«شبِ تاریک و بیمِ موج»(۳۶)|سقوط پی‌هم کتاب‌فروشی‌ها؛ «گنجینه» تعطیل شد

«گنجینه» یکی از کتاب‌فروشی‌های کابل بود. آصف فرهمند در سال ۲۰۱۹، زمانی که تازه دانشجو می‌شود،  کتاب‌فروشی گنجینه را راه‌اندازی می‌کند. از زمان تأسیس کتاب‌خانه تا زمان سقوط نظام، گنجینه فروش خوبی داشته است. با سقوط نظام اما گنجینه نیز سقوط می‌کند.

تا پیش از سقوط نظام بدست طالبان کار فروش کتاب بسیار خوب بوده است. فرهمند می‌گوید: «آخرهای ۲۰۱۹ تازه وارد دانشگاه شده بودم. در کنار درس و دانشگاه بسیار علاقه‌مند کتاب‌فروشی بودم. کتاب‌فروشی‌ای به‌نام گنجینه راه‌اندازی کردم. در اوایل متزلزل بودم که شاید کار پردرآمد و پرفروشی نباشد، اما دیدم که بسیار زود رونق گرفت. تا آن‌جا که من به تنهایی نتوانستم پیش ببرم و دو نفر فروشنده‌ی دیگر هم اضافه کردم که بتوانیم به‌کارهای فروش برسیم.»

وقتی که کار رونق می‌گیرد، همان زمان فرهمند در کنار کتاب، بازار فروشات آنلاین هم فعال می‌کند. او می‌گوید: «فروشات آنلاین هم فعال کردم و از طریق خدمات آنلاین، میز مطالعه، چراغ‌های مطالعه، ویدیوهای کانکور در خانه و دیگر لوازم مرتبط با کتاب‌فروشی می‌فروختیم.»

با سقوط نظام بدست طالبان اما یکی هم بازار فروش فرهمند کم‌رنگ می‌شود. تا آن‌جا که رفته رفته دیگر نه تنها کارش سودی نداشته است که کرایه‌ی دکان را نیز از جیب خود پرداخت می‌کرده است.

فرهمند می‌گوید: «وقتی که از اوج فروش می‌گویم، یعنی از زمانی که سه نفر به مشتری‌های یک کتاب‌فروشی کوچک رسیدگی نمی‌توانستیم، قصه‌ی سه سال پیش است. طالبان که آمدند، کار و بار ما ناگهان از رونق افتاد. خدمات آنلاین ما دیگر مشتری نداشت. کسی کتاب هم نمی‌خرید. تا آن‌جا که من آن دو نفر کارمند قبلی‌ام را رخصت کردم و کرایه‌ی دکان کتاب‌فروشی را نیز چندین ماه از جیب خودم دادم.»

فرهمند نمی‌تواند دوام بیاورد، می‌گوید: «من با این وضعیت نتوانستم دوام بیاورم. مجبور شدم که کتاب‌فروشی را جمع کنم. برایم سخت بود. به این معنا که علاوه بر سرمایه و وقتی که صرف آن کرده بودم، می‌خواستم شغل من نیز همان باشد. چون من کتاب‌فروشی را دوست داشتم و محاسبه‌ام این بود که این کار علاوه بر این‌که برای خودم شغل و درآمدی ا‌ست، برای شهری که از بی‌سوادی خجالت می‌کشد نیز مفید است.»

فرهمند اما با تمام دلایلی که برای ادامه ‌دادن داشته است، مجبور می‌شود کتاب‌فروشی و خدمات آنلاینش را جمع کند. می‌گوید: «جمع کردم. تقریبا حدود پنج هزار جلد کتاب داشتم. هم عمده می‌فروختیم و هم به‌صورت پرچون. یک مقدار از کتاب‌هایم را زیر قیمت فروختم. یک مقدار آن را در کتاب‌خانه‌های ولایت‌ها فرستادم و یک جمعی از آن را هم در خانه‌ی خودم آوردم تا به امید این‌که وضعیت هرچه زودتر تغییر کند و من از نو به کارم ادامه بدهم.»

تقریبا یک سال است که تعدادی از کتاب‌های فرهمند در خانه‌اش است. به امید این که اوضاع خوب شود، از کتاب‌هایش محافظت می‌کند. منتظر است که به محض تغییر اوضاع، دوباره کارش را از سر بگیرد. اما تا هنوز نشانه‌ی بهبود نمی‌بیند. او می‌گوید: «منتظر تغییر اوضاعم. منتظرم به محض خوب‌ شدن اوضاع کارم را از سر بگیرم. اما گویا چیزی رو به تغییر نیست. یک سال است که نه تنها زمینه‌ای برای کار من مهیا نشده است، بلکه کتاب‌فروشی‌های دیگر نیز هر روز پی‌هم سقوط می‌کنند.»

کتاب‌هایی را که فرهمند در خانه‌اش برده است. عکس: ارسالی به روزنامه اطلاعات روز

فرهمند می‌گوید در مدت یک سالی که کتاب‌هایش در خانه است، هیچ ‌کسی سراغ آن را نگرفته است. می‌گوید: «یک سال است که کتاب‌هایم را در خانه‌ام نگهداری می‌کنم. از صفحه‌ی کتاب‌فروشی باربار اطلاع‌رسانی هم کرده‌ام تا مشتریان بدانند که کتاب‌فروشی کجا است. اما در تمام این یک سال نه تنها کتابی نفروخته‌ام بلکه کسی از کتاب و قیمت آن حتا سؤالی هم نمی‌کند.

در کنار کتاب‌ها، لوازم قرطاسیه هم داشتم. من همه‌ی این‌ها را از خارج از کشور وارد کرده بودم. اکنون در خانه بلااستفاده و بدون فروش مانده و کسی سراغی هم نمی‌گیرد.»

پس از یک سال تعطیلی، فرهمند هنوز امیدوار بوده است، چنانچه می‌گوید: «تا هنوز امیدوار بودم و از سقوط کتاب‌فروشی نامی نمی‌گرفتم. مقاومت کردم، به چگونگی فروش دوباره‌ی آن فکر می‌کردم و می‌گفتم که هنوز فعال است اما در جای دیگر. ولی از حالا به بعد دیگر باید اعتراف کنم که کارِ کتاب‌فروشی‌ام سقوط کرده است و دیگر امیدی ندارم.»

پس از آمدن طالبان بسیاری از کتاب‌فروشی‌ها سقوط کردند. آن‌هایی هم که هنوز ادامه می‌دهند، فروش چندانی ندارند. به‌دلایل مختلف، از جمله فقر و ممنوعیت تحصیلی و سردرگمی اوضاع، مردم یا نمی‌توانند کتاب بخرند یا هم نمی‌خواهند کتاب بخرند.

مشتری‌های بسیاری از کتاب‌فروشی‌ها بیشتر از یک سال است که هیچ کتابی نخریده‌اند. یکی از کتاب‌فروشی‌های کابل که خواست هویتش پنهان بماند، به روزنامه‌  اطلاعات روز گفت که از زمان طالبان بدین‌سو ۹۵ درصد مشتری‌هایش را از دست داده است.

می‌گوید: «با آمدن طالبان ۹۵ درصد مشتری‌هایم را از دست داده‌ام. ما هم از کابل و هم از ولایت‌ها مشتری داشتیم. فروش ما نیز عمده و پرچون بود. پس از آمدن طالبان فروش به صفر رسیده است. مثلا پیش از طالبان به‌طور متوسط ما روزانه حداقل ۵۰ جلد کتاب فروش داشتیم. حالا اما هر چهار پنج روز نیز یک کتاب فروش نداریم.

فروش عمده‌ی ما نیز صفر شده است. آن زمان در بامیان، جلال‌آباد، قندهار، غور، جاغوری و حتا در میمنه فروش عمده داشتیم. سالانه چندین‌بار مردم برای کتاب‌خانه‌های ولایت‌ها کتاب می‌خریدند. حالا اما همه‌ی این مشتری‌های ولایتی گم ‌اند و بیشتر از یک سال است که از ما کتابی نخریده‌اند.»

در دوران جمهوریت مؤسسات نیز کتاب می‌خریده‌اند. کتاب‌فروش دیگری در کابل می‌گوید که مؤسسات، از جمله‌ مؤسسه‌ آقاخان هر سال از او به‌صورت عمده کتاب خریداری  می‌کرده و به کتاب‌خانه‌ها و مکاتب می‌داده است. پس از آمدن طالبان حتا مؤسسه‌ آقاخان یک‌بار هم که شده کتاب نخریده است.

پیش از طالبان افزون بر کتاب‌های درسی، کتاب‌های مطالعاتی نیز بسیار به فروش می‌رسیده‌اند. کتاب‌های رمان، فلسفه، شعر و تاریخ بسیار فروش داشته است. پس از آمدن طالبان اما فروش کتاب‌های مطالعاتِ آزاد بسیار کم شده است.

میزان فروش کتاب‌های درسی نیز همین‌طور پایین آمده است. یکی از کتاب‌فروش‌های کابل می‌گوید: «پیش از آمدن طالبان لااقل ۳۰ درصد مشتری‌های او دختران بوده‌اند. با آمدن طالبان و ممنوعیت تحصیلی دختران اما همه‌ی آن مشتری‌ها نیز دیگر کتابی نمی‌خرند.»

این رکود بازار کتاب اما در حالی است که قیمت کتاب بالا رفته و مالیات طالبان نیز افزایش یافته است. یکی از کتاب‌فروش‌ها می‌گوید: «قیمت کتاب بسیار بالا رفته است. ما عموم کتاب‌های خود را از ایران می‌آوریم و چاپ‌های جدید در ایران بسیار گران شده است. به‌طور نمونه اگر نام بگیرم، رمان «دن‌کیشوت» تقریبا تا دو برابر قیمت شده است. بسیاری از کتاب‌های دیگر نیز همین‌طور. کرایه‌ی آوردن کتاب نیز قیمت شده است. از گمرک زیاد می‌گیرند و وقتی که به این‌جا رسانیدیم، مالیات نیز زیاد می‌گیرند.

در خصوص مالیات طالبان تا فعلا قوانین مشخصی ندارند. فقط هرچه دل‌شان شد مالیات طلب می‌کنند. در مقایسه با سال‌های جمهوریت از بعضی کتاب‌فروشی‌ها تا چندین برابر مالیات بیشتر گرفته‌اند. تنها از یک کتابچه‌ی جوازِ صنفی که هر سال دو هزار افغانی می‌گرفتند اما امسال طالبان هشت هزار افغانی گرفته‌اند.»