جاسوس عراقی که به داعش نفوذ کرد – بخش دوم و پایانی

جاسوس عراقی که به داعش نفوذ کرد – بخش دوم و پایانی

نیویورک تایمز مارگرت کوکر


پیک بمب

روزهای اول کار سودانی همراه دولت اسلامی با آموزش در مورد دین و مواد منفجره سپری شد.

چند هفته بعد یکی از مقامات ارشد دولت اسلامی در موصل تماس گرفت. او یک بخش مهم زنجیره‌ی تدارکاتی برای انجام ماموریت‌های بمب‌گذاری انتحاری در بغداد را به تورن سودانی واگذار کرد. سران دولت اسلامی به این باور که سودانی زاده‌ی بغداد است، او را برای عبور دادن بمب‌گذارها از ایست‌های بازرسی در حومه‌های پایتخت و داخل شهر، بسیار مهم می‌دانستند.

دستور فرماندهی موصل در تماس‌های تلفنی هفتگی به تورن سودانی این بود که با بمب‌گذاران انتحاری که از قلمرو دولت اسلامی وارد الطارمیه می‌شدند ملاقات کند یا سراغ موترهای بمب‌گذاری شده برود.

او هر بار فالکون‌ها را با خبر می‌کرد. وظیفه‌ی آن‌ها این بود که جلو او و بسته‌ی مرگ‌بارش را پیش از این‌که به بغداد برسد، بگیرند.

معمولا یک موتر تعقیبی تورن سودانی را در حالی که داشت رانندگی می‌کرد، دنبال می‌کرد و با استفاده از تجهیزات اخلال‌گر از رسیدن سیگنال به چاشنی بمب که معمولا از راه دور از طریق تلفن همراه راه‌اندازی می‌شود، جلوگیری می‌کردند. همکارانش از طریق ارتباط تلفنی یا اشاره‌ی دست او را به جایی هدایت می‌کردند که بتوانند بمب را غیرفعال کنند و اگر بمب‌گذار درون موتر می‌بود، او را با فریب از موتر بیرون می‌کشاندند تا دست‌گیر یا کشته شود.

فالکون‌ها بعد از آن انفجارهای جعلی را راه‌اندازی می‌کردند و گاهی اوقات با انتشار اخبار جعلی ادعا می‌کردند که انفجار تلفات زیادی بر جا گذاشته است. این‌ها بخشی از تلاش برای حفظ پوشش سودانی و ماموریت مخفی وی بود.

فشار ناشی از این ماموریت سلامت او را متاثر کرد. او از درد قفسه‌ی سینه شکایت می‌کرد که به نظر وی حملات اضطرابی بود.

مناف می‌گوید: «تصور کنید راننده‌ی موتر باربری هستید که با 300 کیلوگرام مواد منفجره پر شده است. احتمالا فکر می‌کنید که ممکن است در هر لحظه بمیرید. او این کار را بارها و بارها انجام داد.»

غیبت طولانی و نامعلوم سودانی از خانه باعث ایجاد تنش‌های تازه در خانواده شد. تنها پدر و مونثر از زندگی مخفی او با خبر بودند. همسرش، راغد چلوب، فکر می‌کرد که حارث به او و سه فرزندشان بی‌توجهی می‌کند.

خانم چلوب بعدا در حالی که در آپارتمان یک ـ خوابه‌‌ی شان در  خانه‌ی سودانی نشسته بود، گفت: «متاسفم که او به من نگفت. حدس می‌زنم او می‌دانست که اگر من حقیقت را بدانم، نگران می‌شوم. هیچ کسی نمی‌خواهد پسرش بدون پدر کلان شود.»

شک و دروغ

کار مخفیانه‌ی توران سودانی هر قدر بیش‌تر طول می‌کشید، خطر افشاشدنش نیز بیش‌تر می‌شد.

با این‌حال، او تصمیم گرفت ادامه دهد. جنرال فالح می‌گوید که تورن سودانی به او گفت که بالآخره هدفی برای زندگی پیدا کرده است.

جنرال می‌گوید: «برای ما دوران طلایی بود. برای او هم یک دوران طلایی بود.»

عملیات‌های فالکون‌ها در برگرداندن ورق بازی به نفع نبرد ائتلاف تحت رهبری امریکا علیه دولت اسلامی بسیار مهم بود. به گفته‌ی هشام‌الهاشمی تحلیل‌گر امنیتی مستقل در عراق، اطلاعات فالکون‌ها به مرگ هفت رهبر ارشد دولت اسلامی منجر شد و دست ائتلاف را در راه‌اندازی ده‌ها حملات هوایی علیه این گروه بازتر کرد.

از اواسط سال 2016 خوش‌بینی روزافزون حاکی از این بود که دولت اسلامی شکست می‌خورد.

مسئولان مافوق تورن سودانی در موصل به فهرست وظایفی که او باید انجام می‌داد افزوده بودند. دولت اسلامی از او خواسته بود که محله‌ها و کافه‌های بغداد را به عنوان اهداف حملات احتمالی این گروه زیر نظر بگیرد. در یکی از این ماموریت‌ها، او سعی کرد پنهانی به خانه‌اش سر بزند.

وقتی در خانه نزد خانواده‌اش بود، فرمانده‌ دولت اسلامی با او تماس گرفت و خواست بداند که کجا است. تورن سودانی گفت که او در محله‌ی مورد نظر قرار دارد. فرمانده با اشاره به مختصات جی‌پی‌اس تلفنش، به او گفت که دارد دروغ می‌گوید.

اولین نشانه‌ی یک خطر.

مناف به برادرش گفت وقت آن است که به ماموریتش پایان دهد. تورن سودانی قبول نکرد.

با این حال از ماه دسامبر به بعد او شدیدا زیر نظر دولت اسلامی بود.

وضعیت دولت اسلامی از لحاظ نظامی وخیم بود. مواضع و قلمروش در سوریه را از دست می‌داد و برای حفظ موصل تقلا می‌کرد. واکنش این گروه افزایش کمیت و مقیاس حملات تروریستی بود و با دامن زدن به خشونت و ویران‌گری تلاش می‌کرد تا دوام خودش را حفظ کند.

در 19 دسامبر، دولت اسلامی یک تریلر تراکتور را به جمعیتی در بازار کریسمس برلین کوبید. این حمله 12 کشته و ده‌ها زخمی بر جای گذاشت.

در 31 دسامبر، فرمانده موصل به تورن سودانی گفت که گروه او را برای شرکت در «حمله‌ی تماشایی» شب سال نو، سلسله‌یی از بمب‌گذاری‌های هماهنگ دولت اسلامی در چندین شهر در سراسر جهان، انتخاب کرده است.

تورن سودانی موتر باربری Kia سفیدرنگ را از محله‌ی الخدرا در شرق بغداد برداشت. طبق معمول با فالکون‌ها تماس گرفت تا در مورد جایی که قرار است راه او را بگیرند، صحبت کند.

ماموریت ناکام

گره طرح او در نزد فرماندهان دولت اسلامی، به محض این‌که از بزرگ‌راه اصلی شهر منحرف و به سوی خانه‌ی امن فالکون‌ها حرکت کرد، باز شد. تلفنش زنگ خورد. تماس از موصل بود. از او در مورد موقعیتش پرسیدند.

هراسان و بیم‌ناک، سودانی با همکارانش در فالکون تماس گرفت. به آن‌ها گفت که باید در جایی ملاقات کنند که به محل حمله‌ برنامه‌ریزی شده نزدیک باشد.

موتر بمب‌گذاری‌شده را به جاده بازار الجدیده بغداد برگرداند. مناف که بخشی از تیم تعقیبی فالکون بود، با اشاره‌ی دست برادرش را به  نقطه ملاقات جدید هدایت کرد.

هشت مامور بمب را خنثی کردند. آن‌ها چاشنی الکترونی، 26 کیسه پلاستیکی C4، آمونیم نایتریت و بلبرینگ‌ها را از بدنه و پنل دروازه‌های موتر جدا کردند.

در عرض چند دقیقه بعد، تورن سودانی در راه بازگشت به بازار بود. موتر را در محل موردنظر پارک کرد.

درست قبل از نیمه شبِ شب سال نو، رسانه‌های عربی به نقل از مقامات امنیتی عراق گزارش دادند که یک موتر باربری سفید در بیرون سینمای البایده در الجدیده بغداد منفجر شده است و تلفاتی ندارد.

ماموریت تورن سودانی موفق از آب درآمد.

اما چیزی که او نمی‌دانست این بود که دولت اسلامی دو میکروفون و فرستنده مخفی را در آن موتر کارگذاشته بودند که افراط‌گرایان را قادر می‌ساخت تا تمام مکالمه سودانی با فالکون‌ها را شنود کنند.

جنرال فالح بعدا گفت: «او احساس کرد که مورد سوءظن است. فقط این‌که ما نمی‌دانستیم این سوءظن در چه حدی است.»

دام

در اوایل ماه جنوری 2017 دولت اسلامی با تورن سودانی برای یک ماموریت دیگر تماس گرفت. این آخرین ماموریت او بود.

او به یک مکان جدید، خانه‌یی در یک مزرعه‌ در خارج از الطارمیه، فرستاده شد. این مکان خارج از دست‌رس فالکون‌ها بود و مسیر آسانی برای فرار نداشت.

مناف به او گفت که خطر این کار را به جان نگیرد. گفت که تغییر در روش دولت اسلامی مشکوک است. اما تورن سودانی تصمیمش را گرفته بود. او رفت.

مناف می‌گوید: «با نگاهی به گذشته، نمی‌توانم باور کنم که او به آن‌ها اعتماد کرد. من فکر می‌کنم که حس سربلند کردن ما او را اغفال کرده بود.»

در صبح روز 17 جنوری، سودانی وارد آن خانه شد.

درست بعد از غروب خورشید، تیم فالکون به جنرال فالح اطلاع دادند که یک جای کار می‌لنگد.

مناف با پدر معمولا عبوس شان تماس گرفت. حال پدر خراب شد.

مناف می‌گوید: «قبل از این هرگز ندیده بودم که او گریه کند. او هی التماس می‌کرد که پسرش را نجات دهم. اما کاری از من ساخته نبود.»

از آن‌جا که الطارمیه مرکز قدرت دولت اسلامی بود، سه روز طول کشید تا نیروهای امنیتی عراق عملیات نجات را برنامه‌ریزی و اجرا کنند. تیمی متشکل از نیروهای پولیس و ارتش به مزرعه یورش برد. یک افسر عراقی کشته شد.

وقتی ساختمان پاک‌سازی شد، هیچ اثر و نشانه‌یی از تورن سودانی در آن وجود نداشت.

شش ماهِ بعد را فالکون‌ها سرگرم جمع‌آوری شواهد بودند. آن‌ها آله‌های شنود را در موترباربری کشف کردند. خبرچین‌ها گفتند که جهادی‌ها تورن سودانی را به القائم برده‌اند. شهر القائم تحت کنترل دولت اسلامی و خارج از دست‌رس دولت بود.

در ماه آگست دولت اسلامی ویدئوی تبلیغاتی را پخش کرد که نشان می‌داد شبه‌نظامیان این گروه زندانی‌های چشم‌بسته را اعدام می‌کنند. فالکون‌ها مطمئن بودند که تورن سودانی یکی از آن زندانی‌ها بوده است.

‌مناف می‌گوید: «من با او زیر سقف یک اتاق بزرگ شدم. نیاز ندارم برای شناختن برادرم چهره‌اش را ببینم.»

’زخمی بر قلبم‘

تورن سودانی در مرگش سطحی از شهرت را که در شبه‌دنیای جاسوس‌ها غیرمعمول است، به دست آورده است.

فرماندهی عملیات مشترک عراق بیانیه‌یی را در مورد فداکاری او برای کشورش، صادر کرد. فالکون‌ها هم اعلامیه‌یی را در ستایش از شجاعت تورن سودانی منتشر کردند.

روی جاده‌ی خاکی فرسوده مقابل خانه‌ی پدر سودانی، یک جفت پوستر بزرگ برای قدردانی از این پسر قهرمان قد علم کرده است. منثر، برادرش، عکس او را روی سینه‌اش خالکوبی‌ کرده است.

اما خانواده‌ی سودانی هنوز برای به دست آوردن آن‌چه که آن‌ها احترام شایسته‌ی این خانواده می‌دانند، تلاش می‌کنند. آن‌ها از این جهت که جسدی روی دست ندارند، نمی‌توانند از دولت گواهینامه‌ی مرگ بگیرند؛ سندی که لازمه‌ی دریافت مزایای نظامیان کشته‌شده است.

عابد السودانی، پدر حارث می‌گوید: «زخمی را بر قلبم حمل می‌کنم. او برای کشور خود زندگی کرد و کشته شد. کشور باید او را آن‌طور که من عزیز می‌دانم، گرامی بدارد.»

موفقیت‌های تورن سودانی به فالکون‌ها کمک کرد که بودجه بزرگ‌تری دریافت کنند، از آن‌ها در میان متحدان به صورت گسترده‌تری قدردانی شود و ماموران فالکون از آموزش بهتری برخوردار شوند. مقامات اطلاعاتی عراق می‌گویند که امریکایی‌ها و روس‌ها اکنون به فالکون کمک می‌کنند به دولت اسلامی نفوذ کند.

شهر القائم در ماه نوامبر سال گذشته به تصرف نیروهای امنیتی عراق درآمد.

فالکون‌ها تیمی را برای پیداکردن جسد تورن سودانی اعزام کردند. اما جسد او هرگز پیدا نشد.