ملا هبت‌الله

امیرالمؤمنین چه می‌گوید؟

وزیر خارجه‌ طالبان گفته است که حکومتش خود را مسئول حفاظت از همه‌ی مردم افغانستان می‌داند. از او نقل شده که حکومت طالبان به تقسیم‌بندی شهروندان افغانستان اعتقاد ندارد.

در حکومت اشرف غنی و کرزی نیز ادعا همین بود. غنی و کرزی هم می‌گفتند که تمام «افغان»ها برادر و برابراند و آنان راضی نیستند که هیچ شهروند افغانستان مورد تبعیض قرار بگیرد و آسیب ببیند.

حال، فرض کنیم امیرخان متقی (حداقل در مورد خود) راست می‌گوید و حامد کرزی و اشرف غنی نیز در ادعایی که می‌کردند، صادق بودند. این نگرش‌های فردی و شخصی در ساختار حکومت زمانی ارزش دارند که به شکل پالیسی و اقدام عملی نمود عینی و عمومی پیدا کنند. وقتی که سیاست رسمی حکومت طالبان تبعیض است و این تبعیض با تمام قوت اجرا هم می‌شود، دیگر چه اهمیتی دارد که فلان مقام حکومت شخصا و نزد خود به تقسیم‌بندی شهروندان افغانستان باور نداشته باشد؟

در دوره‌ی جمهوریت، رده‌های بالا و میانی و پایین حکومت پر بود از متعصبان قومی‌ای که ریختن خون «بیگانه‌ها وغیرخودی‌ها» (یعنی افراد اقوام دیگر) نه تنها آزارشان نمی‌داد که باعث تسکین قلب‌های‌شان می‌شد. نه کرزی آن متعصبان را از حکومت خود دور می‌کرد و نه اشرف غنی. کرزی با خود می‌گفت: «من به کشتار کودکان مکتبی هزاره راضی نیستم». غنی با خود می‌گفت: «این خواست من نیست که هزاره‌ها هدف نسل‌کشی قرار بگیرند». اما هیچ کاری هم نمی‌کردند که دستگاه هزاره‌کشی در درون حکومت‌های خودشان از کار بیفتد. خودشان با تروریستان همکاری نمی‌کردند و با دیدگاه کشتارجویانه‌ی آنان همراه نبودند، اما جلو همراهان‌شان در درون حکومت خود را هم نمی‌گرفتند. حتا اجازه نمی‌دادند که امنیت مناطق آسیب‌پذیر هزاره‌نشین در دست کسانی باشد که هم شناخت کافی از آن مناطق داشتند و هم انگیزه‌ی لازم برای مقابله با تروریسم.

حکومت طالبان تا اکنون ده‌ها نفر را به اتهام این‌که به «جبهه‌ مقاومت» کمک می‌کنند یا در حکومت قبلی وظیفه‌ی نظامی داشته‌اند بازداشت کرده، مورد شکنجه قرار داده و حتا به قتل رسانده‌اند. ظاهرا استخبارات طالبان این توانایی را دارد که افراد مخفی‌شده‌ی بدون سلاح را پیدا کنند و با خود ببرند. اما در کنترل گروه‌های تروریستی‌ای که مخصوصا هزاره‌ها را هدف می‌گیرند، کاملا ناتوان‌اند. در ضمن، این حداقل دومین‌بار است که طالبان پس از این حملات به مردم اجازه نمی‌دهند به زخمیان خون بدهند. این با گزارش‌های ویدیویی مستند شده است.

پرسش دیگر از آقای امیرخان متقی این است:

امیرالمؤمنین کجاست؟ او درباره‌ی حمله‌های تروریستی بر مراکز آموزشی نوجوانان و جوانان هزاره‌ی افغانستان چه می‌گوید؟ کسی که خود را امیر مسلمانان می‌داند و مسئول امنیت «رعیت» خود در این کشور هست، آیا نباید این حملات را با شدیدترین لحن محکوم کند؟ در کجای شریعت حنفی این امیر مؤمنان آمده است که کشتار مسلمانان در مراکز آموزشی مباح، مشروع یا لازم است؟ اگر این کار از نظر شریعتی که او به آن باور دارد حرام و ممنوع است، چرا لب از لب باز نمی‌کند؟ چرا به سپاهیان و فرمانبران خود دستور نمی‌دهد که جلو این حملات را بگیرند؟ اگر امارت طالبان حکومتی است برای همگان، چرا امیر این امارت خاموش است و درباره‌ی سیاه‌ترین روزها و شب‌های بخشی از شهروندان این مملکت هیچ نمی‌گوید؟ چرا در مورد نسل‌کشی هزاره‌ها ساکت است؟

بر سر منبرها می‌گویند ابوبکر چنان عدالت کرد، علی چنان و عمر چنان و عثمان چنان. کجاست این امیر مؤمنان؟ عدالتش کجا رفته و دینش چرا ساکت است؟ مگر نمی‌گویید که وارثان عدالت عمر و علی هستید؟ امیرالمؤمنین‌تان کجاست؟