دو سال حضور طالبان در قدرت شرایط زندگی را برای همه، بهویژه برای زنان تغییر داده است. محدودیتها و ممنوعیتهای این گروه حضور زنان در اجتماع و مشارکت آنان در فعالیتهای اجتماعی-اقتصادی را بهشدت محدود کرده است. در تازهترین مورد همزمان با فرمان منع فعالیت آرایشگاههای زنانه، وزارت کار و امور اجتماعی زیر کنترل طالبان نیز از تنقیص بست آموزگاران شیرخوارگاهها و کودکستانها خبر داده است. هرچند در مکتوب این وزارت تنها از ۴۶۹ آموزگار یاد شده، اما یک منبع مسئول از وزارت کار و امور اجتماعی که نمیخواهد بهدلایل امنیتی فاش شود، میگوید که مسئولان این وزارت به بهانهی نبود بودجه و تورم تشکیلاتی، حدود هزار کارمند زن را از بخش کودکستان، شیرخوارگاه و کارکنان خدماتی این وزارت در کابل منفک کردهاند. بهگفتهی این منبع، شماری از مدیران و کارکنان خدماتی زن نیز شامل افراد منفکشده هستند، اما آمار شان در این مکتوب ذکر نشده است.
این منبع اضافه میکند که بر اساس پالیسی عمومی طالبان و وجود تبعیض جنسیتی، تلاش برای خانهنشینی مطلق زنان و حذف آنان از اجتماع در جریان است. «رهبری وزارت برای تطبیق سیاستش آهسته آهسته گام بر میدارد و حتا برای جلوگیری از اعتراض کارمندان زن، آنان را به تعیین بست مجدد وعده میدهند، در صورتی که چنین برنامهای وجود ندارد.»
در کودکستانهای دولتی عمدتا کودکان کارمندان دولت و کودکان بیسرپرست و بدسرپرست نگهداری میشدند. تا قبل از فروپاشی حکومت پیشین، در هر اداره و وزارت برای ایجاد سهولت و حمایت از روند مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی، کودکستان ایجاد شده بود که اداره و مدیریت آنها بخشی از مسئولیتهای وزارت کار و امور اجتماعی بود که اکنون شمار قابل ملاحظهی آن مسدود شده است.
فروزان نظری، رییس عمومی کودکستانهای دولتی از ابراز نظر در این مورد خودداری کرده و تأکید میکند که او اجازهی صحبت را ندارد. اما روزنامه اطلاعات روز به نسخهای از یک فایل صوتی خانم نظری دست یافته است که او خطاب به کارمندان زن کودکستانها میگوید: «مدیره صاحبان محترم که کودکستانهایتان غیرفعال بود، متأسفانه مکتوب تنقیصی خود تان و پرسنل تان آمده است. باز هم ناامید نشوید، خداوند مهربان است. انشاءالله بهزودی همهیتان تعیین بست میشوید، اما سر از فردا به کودکستانها تشریف نبرید. این پروسه دولتی است و سال گذشته نیز تنقیصی داشتیم.»
ریحانه (اسم مستعار)، یکی از صدها آموزگار کودکستان است که بهتازگی منفک شده است. او از رشتهی مدیریت آموزشی از یکی از انستیتوتهای تربیه معلم شهر کابل سند فراغت دارد و در بخش مراقبت و نگهداری کودکان زیر سن هفت سال آموزشهای مسلکی خاص دیده است. او میگوید که بیش از بیست سال در این بخش در یکی از لیسههای بزرگ پسرانهی شهر کابل کار کرده است. اما همزمان با منع آموزش دختران بالای صنف ششم و منع تدریس زنان به دانشآموزان پسر در یک مکتب دخترانه گماشته شد و از آن زمان تا همین چند روز پیش مشغول آموزش و نگهداری کودکان آموزگاران زن بود. او با درآمد هفت هزار و ۵۰۰ افغانی در ماه از خانوادهی شش نفریاش سرپرستی میکرد.
ریحانه میگوید: «دختر بزرگم در بخش روانشناسی تحصیل کرده و در وزارت زنان کار میکرد. دختر کوچکترم دانشآموز صنف دوازدهم بود و شوهرم هم کارمند دولت بود. هر سه را طالبان خانهنشین کردند. اکنون هر سه شان از اختلالات روانی رنج میبرند. تنها امید آنان من بودم که من را نیز منفک کرده است. من و شوهرم سالها به دولت مالیه دادیم که روزی از آن استفاده بتوانیم. حالا حقوق متقاعدین را قطع کردهاند و ما زنان را نیز اجازهی کار نمیدهند. حیران ماندهام.»
روندی که همزمان با فروپاشی حکومت پیشین بدست طالبان آغاز شد. از آن زمان تا اکنون طالبان بهطور سیستماتیک زنان و دختران را از کار در نهادهای دولتی خصوص و حتا نهادهای امدادگر بینالمللی منع و به حاشیه راندهاند. اکنون زنان در سکتور صحت و نهادهای امنیتی بهصورت رسمی وجود دارند، اما حضور آن در دیگر نهادها و حتا در وزارت معارف طالبان نمادین است. زنانی که تنها بهدلیل امضاکردن حاضری ماهانهیشان معاش دریافت میکنند. رویکردی که حس ناامنی را برای این کارمندان ایجاد کرده است. یک آموزگار زن میگوید: «در این دو سال یونیسف معاش ما زنان آموزگار را پرداخت کرده است، اما گفته میشود که این حمایت برای همیشه موجود نیست.»
سراب خوداشتغالی زنان
براساس آمار منتشرشده از سوی سازمان بینالمللی کار، پس از آگست سال ۲۰۲۱ میلادی، اشتغال زنان بهشدت کاهش یافته و در مقابل فقر افزایش یافته است. طبق برآورد این سازمان، در سه ماه آخر سال ۲۰۲۲، اشتغال زنان ۲۵ درصد کمتر از سه ماه دوم سال ۲۰۲۱، قبل از بحران بوده است. این سازمان محدودیتها را عامل بیکاری زنان و گسترش فقر در جامعه دانسته است. در گزارش این سازمان تصریح شده است که هرچند زنان برای گریز از بیکاری به خوداشتغالی خانگی رو آوردهاند، اما این اشتغالها برای کاهش فقر نقش چشمگیر نداشته است.
اتاق تجارت و صنایع زنان نیز میگوید که در پی تحولات در طی دو سال اخیر، روند گرفتن جواز فعالیتهای اقتصادی کوچک افزایش داشته است. این زنان در سکتور صنایع دستی و پوشاک، صنعت قالین و فرش، زراعت، خدمات، مواد غذایی، هتلداری ، صنعت و معدن فعالیت دارند. اما تورم شدید و نبود توان خرید فعالیتهای اقتصادی زنان را متأثر کرده است. سلما یوسفزی، رییس اتاق تجارت و صنایع زنان میگوید: «قبل از سقوط دو هزار و ۸۰۰ زن در بخش تجارتهای کوچک و متوسط فعالیت داشتند و جواز گرفته بودند. بعد از تحولات بهدلیل گسترش بیکاری، زنان کارهای کوچک زیادی را شروع کردهاند.»
بر اساس اظهارات خانم یوسفزی، در حال حاضر بیش از هشت هزار زن اجازهی فعالیت اقتصادی را گرفتهاند و در نُه بخش فعالیت دارند. یوسفزی تصریح میکند که این زنان با مشکلات بسیار زیاد روبهرو هستند که عمدهترین مشکل برای آنان، نبود بازار در افغانستان و دسترسینداشتن به بازارهای بیرونی بهدلیل محدودیتهای طالبان است. «بعد از تحولات اقتصاد مردم ضعیف شده است. برای مواد غذایی و صنایع دستی زنان مشتری کم است و تولیدات شان آسیب میبینند.»
خاطره صالحی، یکی از زنانی است که بعد از سقوط حکومت جواز فعالیت اقتصادی را گرفته است. با او ۶۰ زن در بخش تولید لباس، جواهرسازی، صنایع دستی و جمعآوری گیاهان دارویی فعالیت دارند. او میگوید که برای کمک به زنان جواز فعالیت اقتصادی را گرفت، اما اکنون در داخل افغانستان برای تولیدات او تقاضا وجود ندارد و بهدلیل محدودیتها و ممنوعیتها، تقاضای بیرونی را پاسخ داده نمیتواند. «همین هفتهی پیش در نمایشگاه ابوحنیفه شرکت کرده بودیم. مشتری نبود و آن شمار محدودی که میآمدند، از ۵۰۰ افغانی بیشتر خرید نمیکردند و از آنطرف، برای بازاریابی و فروش محصولاتم در بیرون اجازهی سفر ندارم. این بماند، در همین نمایشگاه ابوحنیفه ما (زنان) در وقت نانخورد حق برداشتن ماسکهایمان را نداشتیم.»
صالحی ادامه میدهد که وقتی مشتری نباشد و قدرت خرید وجود نداشته باشد، خوداشتغالی زنان نه تنها که سودی ندارد، انگیزهی فعالیتهای اقتصادی و نوآوری در بخش خوداشتغالی را از زنان میگیرد. «با ما زنان دهقان هستند که نباتات طبی را جمعآوری میکنند. در همین نمایشگاه هیچ خریداری برای آن وجود نداشت. وقتی خرید نبود، کارهم نخواهد بود و نان برای این زنان وجود نخواهد داشت. باور کنید من از ظرفیت کارگاه همکار بیشتر دارم. با این وجود همهروزه زنان به عذر و زاری اند که مرا هم استخدام کن. برای استخدامشدن حتا واسطه میکنند.»
صالحی خوداشتغالی زنان در افغانستان و با محدودیتهای طالبان را غیرواقعی میخواند.
بختاور مهدوی، یکی دیگر از زنانی کارآفرین است. او در یکی از مقاصد مهم گردشگری رستورانت دارد. رستورانتی که تا قبل از به قدرت رسیدن طالبان منبع عایداتی چندین خانواده بود، اما اکنون عاید آن کفاف زندگی خودش را هم نمیکند.
مهدوی میگوید: «وضع اقتصادی در سال ۱۴۰۱ چندان خوب نبود، امسال که به کلی بد است. آنانی که وضع اقتصادی بهتر هم دارند از ترس بدشدن آینده به هتل و رستورانت نمیروند و مخارج شان را کنترل میکنند. یعنی رکود شغل.»

در همین حال سلما یوسفزی همچنان تصریح میکند که ۲۵ هزار زن در بخش زراعت فعالیت دارند. بهگفتهی منابع، بیشتر این زنان بهدلیل نبود فرصتهای کاری و بنابر مجبوریت به کارهای سخت در مزارع رو آوردهاند. کارهایی که تمام زنان توان تحمل آن را ندارند و مجبور میشوند که حتا به تکدیگری روآورند. اعضای کمیسیون جمعآوری گدایان که از سوی طالبان ایجاد شده است، نیز میگویند که آمار افراد گدا هر روز متغیر بوده و در حال افزایش است.
اطیعالله وهاج، عضو کمیسیون جمعآوری گداها اخیرا به رادیو و تلویزون ملی تحت ادارهی طالبان گفته است که از آغاز روند جمعآوری گداها تا اکنون تنها در شهر کابل ۳۶ هزار و ۴۱۴ گدا را ثبت کردهاند که از این میان ۱۵ هزار نفرشان مستحق شناسایی شدهاند. بهگفتهی وهاج، این آمار تمام گداهای سطح شهر کابل را در بر نمیگیرد. او هرچند جنسیت این افراد را مشخص نکرده است، اما پیش از این اکثریت گداها در شهر کابل کودکان و زنان بودند.
دفتر هماهنگی کمکهای بشردوستانهی سازمان ملل متحد (اوچا) در تازهترین گزارش خود گفته است در خانوادههایی که سرپرستیشان را زنان برعهده دارند، بهدلیل محدودیتهای طالبان آمار کودکان کار در حال افزایش است.بر اساس این گزارش، تقریبا ۳۰ درصد از خانوادها گفتهاند که حداقل یک کودک خانوادهیشان در خارج از منزل کار میکند. این رقم ۳۵ درصد بیشتر از خانوادههایی است که سرپرستیشان را مردان بر عهده دارند. اکثر این کودکان در ظاهر کارهای اسفندی، پالش بوت، پاککاری موترها و فروشندگی را انجام میدهند، اما دست به گدایی نیز میزنند.
در همین حال، کارشناسان معتقد اند که طالبان با باورهای افراطی از دین و سنتهای قبیلهای عملا در پی تحقیر و سرکوب زنان به هر روش ممکن هستند و از همین رو با کارهای تخصصی آنان در نهادها مشکل دارند؛ اما حضور زنان در مشاغل سخت و فقر گسترده در میان آنان برایشان اهمیت ندارد.
سید آقا حسین فاضل سانچارکی، معین پیشین وزارت اطلاعات و فرهنگ میگوید که دستگاه حاکم بهدلیل باورهای سنتی مردسالارانه، زنان را موجودات ضعیف میدانند و حضور آنان در اجتماع و شغلهایی که زنان همطراز با مردان قرار میگیرند را نمیپذیرند. بهگفتهی آقای سانچارکی، به همین دلیل طالبان تلاش میکنند که زنان را در موقعیت پایین نگهدارند و این فرهنگ را ترویج دهند. «طالبان با داشتن تفکر مردسالاری و باورهای قبلیهای دوست ندارند و نمیگذارند که زنان مانند مردان در بخشهای مهم مدیریتی سهم بگیرند. آنان با این باورها زنان را به سمت مشاغل کماهمیت سوق میدهند و فرهنگزدایی میکنند.»
سانچارکی اضافه میکند که این رویکرد صدمات جبرانناپذیر به جامعه وارد میکند و مانع پیشرفت افغانستان میشود.