راه بهتری برای پیشرفت در افغانستان

هافینگتون پست / نیک محمد کامرانی ترجمه: علی احمدی

در نشست سران ناتو در ورسا انگلا مرکل صدراعظم آلمان، از ادامه‌ی حضور ناتو در افغانستان اعلام حمایت کرد. او به نیاز و توجه به ریشه‌ی مهاجرت مصرانه‌ی افغان‌ها در سطح بالا به آلمان و اروپا استناد کرد. در سال 2015 افغان‌ها پس از سوری‌ها بزرگ‌ترین گروه مهاجر به آلمان را تشکیل می‌دادند. یادآوریِ از جنگ و کشمکش‌های فرو ننشسته‌ی اجتماعی در افغانستان، با تهاجم امریکا در بیش از یک دهه ادامه داشته است.
قبل از نشست وارسا، رییس‌جمهور اوباما اعلام کرد که 8400 سرباز امریکایی تا پایان امسال در افغانستان باقی می‌مانند. این اعلام او عدول از وعده‌یی بود که او گفته بود، تا پایان دوره‌ی ریاست‌جمهوری‌اش تمام نیروهای امریکایی را از افغانستان خارج خواهد کرد. رییس‌جمهور [اوباما] با اشاره به وضعیت در میدان جنگ، از جنگی سخن گفت که به طولانی‌ترین جنگ امریکا تبدیل شده است. او دلیل حضور نظامیان امریکایی در منطقه را وجود شورشیان طالبان، جنگ جاری در سوریه و تهدیدهای داعش در منطقه خواند. با این‌حال، پس از 14 سال حضور امریکا در افغانستان، به درستی و با تدبیر باید پرسید که آیا حمله‌ی نظامی ایالات متحده و حضورش در افغانستان دست‌آوردی داشته است؟ و چگونه می‌توان به بحران جاری اجتماعی پرداخت؟
از زمانی که رییس‌جمهور بوش برای این‌که افغانستان دیگر به پایگاه تروریستان برای حمله به غرب تبدیل نشود، مجوز [حمله برطالبان را] صادر کرد، تلفات نظامیان امریکا به 2215 نفر رسیده است و برآورد می‌شود که بیش از 92 هزار تن در افغانستان کشته شده است که مرگ حدود 26 هزار غیر نظامی همراه با خشونت بوده است. این جنگ بیش از 1000 میلیارد دالر برای مالیات‌دهندگان امریکایی هزینه داشته است. کمک‌های بلاعوض و قرضه‌های سرشار مالی به افغانستان، اقتصاد این کشور را وابسته ساخته و آن را شبیه به اقتصاد دوران جنگ ساخته است. درهم‌آمیزیِ جنگ‌‌های خشونت‌بار و کشمکش‌های اقتصادی سبب شده است که بیش از 1.2 میلیون نفر برای رسیدن به جاهای امن‌تر دست به مهاجرت دسته‌جمعی زده و افغانستان را ترک کنند.
استدلال ما این است که یک راه بهتر از گزینه‌‌ی نظامی برای پیشرفت در افغانستان وجود دارد. نیروهای بیشتر نظامی به تنهایی قادر به شکست طالبان نیست و نمی‌تواند مشکل مهاجران افغانستان را حل کند. راه‌حل این مسأله در سطح کوچک‌تر نیازمند تعامل سیاسی و توسعه‌ی اقتصادی است که این موضوع مشوق دولت سازی و بازسازی اقتصادی است.
به‌لحاظ سیاسی، نیروهای ائتلاف باید عمل ناامیدکننده‌ی ایجاد دولت مرکزی فدرال را فراموش کنند و به دنبال توانمندسازی قبایل محلی برایند تا بتوانند خود را اداره کنند همان‌طوری که به‌صورت تاریخی این کار را انجام داده‌اند. طالبان نیز باید به‌عنوان بخشی از روند بازی در این روند شامل شوند. خنثاسازی نفوذ سیاسی طالبان در سطح محلی ساده‌تر اعمال زور از طریق نظامی است. در نهایت، تنها نفوذ طالبان نیروی نظامی است و نیروهای ایتلاف نباید با طالبان بر اساس شرایط خودشان وارد تعامل شوند.
از لحاظ اقتصادی، امریکا و صندوق بین‌المللی پول باید قرضه‌های کوچک را افزایش دهند، البته نه به دولت افغانستان که به شورای قبایل محلی، تا از این طریق بتوانند فساد ماندگار در دولت افغانستان را دور بزنند. نیروهای ایتلاف به جای از بین بردن کشت‌زارهای خشخاش که تنها سبب خشم دهقانان و پیوستن آن‌ها به طالبان می‌شود، باید روی ایجاد زیرساخت‌های روستایی تمرکز کنند که پیامد آن پذیرش و توسعه‌ی فراورده‌های جایگزین است. پروژه‌های ظرفیت‌‌سازی از این‌دست نیازمند مدت-زمان طولانی‌تری است؛ اما از نظر اقتصادی خیلی پایدارتر بوده و فرصت‌های بی‌شماری را برای افغان‌ها فراهم می‌کند و آزادی‌های بیشتر اقتصادی را در داخل فراهم می‌سازد که نتیجه‌ی آن جلوگیری از تطمیع طالبان و مهاجرت گروهی است. پیشبرد چنین برنامه‌یی خسته‌کننده است، اما ما معتقدیم که توسعه‌ی اقتصادی و مشارکت سیاسی در مقیاس کوچک راه خوبی برای ترقی است.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *