تشریفات فراتر از عرف دیپلماتیک و غیرقابل انتظار پاکستان از اشرف غنی در فرودگاه اسلامآباد و گفتوگوی رو در روی غنی با نواز شریف پشت درهای بسته در دفتر نخست وزیر پاکستان، سفر نه چندان مهم و اغلب با شک و تردید رییس حکومت وحدت ملی به پاکستان را از حاشیه به محراق کشید. این سفر با حواشی و پس لرزههای همراه بود. حملهی طالبان بر فرودگاه قندهار، سقوط ولسوالی خانشین ولایت هلمند بهدست طالبان، و جنگ در بدخشان و تخار همزمان با سفر غنی به اسلامآباد و کنفرانس کشورهای قلب آسیا اتفاق افتاد. استعفای رحمتالله نبیل از ریاست امنیت ملی اما مهمترین پس لرزهی این سفر بود که جنرالهای پاکستانی را شگفتزده و جامعه سیاسی افغانستان را مبهوت کرد.
پرسش این است، آیا نبیل در نتیجه نشستهای انفرادی غنی با نواز شریف و جنرالهای ارتش پاکستان از مقامش کنار رفت و این کنارهگیری به معنای تمکین ارگ به خواستهای پیدا و پنهان اسلامآباد بود یا آقای نبیل پس از یک جدال و کشمکش طولانی بر سر قدرت در دایره حکومت وحدت ملی مجبور به استعفا شد و صحنه را برای بازیگران تازه به دوران رسیده خالی کرد؟
پاسخ هرچه باشد، رحمتالله نبیل یکی از مهرههای بیجنجال در آغاز شکلگیری حکومت وحدت ملی بود. سران حکومت وحدت ملی کمترین اختلاف و بیشترین توافق را بر سر او بهعنوان رییس امنیت ملی داشت. به عبارت روشنتر نبیل خارج از تقسیم پنجاه پنجاه قدرت از جانب حکومت به مجلس معرفی شد و نبیل رأی اعتماد پارلمان را گرفت و بر کرسی رهبری امنیت ملی کشور نشست. امضای تفاهمنامه اطلاعاتی میان دستگاه استخباراتی افغانستان-پاکستان اما با مخالفت نبیل از درون حکومت مواجه شد و این مسئله عرصه را برای نبیل در داخل حکومت تنگ کرد و از آن پس، توافق جایش را به اختلاف داد.
در هیاهوی معرفی مسئولان امنیتی، غنی به وضاحت اعلام کرد که مداخله در امور امنیتی و تقرریها در سکتور امنیت برای او قابل پذیرش نیست. استدلال غنی این بود که نهادهای امنیتی را از بازیهای سیاسی دور نگهدارد. حقیقت اما این است که غنی با این حرفش، بر سیاسی شدن نهادهای امنیتی که خود آغازگر آن بود، مهر تأیید زد. اکنون ارگانهای امنیتی تبدیل به سیاسیترین بخش در حکومت وحدت ملی شده است. بهخاطر بازیهای پنهان و مبهم سیاسی و امنیتی، وزارت دفاع پس از گذشت یک سال و برخلاف قانون با سرپرست اداره میشود و در همین زمینه چیزی نمانده بود که با استیضاح علومی، وزارت داخله نیز به سرنوشت سرپرست دچار شود. با معرفی مسعود اندرابی، امنیت ملی نیز در پناه نامعلوم سرپرستی سپرده شد.
استعفای نبیل از ریاست امنیت ملی بیانگر شکاف عمیق میان سران حکومت و نیروهای سیاسی بر سر مهمترین و کلیدیترین نهادهای حکومت و مسئله صلح با پاکستان که بعد خارجی دارد، گره خورده است. تفکیک این دو که رابطه مستقیمی باهم دارند، دشوار است. واضح اما این است که استعفای آقای نبیل با سفر غنی احمدزی به پاکستان و مسئله صلح گره خورده است.
تغییر و تبدیل مسئولان در حکومت یک امر طبیعی است و استعفا که در فرهنگ سیاسی ما هیچ جایگاهی ندارد اما در حوزه سیاست پذیرفته شده است، قابل درک است. مسئله این است که این تغییر با چه هزینهی صورت گرفته و پیامد آن در وضعیت جنگی، برای افغانستان چه میتواند باشد. نبیل یکی از مهرههای درشت و منتقد سیاستهای مخرب و ویرانگر پاکستان در افغانستان بود. این موضوع باعث نگرانی اسلامآباد بود. در صورتیکه کنار رفتن نبیل از امنیت ملی و فشاری را که غنی بر نبیل برای استعفا وارد کرده بود، به تقاضای جنرالهای پاکستانی صورت گرفته باشد، جای نگرانی بسیار دارد. افغانستان نیز نگرانیهای مشابه داشت اما اسلامآباد هیچگاهی به نگرانیهای کابل وقعی نگذاشت. بنابراین، حکومت وحدت ملی هر بار پیش شرطهای پاکستان را قبول و به خواستهای اسلامآباد برای پیش برد روند صلح گردن نهاد اما چنانچه تجربه شد و اکنون نیز دیده میشود پاکستان هیچ اعتنایی به کابل ندارد. اگر نبیل بهخاطر فشارهای پاکستان و علاقه مضاعف غنی در این باب از مقامش کنار رفته باشد، غنی اولین فردی است که به خواست نامشروع دیگران برای تغییر و تبدیل در نهادهای امنیتی تن داده است. به هر روی، توپ تشریفات شریف از غنی با استعفای نبیل در کابل صدا کرد.
