صائمه فتحی
ضمیرالله (که اسم اصلیاش در این گزارش ذکر نمیشود) چند روزی است در اتاقی کوچک، نزدیک دانشگاه کابل زندگی میکند. او تازه از خوابگاه دانشگاه کابل، به قول خودش، «فرار کرده است و اینجا را برای ماندن و ادامهدادن تحصیل پیدا کرده است.» این اتاق تنگ است و هر گوشهاش پر از وسایل مختلف. یک کنج اتاق، کتابها و برگهها روی هم ریختهاند و طرف دیگر وسایل آشپزی و دیگ و کاسه پراکنده است. پیش دروازهی اتاق، در یک کنج کفشها را چیدهاند تا دزدان وارد حویلی شده و کفشها را ندزدند. دیوار اتاق از سیخها پوشیده شده است. سیخها نزدیک به هم اند و از آنها برای آویختن چیزهای مختلف استفاده میکنند؛ از لباس و پلاستیک گرفته تا کیف و وسایل مورد نیاز دمدستی. اتاق شبیه انباری است که آدمها و وسایلش با هم زندگی میکنند. شباهت زیادی به اتاق دانشجو ندارد.
ضمیرالله هر روز صبح پیش از رفتن به دانشگاه لباس افغانی پیراهن-تنبان خود را میپوشد. لباسش گشاد است و تنبانی دارد که «خیاط کابلی» در دوختنش زیاد دقت نکرده است و عیبدار است. قبل از بیرون شدن از اتاق، صبحها چند دقیقه روبهروی آیینه میایستد و به ریش کمپشتش نگاه میکند. از ریش خود دل خوشی ندارد، چون تنها چند تار مو روی چانهاش روییده و رنگشان هم ناموزون است. او ریش خود را تراشیده نمیتواند. میداند اگر آن را بتراشد، ممکن است در دانشگاه دچار مشکلات فراوان شود؛ از گرفتن نمرهی کم در آزمون گرفته تا قطع شدن بدلاعاشه و دهها مشکل دستوپاگیر دیگر.
ضمیرالله یکی از دانشجویان دانشگاه کابل است که از یک ولسوالی دوردست به این دانشگاه آمده و شیعهمذهب است. او یک هفته میشود از خوابگاه دانشگاه کابل بیرون شده و اتاق کرایی گرفته است. با وجود تنگدستی و دشواریهای مالی، ناچار شده جایی بیرون از خوابگاه دانشگاه کابل پیدا کند. بهگفتهی خودش، دیگر طاقت وضعیت خوابگاه دانشگاه کابل را ندارد. دو هفته قبل وقتی ماجراهای خوابگاه دانشگاه کابل را برای برادرش تعریف کرد، برادرش گفت: «هر طور میشود برو اتاق بگیر، من پول و مصرفش را برایت میفرستم.» همین شد که حالا در این اتاق کوچک، میان چند نفر دیگر، زندگی تازهای را آغاز کرده است.
قصهی خوابگاه دانشگاه کابل؛ فشار بر دانشجویان شیعه
در یکی از روزهای ماه گذشته، گروهی از دانشجویان سنیمذهب پیرو فقه حنفی مقیم خوابگاه دانشگاه کابل که خود را منتسب به «وزارت امر به معروف و نهی از منکر» گروه طالبان و موظف در خوابگاه دانشگاه کابل معرفی میکردند، بهصورت سازمانیافته وارد اتاقهای خوابگاه شدند و کارتهای شناسایی خوابگاه دانشجویان شیعهمذهب پیرو فقه جعفری را که بیشتر هزارهها اند، به اجبار از آنان ضبط کردند. این اقدام بدون اعلام قبلی و خارج از هرگونه چارچوب رسمی صورت گرفت و در فضای سنگین از اضطراب و سکوت اجرا شد. هیچ مرجع رسمی در دانشگاه و خوابگاه توضیحی ارائه نکرد و ماجرا در همان محدودهی بستهی خوابگاه باقی ماند.
گرفتن کارتهای شناسایی خوابگاه، در عمل به معنای اخراج از خوابگاه است. این اقدام بهدلیل امتناع دانشجویان شیعه از شرکت در نمازهای جماعت پشت سر دانشجویان سنیمذهب صورت گرفت. در جریان این رفتار، آنان شیعیان را «کافر» خطاب کردند و حضورشان را مانع «وحدت مسلمانان» دانستند.
در این میان دانشجویانی که کارتهایشان ضبط شده بود، در وضعیتی دشوار و پرهراس قرار گرفتند. بدون کارت، ورودشان به خوابگاه ممنوع بود و ناچار شدند چند روز در اتاقهای دانشگاه کابل پنهان بمانند و از خوابگاه خارج نشوند تا از بیسرپناهی در سرکهای کابل در امان باشند.

بهگفتهی ضمیرالله، مسئولان خوابگاه در برابر این وضعیت سکوت کردند. کسانی که به زور وارد اتاقها شده و کارتهای دانشجویان شیعهمذهب را گرفته بودند، هیچ دستور رسمی در دست نداشتند، اما ظاهرا نام «وابستگی به طالبان و امر به معروف و نهی از منکر» برایشان مصونیت کامل فراهم کرده بود. در چنین فضایی، هیچ مقام اداری جرأت مداخله نداشت.
آنچه در خوابگاه دانشگاه کابل جریان دارد، صرفا یک حادثهی گذرا نیست بلکه انعکاسی از فضای عمیقا قومی و مذهبی حاکم بر محیط دانشگاه است. به روایت ضمیرالله، آن دانشجویان پشتونی که با طالبان همفکر و همسو هستند، در خوابگاه دانشگاه کابل خود را در جایگاه برتر میبینند و سنیبودن را نیز نشانهی امتیاز میدانند. ضمیرالله میگوید: «در خوابگاه، نگاه از بالا به پایین نسبت به شیعیان آشکار است. آداب مذهبی ما به سخره گرفته میشود و حضور ما کماهمیت شمرده میشود. هیچکس توان اعتراض ندارد، چون هیچ تکیهگاهی برای حمایت وجود ندارد.»
به روایت ضمیرالله، این اقدام اخیر دانشجویان سنیمذهب در خوابگاه، برای همهی دانشجویان شیعه دو مسیر محتمل را به تصویر میکشید: تغییر مذهب اجباری یا مواجهه با اخراج از خوابگاه. به نظر میرسد در چارچوب ایدئولوژیک گروه طالبان، مذاهب غیرحنفی به چشم تهدیدی علیه هنجار مذهبی و اجتماعی این گروه دیده میشوند. بر این اساس، سیاست غالب طالبان بر تلاش برای تغییر هویت مذهبی یا حذف آنان از عرصههای اجتماعی متمرکز است.
بهگفتهی ضمیرالله، گروهی که خود را در خوابگاه دانشگاه پاسدار اسلام و مذهب حنفی میداند مثل استخبارات عمل میکند. او میگوید: «همیشه هنگام اذان بهطور وحشتناکی به دروازه میکوبند و صدای آن آدم را از خواب بیدار میکند. اتاقها ترکیبی است، یعنی ترکیبی از شیعهها و سنیها. گروه امر به معروف در هر اتاق با دانشجویان سنیمذهب در مورد کارها و فعالیت دانشجویان شیعهمذهب، گفتوگو میکند. هماتاقیها نیز گاهی از سر اجبار و گاهی با میل شخصی تمام حرکات و رفتار ما را به آنان گزارش میکنند. شیعهها باید خیلی متوجه لباس و کلاه خود باشند و ریش خود را نتراشند. همچنان باید هر صبح قرآن بخوانند. اگر نخوانند به دانشجویان سنیمذهب در بخش امر به معروف معرفی میشوند.»
تلاش برای بقا
دانشجویانی که در معرض اخراج از خوابگاه قرار داشتند، پس از چند روز سردرگمی و ترس، اقدام به ارائهی شکایت جمعی به وزارت تحصیلات عالی گروه طالبان کردند. این شکایت تأثیری بر دانشجویان سنیمذهبی که کارتهای دانشجویان شیعه را گرفته بودند، نداشت و آنان همچنان آزادانه در خوابگاه عمل میکنند. بااینحال، این شکایت باعث شد که روحانی سرشناس شیعه، آیتالله واعظزاده بهسودی، برای حضور و سخنرانی به دانشگاه کابل دعوت شود و برای این مشکل راه حل پیدا کند. او در ۲۵ میزان سال روان خورشیدی در دانشگاه کابل در میان مسئولان وزارت تحصیلات عالی و جمع زیادی از دانشجویان شیعه حضور یافت و در سخنرانی خود به موضوعات مرتبط خوابگاه دانشگاه کابل پرداخت.

براساس اعلامیهای که خبرگزاری اهل بیت پخش کرده است، آقای واعظزاده بهسودی در دیدار با دانشجویان و استادان دانشگاه کابل تأکید کرده است که تغییر مذهب در محیط دانشگاه امکانپذیر نیست و هیچکس نباید تحت فشار یا تهدید به تغییر باورهای مذهبی قرار گیرد. او همچنین بر ضرورت پرهیز از هرگونه تبعیض مذهبی و رفتارهای ناعادلانه در دانشگاه تأکید کرده و دانشگاه را مکانی برای همدلی معرفی کرده، نه محلی برای نزاع و اختلاف.
در جریان این دیدار، واعظزاده بهسودی به اختلافات میان دانشجویان سنی و شیعه در زمینهی اقامه نماز جماعت، راهحلهایی برای کاهش تنشها پیشنهاد داده است: «نخست، تعیین امام جماعت از میان علمای اهل تشیع برای اقامه نماز دانشجویان شیعه، و دوم، انتخاب امام جماعت بهصورت نوبتی، بهگونهای که یک هفته امام جماعت اهل سنت و هفتهی دیگر امام جماعت اهل تشیع باشد.» در ادامهی اعلامیه آمده است: «اقتدا به هر دو مذهب، در چارچوب نیت خالص و ایمان اسلامی، مورد قبول است.»
وضعیت متشنج دانشگاه
پس از این رخدادها، فضای خوابگاه دانشگاه کابل متشنج شده است. بهگفتهی ضمیرالله، دانشجویان سنیمذهب از گفتههای واعظزاده بهسودی راضی نیستند چون در مذهب حنفی اقتدا به امام جماعت شیعه جایز نیست. در ادامه عدهای از دانشجویان شیعه برای اجتناب از تنش و فشارهای مستمر، اتاقهای خود را ترک کرده و در بیرون خوابگاه بهدنبال اقامتگاههای کرایی و جدید هستند. این دانشجویان با کمبود حمایت مواجه اند و صدای آنان به گوش مسئولان یا نهادهای دانشگاهی نمیرسد، بهگونهای که فضای امنیت و آرامش در خوابگاه برای آنان غیرقابل دسترسی شده است.
فضای دانشگاههای کشور، بهویژه در چهار سال گذشته، بیش از هر زمان دیگری آکنده از اضطراب و خاموشی است. دانشجویان از گفتوگو دربارهی بسیاری از موضوعات پرهیز میکنند؛ ترسی پنهان و عمیق بر رفتار و گفتارشان سایه انداخته است. در چهرهی ضمیرالله، دانشجویی که با ما سخن گفت، هراس به روشنی دیده میشد.
بهگفتهی ضمیرالله، در فضای دانشگاهی امروز ریش و کلاه اجباری شده و «پیراهنوتنبان» به نماد تبعیت از نظم جدید بدل گشته است. هر پوشش غیرافغانی با برچسب «غربزدگی» طرد میشود. در این میان، دانشجو نهتنها از آزادی فکری محروم است بلکه از ابتداییترین حق انتخاب ظاهری نیز بیبهره مانده است.
چهار سال حاکمیت گروه طالبان برای نظام آموزش عالی، دوران پسرفت و تصفیهی مذهبی گسترده بوده است. نصاب درسی دگرگون شده، استادان مستقل کنار گذاشته شدهاند و صدها عنوان از کتابهای دانشگاهی از قفسهها حذف گردیده است. آنچه باقی مانده، سازوکاری برای بازتولید اطاعت و سکوت است.