خدایا، تو بهتر می‌فهمی

فلاسفه و متکلمین بزرگ ما اثبات کرده‌اند که خداوندِ مهربان عادل هم هست. گفته‌اند که عادل نبودن به معنای ظلم کردن است و ظلم قبیح است و خداوند کار قبیح نمی‌کند، پس اثبات می‌شود که عادل است. بعضی شبهه درانداخته‌اند که اگر خداوند عظیم‌الشان عادل است، پس تکلیف این همه سیلاب و زلزله و بیماری و مصیبت چه می‌شود که هر روز دل هزاران انسان را پر خون می‌کنند. در جواب این سوال متکلمین پاسخ محکمی داده‌اند. گفته‌اند که اولا دل انسان بدون مصیبت هم پر از خون است، ثانیا آن چیزی که ما در این دنیا به عنوان شر می‌شناسیم، ای بسا که در حکمت الهی خیر باشد. در روایت است که وقتی که حضرت خضر علیه‌السلام کودک خردسالی را خواباند و گردنش را زد، حضرت موسی علیه‌السلام که با او هم‌سفر بود، فغان و فریاد برداشت که این چه کاری است که شما کردید؟ خضر علیه‌السلام گفت: «اگر من این کودک را امروز ذبح نمی‌کردم، چند سال بعد او به یکی از شریرترین افراد روی زمین تبدیل می‌شد و هزاران نفر را هلاک می‌کرد». حضرت موسی علیه‌السلام که این را شنید، خیلی خوش‌حال شد.

حالا حکایت من است. من در تمام عمر خود یک روز هم بی‌درد و ناراحتی نبوده‌ام. یک روز دندانم درد می‌کند. تنها یک «دند»ام هم نه، همه‌ی‌شان، یعنی دندانم. روزی دیگر که دندانم خوب است، گوشه‌ی لبم می‌ترکد. تا لبم خوب می‌شود، یک دانه‌ی آبدار کلان، به اندازه‌ی یک زردآلو، در زیر چانه‌ام می‌روید و تا یک‌ماه در خدمت ایشان هستم. وقتی که این دانه خوب شد، چشمم شروع می‌کند به خارش و مثل قوغ سرخ می‌شود. چشمم هنوز از این مصیبت خلاص نشده که قولنج روده می‌گیرم و مثل مار زخمی بر خود می‌پیچم. قولنج که رفت، نوبت به درد زانو می‌رسد. می‌گویم خدایا! من که یک هفته است حتا تند راه نرفته‌ام، این درد زانو از کجا شد؟ درد زانو که خوب شد، چند بار عطسه می‌زنم و مطمئن می‌شوم که دیگر بخیر صبر است. غافل از آن‌که این عطسه‌ها قاصد زکام اند. زکام من هم مثل زکام آدمی نیست. دیگران ده روز سرفه می‌کنند و دماغ‌شان بند می‌شود و مؤمنین را مؤمنید تلفظ می‌کنند و تمام. من چهل روز سرفه می‌کنم و سه ماه دماغم می‌رود. سر آستینم یک لحظه خشک نمی‌شود.

من افغانستان‌ام. سرزمین شیران. شاید اگر این همه گرفتار خود نباشم، تمام جهان از دست من به فغان خواهد آمد. شاید خداوند عادل بهتر می‌فهمد که این همه گرفتاری داشته باشم. شاید این شرور در اصل خیر اند و من نمی‌دانم.