خبر شدید که رئیس جمهور گفت زنان هرگز قربانی صلح نخواهند شد؟ شما را نمیدانم، ولی من هر وقت اینگونه حرفها را میشنوم ناگهان به یک اجنبی تبدیل میشوم و میگویم:
What?
هر دفعه که من میگویم ما ویژه ایم، شما شانه بالا میاندازید و با ناز و کرشمه نشان میدهید که اشتباه میکنم. ببینید، در تمام دنیا قاعده این است که وقتی جنگی در میگیرد، این نگرانی اوج میگیرد که ممکن است زنان قربانی وضعیت جنگی شوند. علت اش هم این است که طبق اصول مکتب نرگرایی جنگها را مردان در میدهند و قربانی جنگ معمولا زنان اند. اما وقتی نوبت به میهن شیران، افغانستان، میرسد قاعده سرچپه میشود. زنان نگران اند که اگر صلح شود همین مقدار حقی که حالا در وضعیت جنگی دارند نیز پامال شود و از میان برود. تصور کنید به مریضی که در شفاخانه بستری است، این گونه اطمینان بدهند:
« نگران نباش. ما قول میدهیم که وقتی شفا بیابی و به خانهی خود برگردی از شدت شفا دار فانی را وداع نکنی».
خوب، نیک که بنگری این چیزها در میهن ما تعجبی ندارند. تافتهی جدابافته را که شنیده اید. ما تافتهی خدابافته ایم. یک رقم بافته شده ایم که هیچ چیز ما به تافتههای دیگر نمیماند. شهروندان کشورهای دیگر از عواقب جنگ میترسند، ما از عواقب صلح. دیگران توریست اند، ما ممنوع الخروج. دیگران در کنسرت اند، ما در محکمه. دیگران پول میدهند که زودتر از بازداشت رها شوند و به کشور خود برگردند، ما پول میدهیم که زودتر بازداشت شویم و هزار بهانه بیاوریم تا به کشور خود بر نگردیم. دیگران سعی میکنند خانوادههای خود را کوچکتر کنند، ما سعی میکنیم آدم کشها و درندهها را هم «برادر» خود بسازیم که فامیل کلانتر شود. دیگران وقتی آتش سوزی را دیدند، سعی میکنند خاموش اش کنند؛ ما دنبال پطرول میگردیم…
البته این تفاهم نامهییکه با آی اس آی امضا کرده ایم، فرق میکند. در این مورد دیگر کشورها هم دقیقا همین کاری را میکنند که ما کردیم. یعنی وقتی ببینند طرف مقابل یک سازمان اطلاعات خیلی مهربان و شریف دارد و از حیا به گل یاسمن میماند، میروند پیش اش مینشینند و خرصندوق دل خود را پیش اش باز میکنند.