زهرا جویا
یک روز پس از حملهی مرگبار در کابل، حکومت افغانستان امروز(یکشنبه، 8دلو) را ماتم ملی و فردا 9 دلو را رخصتی عمومی اعلام کرده است.
حملهیی که با استفاده از آمبولانس بمبگذاری شده در چهارراهی صدارت در مقابل ساختمان پیشین وزارت داخله و شفاخانهی جمهوریت صورت گرفت، دومین حملهی مرگباری است که در هفت روز اخیر در شهر کابل، پایتخت افغانستان رخ داده است.
چهارراهی صدرات از ساحات سبز و محافظت شدهی شهر کابل است که روز گذشته به یک« کشتارگاه تکاندهنده» تبدیل شده بود.
شاهدان عینی میگویند که شدت انفجار به حدی قوی بود که شماری از افرادی که در نزدیکی آمبولانس بمبگذاری شده قرار داشتند، اعضای بدن شان قطعه- قطعه شده و تاکنون حدود 5 نفر از کسانی که در این ساحه محل کار شان بودند، ناپدید هستند.
یک شاهد عینی که ناخواست نامی از او گرفته شود به روزنامهی اطلاعات روز گفت که 3 نفر کفاش و دو کودک خیابانی که در نزدیکی آمبولانس در کنار جاده بودند، ناپدید هستند.
این منبع افزود که او خودش دیده که آمبولانسی که منفجر شد، از شفاخانهی جمهوریت برآمده است.
این در حالی است که روز گذشته نصرت رحیمی، معاون سخنگوی وزارت داخله نیز ساعاتی پس از انفجار انتحاری گفت که این آمبولانس از پارکینگ وسایط نقلیهی شفاخانه جمهوریت به طرف ساختمان پیشین وزارت داخله، شورای عالی صلح، سفارت هند و سفارت اندونیزیا حرکت کرده است که قبل از رسیدن به هدف از سوی پولیس شناسایی شده و منفجر شده است.
برخی گزارشها به نقل از مسوولان شفاخانهی ایمرجنسی میگویند که در این حمله از مواد زهری و به شدت کشنده استفاده شده است. موادی که براساس گفتههای داکتران شفاخانهی ایمرجنسی دو سال قبل در دهمزنگ در جریان تظاهرات جنبش روشنایی از آن کار گرفته شده بود.
با آن که کارمندان شهرداری تلاش دارند تا نشانههای از خون و گوشت قربانیان این رویداد را پاک کنند اما کوچهی مرغها هنوز هم بوی خون و باروت میدهد.
راههای منتهی به ساختمان پیشین وزارت داخله، شفاخانهی جمهوریت از سوی نیروهای امنیتی مسدود شده و تنها به خبرنگاران اجازه میدهند که در محل رویداد بروند.
با آن که مردم همه سراسیمه و وحشتزده هستند، اما وضعیت در دیگر ساحات کابل مثل روزهای عادی به نظر میرسد.
صدها تن از کسانی که به نحوی میخواستند از این مسیر عبور کنند، با مخالفت نیروهای امنیتی مواجه میشدند و به آنها اجازهی عبور و مرور داده نمیشد.
دکانهای اطراف این رویداد به شدت آسیب دیده و به ویرانه مبدل شده است. هنگامی که در محل وقوع انفجار رسیدم، مالکان این دکان ها آمده بودند و همه سرگردان و نگران به دکانهای شان میدیدند و با همسایههای شان احوالپرسی میکردند.
همایون، دکانداری که از سی سال به این سو در کوچهی مرغها که امروز به یک کشتارگاه مبدل شده، دکان انتیک فروشی دارد و اکنون دکاناش در اثر شدت انفجار تخریب و جنسهای دکانش نیز شکسته، و بیشتر از ده هزار دالر بر وی خسارت وارد شده است.
او که دیروز حدود یک ساعت در محل رویداد گیر مانده میگوید:« ما منتظران مرگ هستیم».
میراحمد شریفی که در جریان انفجار زخم سطحی برداشت میگوید که دکانش ویران شده و همهی وسایل کارش را از دست داده است.
او گفت: «ساعت ده کم یک بود در پیش دکان ایستاد بودم که انفجار شد، انفجار آنقدر قوی بود که همه جا را دود فرا گرفته بود، نمیدانستم که کدام طرف بروم، همکارانم را گم کرده بودم، همه دست وپاچه شده بودیم. سر یک چره از فاصلهی کمی دورتر به سینهام اصابت کرد، کمی زخم برداشتم، از بس که نفر کشته شده بود، توانم را از دست داده بودم نمیتوانستم با یک نفر زخمی کمک کنم.»
او میگوید که وضعیتی که روز گذشته شاهدش بوده بسیار وحشتناک و دلخراش بود:« همسایههای ماخوب است اما تعداد زیادی از کسانی که برای کار آمده بودن توته- توته شده اند سرنوشت شان گم است. وضعیت بسیار وحشتناک بود، توان نداشتم که یک زخمی را بردارم.»
کوچهی مرغها از مکانهای مزدحم شهرنو است، دو طرف جاده دکانهای خوراکی، انتیک فروشی، نانوایی فعال است و اکثریت مردم پیاده از این کوچه عبور و مرور میکنند.
شماری از شهروندان برای احوالپرسی از زخمیان رویداد خونین دیروز به شفاخانههای ایمرجنسی، جمهوریت و شفاخانهی چهارصد بستر پولس آمده بودند.
سید علی که برادر زادهاش از زخمیان این رویداد است در مقابل شفاخانهی ایمرجنسی منتظر بود تا برایش اجازهی ورود داده شود.
او که از ساعت 2 بعد از ظهر دیروز تاکنون شفاخانه به شفاخانه دنبال پسربرادرش گشته اکنون از فرط خستگی و بیخوابی سفیدی چشمانش به رنگ سرخ بدل شده گفت:« ساعت دو بعد از ظهر خبر شدم که انتحاری شده، به پسر برادرم تماس گرفتم که شمارهاش خاموش است، پرسیدم گفتند که او در جایی فرم کاریابی گرفته بود و بخاطر آن رفته، نگران شدم آمدم به محل رویداد. به شفاخانهی جمهوریت رفتم که نبود بعد شفاخانهی چهار صد بستر رفتم، شفاخانه ایمرجنسی رفتم به طیب عدلی رفتم تا ساعت 12 شب نتوانستم سرنخی از او پیدا کنم، نا امید به خانه برگشتم، ساعت شش صبح امروز دوباره برگشتم به شفاخانهی ایمرجنسی که کارمندان آنجا عکسهای از زخمیان را آورد، یکش را دیدم که برادر زادهام بود، کمی وضعیتم بهتر شد، اما هشت ساعت میشود که برایم اجازه نمیدهد تا داخل بروم و او را با چشمانم ببینم.»
در حملهی خونین روز گذشته 103 نفر کشته و 235 نفر دیگر زخمی شدند.