خودکامگی در سیاست، شکست در جنگ؟

شنبه شب مقامات محلی در ولایت قندوز تأیید کردند که ولسوالی چهاردره این ولایت به دست نیروهای طالبان افتاد. منابع محلی از این ولایت به رسانه‌ها گفته بود که طالبان پس از 48 ساعت درگیری با نیروهای امنیتی قادر شدند که کنترول ساختمان ولسوالی و فرماندهی پولیس را بگیرند. به دنبال آن صبح دیروز فرمانده پولیس ولایت بدخشان اعلام کرد که کنترول ولسوالی یمگان بدخشان را نیروهای امنیتی بدست گرفته و این ولسوالی از وجود مخالفین پاکسازی شده است.

در واکنش به این دو خبر، حکومت افغانستان، جنرال مراد علی مراد، معاون ستاد ارتش، را به قندوز فرستاد تا نیروهای امنیتی دوباره بر مقر ولسوالی چهاردره حمله کنند و طالبان را عقب برانند. اما شام دیروز منابع محلی از ولایت قندوز گزارش دادند که طالبان به صورت گروهی به ولسوالی دشت ارچی این ولایت حمله کرده اند و تا هنوز مشخص نیست که سرنوشت این ولسوالی چه خواهد شد.

این همه اتفاق در مناطق شمالی افغانستان در حالی رقم می‌خورد که قبل از رویکار آمدن حکومت وحدت ملی، شمال ناامن نبود و کارشناسان بعید می‌دانست طالبان چنین قدرت‌مندانه شمال را ناامن کند. اما حقیقت مسلم این است که حملات طالبان برای دومین بار معاون ستاد ارتش افغانستان را به قندوز کشانده است و طالبان برای اولین بار در یکی از ولایات شمالی با حمله گروهی مقر یک ولسوالی را تصرف می‌کند و ساختمان فرماندهی پولیس آن را به آتش می‌کشد.

این اتفاق در حالی می‌افتد که حکومت وحدت ملی پس از ماه ها جنجال برسر مقامات امنیتی به ویژه وزیر دفاع و لوی درستیز، موفق شده است وزیر دفاع و فرمانده ستاد ارتش را تعین کند و خلاهای رهبریی که در نهاد امنیتی وجود داشت تکمیل شود.

بی گمان یکی از دلایل موفقیت طالبان، ناکارآیی مدیریتی ما در سطوح نهادهای امنیتی است. حکومتی که مهم‌ترین نهاد امنیتی آن “وزارت دفاع” ماه ها بدون وزیر باشد، پذیرفتنی است که طالبان آغاز کننده جنگ باشند و به صورت مقطعی قادر به کنترول شماری از ولسوالی‌ها. تعلل مقامات حکومت وحدت ملی در تعین وزیر دفاع و فرمانده ستاد ارتش باعث شد که طالبان به گسترش حوزه نفوذ شان در سمت شمال توجه کنند و پس از چند ماه اکنون طالبان قادر اند که مرکز یک ولایت را تهدید کند. برای حکومتی که صدها هزار نیروی مسلح دارد، این شکست اندکی نیست. این شکست نه محصول بزدلی و کم کاری سربازان ماست و نه تقصیر شهروندان افغانستان. این وضعیت محصول سیاست‌های اشتباه حکومت وحدت ملی در تعریف دشمن و جنگ و صلح است.

آیا ممکن است که معصوم استانکزی وزیر دفاع خوب و شخص ایده آل و با مهارت برای رهبری کلیدی ترین نهاد امنیتی باشد؟ معصوم استانکزی سال‌هاست که متصدی کرسی صلح است، او چگونه با کسانی جنگ خواهد کرد که سال‌هاست سعی کرده است با آنها صلح کند. معصوم استانکزی یک فرد شکست خورده در مقابل طالبان و رهبران آنهاست. کسی که نتواند حریف را وادار به صلح کند، هرگز نمی‌تواند در جنگ پیروز باشد. او پس از سال‌ها تلاش برای تأمین گفت‌وگوهای صلح، ناامیدانه به کرُسی وزارت دفاع تکیه زد و این یعنی شکست در بحث گفت‌وگوهای صلح. حکومت و نماینده‌ی حکومت که نتواند دشمنش را در گفت‌وگوهای صلح ببرد، دشوار است که بتواند او را در میدان جنگ ببرد.

از این رو، اشتباه بزرگ و اول حکومت وحدت ملی در برخورد با طالبان گماشتن افرادی در مناصب مهم امنیتی بود که نه تجربه مدیریت جنگ را دارند و نه شایستگی سیاست گذاری‌های امنیتی را. اضافه بر آن گماشتن افرادی که در هر لانه‌یی ریشه دارد و به هر دری با التماس برای صلح در زنی کرده است، به مثابه‌ی این است که مارگزیده‌ی را مسئول مارگیری کنیم. مگر ممکن است که پس از آن “نه” محکم طالبان به گفت‌وگوهای صلح معصوم استانکزی از لحاظ روحی قدرت‌مندتر از طالبان باشد؟

از جانب دیگر، رییس جمهور غنی نُه ماه گذشته را با اعتماد کامل به پاکستان در پی صلح سپری کرد. ما سال‌ها برای صلح فکر کردیم و کار کردیم. اما هرگز برای جنگ و حمله بر دشمن برنامه ریزی نکردیم. حکومت وحدت ملی نیز این اشتباه را مرتکب شد و حتا جدی‌تر این اشتباه را تکرار کرد. مقامات آی اس آی از زندان‌های امنیت ملی ما بازدید کرد، تفاهم‌نامه همکاری‌های استخباراتی را با پاکستان امضا کردیم و به همه‌ی حرف‌های مقامات پاکستان باور کردیم. نتیجه‌ی این همه اعتماد چه شد؟ گسترش جنگ به شمال افغانستان و غافل ماندن از این‌که جنگ افغانستان وارد مراحل تازه‌ی خواهد شد و به گونه‌ی دیگری اجرا خواهد شد.

اعتماد کردن به پاکستان منجر شد که چند ماه گذشته را در بحث‌های امنیتی با غفلت کامل طی کنیم. اعتماد ما به پاکستان ما را بیشتر تشویق کرد که به سیاست طالب پروری و طالب نوازی مان ادامه بدهیم و فکر جنگ با طالبان را نکنیم. نتیجه‌ی چنین سُستی‌های بی‌جا و سیاست‌های اشتباه اکنون دامن‌گیر نیروهای امنیتی و مردم است. نیروهایی که باید از خودشان دفاع کنند و مردمی که باید از ترس جنگ محل زندگی شان را ترک کنند.

از این رو، ما پیروز نخواهیم شد مگر این‌که ما حمله کنیم تا طالبان مجبور به دفاع شوند. تا آنها حمله می‌کنند و ما منتظر دفاع کردنیم، طالبان نابود نخواهد شد.  تا اشتباهات سیاست گذاری امنیتی ما اصلاح نشود، بُردن جنگ طولانی سال پیش‌رو دشوار و پرهزینه خواهد بود. مسئولان حکومت وحدت ملی بایستی از خودکامگی در سیاست گذاری‌های امنیتی دوری جویند و جنگ و سیاست جنگ را بسپارند به آنانی که جنگ را می‌فهمند و دشمن را به سان دشمن سرکوب می‌کنند.