در 7 اکتبر 2001، نخستین گروه بمبافکنها، جنگندهها و واحدهای ویژهی ارتش ایالات متحده، حملهاش به افغانستان برای سرنگونی امارت اسلامی طالبان و انتقامجویی از القاعده را آغاز کرد. در چند هفته، امارت اسلامی سقوط کرد و افغانستان به تصرف ناتو و شبهنظامیان جبههی متحد درآمد. طالبان تا آخرین فرماندهان نظامی و رهبران نظامی، از افغانستان متواری شدند و بساط برپایی نظم جدید سیاسی پهن شد. در کنفرانس بن، شالودهی نظام سیاسی جدید افغانستان با حمایت مالی و سیاسی وسیع و بیپیشینهی ائتلاف بینالمللی ضدتروریزم گذاشته شد. یک ائتلاف جهانی به رهبری ایالات متحده، مسئولیت بازسازی افغانستان و برپایی یک نظام سیاسی دموکراتیک و مردمسالار را به عهده گرفت.
ایالات متحده عملیات نظامی وسیعاش برای سرنگویی طالبان و محو تروریزم را با شعار «آزادی پایدار» در افغانستان آغاز کرد. از آن روزها، 18 سال میگذرد. اکنون، بخش بزرگی از نفوس افغانستان، زاده و پرورش یافتهی عصر پس از سقوط طالبان است. هزاران دانشآموز و دانشجو از مکاتب و دانشگاهها فارغالتحصیل شدهاند. رسانههای زیادی در این دوره بهوجود آمده و آزادی بیان یکی از واقعیتها و ارزشهای برجسته و انکارناپذیر افغانستان جدید است. مشارکت زنان در سیاست، آموزش، جامعه و اقتصاد با وصف چالشهایی که هنوز پیش رو دارد، تثبیت شده است. اقلیتهای مذهبی و قومی از جایگاه به نسبت بهتری برخوردار شدهاند. جامعهی مدنی اگرچه در سطحی ابتدایی اما یکی از طرفهای مطرح مناسبات اجتماعی و سیاسی است. چهار انتخابات ریاستجمهوری، سه انتخابات پارلمانی و سه انتخابات شورای ولایتی در خرجین تجربهی سیاسی و دموکراتیک افغانستان است و احزاب سیاسی فارغ از آنکه عمدتا قومی و فاقد چشماندازهای بلندمدت و استراتژیک است، اما در فضای مشق دموکراتیک فعالیت دارند. نهادسازی تجربهی کمابیش موفقی است و افغانستان یک ارتش بهنسبت حرفهای و مدرن را دارد. قریب به دو دهه پس از هجوم ایالات متحده، افغانستان امروز با افغانستان عصر طالبان و پیش از آن، بهلحاظ تغییرات وسیع اجتماعی و سیاسی قابل مقایسه نیست.
در طول هجده سال، عملیات آزادی پایدار در موازات با تغییرات چشمگیری که به افغانستان آورده، در برخی حوزهها اما ناکامیهای فاحشی دارد. مأموریت نظامی و سیاسی ایالات متحده در افغانستان، در محور محو تروریزم و برپایی یک دولت دموکراتیک و مردمسالار بود. این مأموریت که قرار بود از دل آن افغانستانی آزاد و امن با یک دموکراسی رو به رشد و منسجم بیرون شود، به یک جنگ فرسایشی دشوار و پرمخاطره تبدیل شد. اکنون اما، نصف قلمرو افغانستان در تصرف طالبان و دیگر گروههای تروریستی قرار دارد. در طول 13 سال از آغاز شورش طالبان در سال 2006 تا کنون، دهها هزار نیروی امنیتی ملی و غیرنظامیان در این جنگ کشته شدهاند. این جنگ، صدها هزار معلول، آواره و مهاجر روی دست افغانستان گذاشته و چند میلیون کودک از حق آموزش محروم شدهاند. با گذشت هر سال بهدلیل غلبهی نظامی و سیاسی روزافزون طالبان بر جمهوری اسلامی افغانستان از یکسو و فساد وسیع اداری و سیاسی در پروسههای کلان کشوری مثل انتخابات، توسعهی زیربناها، جنگ و آموزش از سوی دیگر، دموکراسی افغانستان بیش از هر زمانی متزلزل و آسیبپذیر شده است.
پیش از آنکه دونالد ترمپ به ناگهان مذاکرات صلح دوحه با طالبان را متوقف کند، جنگ افغانستان میرفت که در بدل یک تعامل و بدهوبستان سیاسی، پایان یابد. براساس گزارشها، در این مذاکرات، هیچ یک از طرفین جنگ برنده یا بازندهی این نبرد هجده ساله نبودند. براساس تفاهمهایی که صورت گرفته بود، ادغام سیاسی طالبان در بدل مشارکت این گروه در قدرت و تصرف بخشی از دولت ممکن میشد. تلویح این مذاکرات، به بنبسترفتن جنگ، برگشت طالبان به قدرت و ادغام سیاسی آنها بود. به این ترتیب جنگی که با شعار آزادی پایدار و محو تروریزم آغاز شده بود، میرفت که با برگشت طالبان به نظم سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی افغانستان و در تعبیری خوشبینانه، مشارکت آنها در قدرت پایان یابد. در جنگ افغانستان، یکی از نشانهی های آشکار غلبهی طالبان بر جمهوری اسلامی افغانستان و ناتو این است که طالبان پس از هجده سال، از تروریزم به شورشگر و مخالف مسلح داخلی تغییر هویت داده شد.
با توجه به تحرکات و جنبوجوش سیاسی طالبان در مجامع سیاسی همسایگان افغانستان و قدرتهای منطقه حتا پس از متوقفشدن مذاکرات ایالات متحده با این گروه، بهنظر میرسد طالبان فارغ از موفقیتهای نظامی و جنگی که موفق به تسخیر حدود نصف قلمرو افغانستان شدند، بهلحاظ سیاسی نیز در حال غلبه هستند. برای گروهی که تا پنج سال پس از سقوط، هیچ نشانهای در افغانستان نگذاشته بود، ظهور مجدد و موفقیت در گسترش فعالیتهای سیاسی و شورشگرانه تا مرز تصرف نصف خاک افغانستان و رایزنیهای سیاسی فعالانه با قدرتهای منطقه، غلبهی سیاسی و نظامی بر ایالات متحده و جمهوری اسلامی افغانستان محسوب میشود. مذاکرات سخاوتمندانهی ایالات متحده با طالبان اگرچه توسط ترمپ اندکی مانده به امضای توافق متوقف شد، مصداقهای روشن ناامیدی ایالات متحده از پیروزی در جنگ افغانستان و تمایل این کشور به خروج از افغانستان و احتمالا کاهش تعهدات و حمایتها از این پروسهی هجدهساله بود.
هجده سال پس از آغاز مأموریت نظامی و سیاسی ایالات متحده و متحداناش در افغانستان، اکنون سرزمین ما آمیزهای از تغییر و عقبرفت، پیروزی و ناکامی، امید و ناامیدی و شفافیت و فساد است. اگر ناکامیها و ناتوانیها میتواند ناامیدی و بنبست خلق کند، میزان سرمایهگذاری مالی و انسانی در این پروسهی هجده ساله، تغییراتی که در پی داشته و پیروزیهایی که در برخی حوزهها خلق کرده نیز میتواند دوام این مأموریت و ادامهی حمایت نظامی و سیاسی از جمهوری اسلامی افغانستان را بهصرفه کند. افغانستان جدید، محصول بسیج سیاسی، نظامی و رویکرد تعاون ایالات متحده و دیگر متحدان غربیاش پس از 11 سپتامبر است. اگر بار دیگر، این کشور به کام تروریزم و یک نظام سیاسی عقبگرا و افراطی سقوط کند، نیز به پای سوانح سیاسی و نظامی ایالات متحده، ناتو و البته جناحها و چهرههای سیاسی داخلی نگاشته میشود. دو دهه پس از آغاز عملیات آزادی پایدار، افغانستان بر لبهی تیغ قرار دارد. یک سو پرتگاه ابهام، ناامیدی و ترس از برگشت به گذشته و در سوی دیگر، بیشهی سبز دوام و تحکیم دموکراسی، دستیابی به ثبات و امنیت و محققشدن خوشبینیها و امیدواریها. بهنظر میرسد جز گذشت زمان و رخدادن حوادث درشت، هیچ بدبینی یا خوشبینی نتواند در این دوراهی ملتهب، مسیری قاطع تعیین کند.