مولوی عبدالرحیم مسلمدوست، یکی از فرماندهان داعش در افغانستان به بیبیسی گفته که سربریدن «رحیمانهترین» شکل کشتن است. به نظر من، کم کم به یک جای خوب میرسیم. همین یکماه قبل ابوبکر بغدادی گفت که چه کسی گفته اسلام دین رحمت و شفقت است، اسلام دین جنگ و خشونت است. البته این حرف ایشان است و ما قطعاً قبولش نداریم. ولی در عین اینکه قبول نداریم، یک کمی چیز است، چه میگویند، یک کمی نمیدانم ما را چه شده که وقتی اینگونه حرفها را میشنویم، خودمان هم به یک مشت انسان بیادب تبدیل میشویم و کم میماند که بگوییم این مردکهی حقیقتنشناس و بیگانه با گوهر ناب اسلام راست میگوید. روشن است که اشتباه میکند. ولی حرف من سر ابوبکر بغدادی نیست. سرِ خود ماست. آخر ما را چه شده که دیگر حتا در بندِ تعارف هم نیستیم؟ بر ما چه رفته که اینقدر بیادب شدهایم؟ آیا این درست است که به محضی که یک مسلماننمای فاسد و کثیف و بیخبر از تعالیم عالیهی اسلام سخن مزخرفی در مورد دین مبین ما گفت، ما فوراً احساس کنیم که او راست میگوید؟ آیا از ما توقع میرود که در حالی که میدانیم اسلام دین شفقت و عدالت و رحمت است، تنها به این خاطر که یک آدم فاسد علیه این دین بزرگ زهرافشانی میکند، فوراً برویم و تاریخ را بخوانیم و بگوییم حقیقت همین است که ابوبکر بغدادی میگوید؟ به نظر من، ما نباید به آسانی تسلیم تبلیغات زهرآگین و خصمانهی افرادی چون ابوبکر بغدادی شویم که میخواهند آن را بدنام کنند. ما باید از آن، یعنی از دین مبینمان، دفاع کنیم و سعی نماییم با قرائتهای درستتر، چهرهی رحمانیتری از دین خود را به مردم نشان بدهیم.
حالا که مولوی عبدالرحیم مسلمدوست (که به غلط اسم خود را مسلمدوست گذاشته) میگوید سربریدن رحیمانهترین شکل کشتن انسان است، ما و شما نباید فوراً احساس کنیم که این حرفهای او به دین اسلام ربط دارند. ما باید طور دیگری احساس کنیم. من این حرفها را به این خاطر میگویم:
ببینید، در تاریخ اسلام گاهگاه بر عدهای از افراد فشار وارد شده. هیچکس منکر این نیست. علتش هم این بوده که این افراد خفاش بودهاند و خورشید حقیقت را انکار میکردهاند. اما خوشبختانه، فعلاً ما با چندین قرائت از دین اسلام سروکار داریم. قرائت بد و خشونتآلود داریم، قرائت خوب و صلحجویانه داریم، قرائت رحمت و مهربانی داریم و انواع قرائتهای دیگر. حالا که اینهمه قرائت داریم، مرض داریم که برویم و همان قرائتی را انتخاب کنیم که خدای نخواسته چهرهی دین ما را مغشوش و مخدوش مینماید؟ به این میماند که انواع رنگهای زیبا و دلپذیر را پیش آدم بگذارند و بگویند که دیوار خانهی خود را با آنها رنگ کنیم. آیا یک انسان عاقل از میان آنهمه رنگ، بدترین رنگ یعنی رنگ سرخ را انتخاب میکند؟
من از بحث دور میافتم. خوب فکر کنید در این مورد.