ‌سالان و گرسنگی، مردم را به صبر و شکیبایی دعوت می‌کند.

آقای ابوحمزه می‌گوید: «در بیست سال گذشته میلیاردها دالر به کشور آمد اما فقر از بین نرفت. مردم باید صبر کنند و حکومت امارت اسلامی را وقت بدهند؛ ما تلاش نهایی خود را می‌کنیم.»

اما مسئولان این گروه در ریاست کار و امور اجتماعی ولایت بلخ از تلاش‌ها به منظور جمع‌آوری کودکان کارگر و فراهم‌سازی زمینه‌ آموزشی برای آنان سخن می‌زنند.

نصیراحمد ابوخالد، رییس کار و امور اجتماعی طالبان برای ولایت بلخ می‌گوید آنان با هماهنگی نهادهای مختلف داخلی و بیرونی می‌کوشند تا فرصت آموزش این کودکان را ایجاد کنند.

کودکان قدونیم‌قد که بزرگ‌ترین آرزوی‌شان رفتن به مکتب است. عکس: روزنامه اطلاعات روز

کار شاقه توسط کودکان از سال‌های متمادی به این‌طرف در سراسر کشور وجود داشته است و کودکان مجبور هستند که برای تمویل و تأمین مخارج خانواده‌ی‌شان دست به‌کارهای شاقه بزنند. قربانی نان‌آوران خانواده‌ها در جنگ و ناامنی، افزایش بیکاری بزرگ‌سالان و نیز فقر و تنگ‌دستی از عمده‎ترین عواملی اند که باعث شده تا کودکان دست به‌کار شوند.