زبان و جایگاه زنان

رابین لاکوف

معصومه عرفانی

بخش اول

زبان، به همان اندازه که ما از آن استفاده می‌کنیم، از ما استفاده می‌کند. به همان میزانی که انتخاب ما برای عبارات توسط افکاری که می‌خواهیم بیان کنیم هدایت می‌شود، به همان وسعت، احساسی که ما در مورد هر امری در جهان حقیقی داریم، شیوه‌ای که ما دیدگاه خود در مورد آنها را اظهار می‌کنیم، رهبری می‌کند. دو کلمه در معنای صریح خود می‌توانند معنایی مشابه داشته باشند اما یکی ممکن است زمانی که گوینده رویکرد مثبتی به موضوعی داشته باشد استفاده شود و دیگری دلالت بر نگاهی منفی داشته باشد. موقعیت‌های مشابه دیگر نیز در مورد آنچه شخص در مورد آن سخن می‌گوید فراوان است. بنابراین در حالی که دو سخنران در مورد یک موقعیت مشابه صحبت می‌کنند، ممکن است توصیفات آنها از آن موقعیت در نهایت کاملا نامربوط به نظر برسد. مثال زیر، پارادایمی شناخته شده را نشان می‌دهد:

من مصمم هستم/ تو لجوج هستی/ او کله شق است

اگر حقیقت این است که احساسات ما در مورد جهان، عباراتی که ما از آن طریق افکار خود را بیان می‌کنیم شکل می‌دهد، پس می‌توانیم از رفتار زبانی خود به عنوان مشخصه‌ای از احساسات پنهان‌مان استفاده کنیم. چرا که اغلب هرکسی، حتا با کم‌ترین آشنایی با متون روانشناسانه، به خوبی می‌داند که ما می‌توانیم رفتارهای آشکار یا دریافت‌های خود را در تطبیق با امیال خود تفسیر یا حتا به گونۀ آن را تحریف کنیم که به نظر ما مناسب به نظر برسد. اما اطلاعات زبانی سیاه و سفید هستند، نامبهم، غیر قابل اجتناب. با این‌که در جهان ایده‌ال دیگر انواع مستندات برای پدیده اجتماعی همراه با مدارک زبانشناختی، یا افزون بر آنها، مطلوب است، برخی اوقات حداقل مورد اخیر همانی است که با قطعیت می‌توانیم بپذیریم. خصوصاً این مسئله در زمینه‌هایی با بار عاطفی، مانند جنسیت زدگی و دیگر گونه‌های رفتارهای تبعیض آمیز محتمل است. این متن تلاشی است برای ارائۀ شواهد تشخیصی در استفادۀ زبان برای گونه‌ای از نابرابری که ادعا می‌شود در جامعۀ ما وجود دارد: نابرابری میان نقش‌های مردان و زنان.

اگر دختربچه‌ای مانند پسرها «خشن صحبت کند»، معمولا از جامعه طرد شده، مورد بی اعتنایی، سرزنش یا تمسخر قرار می‌گیرد. جامعه در قالب والدین و دوستان کودک، از این طریق او را در محدوده و جایگاهش نگاه می‌دارد. این فرایند اجتماعی‌سازی، از بسیاری جهات، بی‌خطر و اغلب ضروری است اما در این مورد ویژه –آموزش استفاده از زبانی به‌خصوص برای دختران خردسال-، مشکلاتی جدی به بار می‌آورد، گرچه ممکن است آموزش دهندگان، کاملا از این مسئله ناآگاه باشند. اگر دختر بچه درس‌هایش را به خوبی فرا گیرد او با پذیرش بی چون و چرای جامعه مورد تشویق قرار نخواهد گرفت، بلکه فراگیری این شیوۀ خاص سخن گفتن بعدها برای دیگران بهانه‌ای خواهد بود تا برای نگاه داشتن او در موقعیتی پایین رتبه و تحقیر آمیز از آن استفاده کرده و از پذیرش رسمی او به عنوان یک موجود انسانی خودداری کنند. دختربچه –که اکنونی زنی بالغ است- به خاطر شیوۀ صحبتش، متهم می‌شود که قادر نیست به روشنی و درستی سخن بگوید یا افکار خود را به گونه‌ای مؤثر ابراز کند.

اطمینان دارم که پاراگراف قبل حاوی توصیفی بیش از حد ساده از فرایند یادگیری زبان در جامعۀ آمریکا است. با توجه به مطالعات و گزارشاتی که دیگران تهیه کرده اند، فکر می‌کنم که این فرآیند پیچیده‌تر از آنی است که بتوان گفت دختر بچه‌ها و پسر بچه‌ها از ابتدا دو شیوۀ متفاوت از سخن گفتن را فرا می‌گیرند. از آنجا که مادر و سایر زنان در سنین پاین‌تر از 5 سالگی بیشترین تأثیر را در زندگی اکثر کودکان دارند، احتمالا هم پسران و هم دختران ابتدا «زبان زنانه» را به عنوان اولین زبان یاد می‌گیرند.  (گفته می‌شود که در ژاپن، کودکان هر دو جنس، تا حدود سن 5 سالگی، از الفاظی استفاده می‌کنند که برای زنان مناسب است؛ بعد از آن اگر پسربچه‌ها به استفاده از آن ادامه دهند، مورد تمسخر قرار می‌گیرند. و خیلی زود می‌فهمند که باید از آن گونه سخن گفتن دست بکشند). چنانکه اسپوک و دیگران شرح داده اند، کودکان و به‌خصوص پسران، هم‌چنان‌که بزرگ می‌شوند، به استفاده از لحنی خشن‌تر روی می‌آورند اما دختران به مراتب بیشتر از پسران از این نوع سخن گفتن منع می‌شوند. در پسران، این شیوۀ بیان بیشتر سرگرم کننده و جالب به نظر می‌آید تا زننده و نامناسب.

براساس یافته‌های تحقیقات و مشاهدات انجام شده، هر دو زبان، تا زمانی که کودکان به سن حدود 10 سالگی رسیده و به گروه همسالان هم جنس تقسیم می‌شوند، ایجاد شده است. اما به نظر می‌رسد آنچه رخ داده این است که پسران، نخستین شکل بیان خود را فراموش کرده و شکل دیگری از آن را اتخاذ کرده اند، در حالی که دختران همان شیوۀ قدیمی سخن گفتن خود را حفظ کرده اند. (سوال این‌جاست که آیا این مسئله به نوعی، چنان‌که اغلب گفته می‌شود، به این‌که پسران در عمل بیش از دختران از خود خلاقیت نشان می‌دهند ارتباطی دارد؟). البته تعابیر و تفاسیر هرچه که باشند، نتیجۀ نهایی یکسان است.