بیبیسی ـ استیو جان پاول و آنجلس مارن کابلو
ترجمه: جلیل پژواک
دانشآموزان پس از یک روز طولانی و هفت کلاس 50 دقیقهای کولهپشتیهایشان را روی میز گذاشتهاند و مشتاقانه آمادهی رفتن به خانه هستند. آنها با دقت به معلمشان که دارد دربارهی برنامهی درسی فردا حرف میزند، گوش میدهند. و در پایان، مثل هر روز حرف آخر معلم: «خوب بچهها، برنامهی پاککاری امروز: قطار اول و دوم صنف را تمیز کنند، قطار سوم و چهارم راهرو و پلهها را و قطار پنجم هم توالتها را تمیز کنند.»
ظاهرا بچههای قطار پنجم خیلی راضی بهنظر نمیرسند، اما همه میایستند، جارو و پارچه و سطلها را از الماری که در پشت صنف قرار دارد، برمیدارند و به سمت توالتها هجوم میبرند. این صحنه در مکاتب سراسر کشور جاپان دیده میشود.
اکثر کسانی که اولین بار جاپان را میبینند از اینکه این کشور اینقدر پاک است متعجب میشوند. بعد متوجه میشوند که سطل آشغال و رُفتگر خیابانی روی شهر دیده نمیشود. آنها از خودشان میپرسند: جاپان چطوری اینقدر پاک میماند؟
پاسخ سادهی این پرسش این است که خود مردم جادهها و شهرشان را پاک نگه میدارند. «مایکو اوان»، دستیار رییس بخشداری «هیروشیما» میگوید: «پاککاری به مدت 12 سال، از دوره ابتداییه تا لیسه بخشی از برنامه آموزشی روزانه دانشآموزان است. در خانه نیز والدین به ما یاد می دهند که پاکنبودن فضا و وسایلمان بد است.»
گنجاندن این عنصر از فهم و شعور اجتماعی در برنامه درسی مکاتب به دانشآموزان کمک میکند تا نسبت به محیط پیرامونشان آگاه باشند. چه کسی میخواهد صنفی را کثیف کند که مجبور است خودش تمیز کند؟
«چیکا هایاشی»، مترجم آزاد کودکیاش را چنین به یاد میآورد: «گاهی اوقات نمیخواستم مکتب را تمیز کنم اما مجبور بودم بپذیرم زیرا بخشی از برنامهی ما بود. به نظر من این الزام چیز خوبی است زیرا ما میآموزیم که پذیرفتن مسئولیت پاککردن وسایل و فضایی را که استفاده میکنیم، مهم است.»
دانشآموزان هنگام ورود به مکتب کفشهایشان را در قفسه میگذارند و کفش ورزشی به پا میکنند. در خانه نیز مردم کفشی را که در بیرون میپوشند، در دهلیز میگذارند. حتا کارگرانی که به خانهی شما میآیند کفششان را از پا میکشند. دانشآموزان همچنانکه کلانتر میشوند یاد میگیرند فضایی را که باید تمیز نگه دارند تنها به صنف درسی و خانه خلاصه نمیشود بلکه محله، شهر و کشورشان را نیز در بر میگیرد.
برخی از نمونههای نظافت شدید جاپانیها مانند مراسم هفت دقیقهای تمیزکاری قطار «شینکانسن» ـ که خود به یک جاذبه گردشگری تبدیل شده است ـ در رسانههای اجتماعی وایرال شدهاند.
حتا هواداران تیم فوتبال جاپان نمیتوانند پاکیزگی را مراعات نکنند. در جام جهانی سال 2014 فوتبال در برزیل و سال 2018 در روسیه، هوادران تیم ملی جاپان با پاککردن ورزشگاه از زباله جهان را متحیر کردند. بازیکنان تیم ملی جاپان نیز اتاق رختکنشان را مرتب و تمیز ترک کردند. «پریسیلا جانسنس»، هماهنگکننده عمومی «فیفا» در توییتی نوشت: «چه الگویی برای همهی تیمها!»
مایکو اوان میگوید: «ما جاپانیها نسبت به ارزشمان از نگاه دیگران بسیار حساس هستیم. ما نمیخواهیم دیگران فکر کنند که ما مردم بدی هستیم، آموزش کافی ندیدهایم یا طوری تربیت نشدهایم که محیطمان را پاک نگه داریم.»
صحنههای مشابه ورزشگاه فوتبال در جشنوارههای موسیقی جاپان نیز دیده میشود. شرکتکنندگان در جشنواره «فوجی راک»، بزرگترین و قدیمیترین جشنواره جاپان، تا وقتی که سطل آشغال پیدا نکنند زبالههایشان را دور نمیاندازند. در وبسایت این جشنواره آمده که به افراد سیگاری هدایت داده میشود تا با خود زیرسیگاری قابلحمل بیاورند و از سیگارکشیدن در جایی که دودش امکان دارد روی سایر افراد تاثیر بگذارد، خودداری کنند. چه تفاوتی با جشنواره «وودستوک» 1969 که در آن «جیمی هندریکس» وسط باتلاق بزرگی از زبالهها برای هوادارانش اجرا میکرد.
نمونههای آگاهی و شعور اجتماعی در زندگی روزمره جاپانیها نیز فراوان دیده میشود. بهعنوان مثال حوالی ساعت 8 کارمندان اداری و کارمندان فروشگاهها خیابانهای اطراف محل کارشان را تمیز میکنند. کودکان برای پاککاری ماهانه و جمعآوری زبالههای اطرف مکاتبشان داوطلب میشوند. در محلهها نیز برنامههای پاککاری خیابانها مرتب برگزار میشود. چیز زیادی برای تمیزکردن نیست زیرا مردم ریخت و پاششان را در خانه انجام میدهند.
حتا اسکناسهایی که از ماشین خودپرداز بیرون میآیند به اندازهی لباس تازه اتوشده، تازه و پاک هستند. با این وجود امکان کثیفشدن پول بالا است و به همین دلیل در جاپان، شما پول را هرگز مستقیم به دست کسی نمیدهید. در هتلها، فروشگاهها و حتا تاکسیها، شما سینی کوچکی را میبینید که مخصوص قراردادن پول است. پس از آنکه پول را روی آن گذاشتید، فردی میآید و سینی را بر میدارد.
میکروب و باکتری دیگر نگرانی جاپانیها است. آنها وقتی دچار سرماخوردگی یا آنفولانزا میشوند از ماسک جراحی برای جلوگیری از آلودهشدن دیگران استفاده میکنند. این توجه ساده به سلامتی دیگران باعث کاهش شیوع ویروسها میشود و به این ترتیب باعث کاهش هزینههای پزشکی و رخصتیها از کار میشود.
پس جاپان چطور سرزمین پاکیزگی شد؟
پاکی و پاکیزگی در جاپان چیز جدیدی نیست. این را دریانورد «ویل آدامز» زمانی دریافت که در سال 1600 در این سرزمین لنگر انداخت و به این ترتیب اولین انگلیسی شد که پا روی خاک جاپان میگذارد. «جیلز میلتون» در زندگینامهای که در مورد آدامز نوشته، میگوید «اشراف به شدت تمیز» و محل زندگیشان با «مستراحها و فاضلاب تروتمیز» و حمامهای بخارِ ساختهشده از چوبِ معطر مجهز بود، آنهم زمانی که خیابانهای انگلیس «اغلب از مدفوع سرریز بود.» جاپانیها از بیتوجهی اروپاییها به پاکیزگی شخصیشان «وحشت» کرده بودند.
این وسواس تا حدودی زادهی نگرانیهای عملی است. بهعنوان مثال در محیط گرم و مرطوبی چون محیط جاپان، غذا به سرعت فاسد میشود، باکتریاها رشد میکنند و حشرات جان میگیرند. بنابراین بهداشت خوب به معنای سلامتی است.
با اینحال، مسأله عمیقتر از این حرفها است. پاکیزگی رکن اصلی بودیسم است. بودیسم بین قرنهای 6 و 8 از چین و کوریا وارد جاپان شد. در واقع، در مکتب «ذن» بودیسم که بین قرنهای 12 و 13 از چین وارد جاپان شد، کارهای روزمره مانند پاککاری و پخت و پز، تمرین معنوی تلقی میشود و تفاوتی با «مدیتیشن» ندارد.
«اریکو کواگاکی» از معبد «شینشوجی» در «فوکویاما» هیروشیما میگوید: «در مکتب ذن همهی فعالیتهای زندگی روزمره از جمله صرف غذا و پاککاری فضا باید فرصتی برای تمرین بودیسم دانسته شود. زدودن ناپاکی چه از جسم و چه از روح، نقش مهمی در این تمرین روزمره دارد.»
اوکاکورا کاکورو در «کتاب چای» که کتاب کلاسیکی درباره مراسم چای و ریشهی آن در فلسفه ذن است، نوشته در اتاقی که مراسم چای برگزار میشود «همهچیز کاملا تمیز است. در تاریکترین گوشهها ذرهای گرد و خاک را نمییابید زیرا اگر اینطور نباشد، میزبان تان استاد چای نیست.»
اوکاکورا این جملات را در سال 1906 نوشته است اما در مورد جاپان امروز نیز صدق میکند. قبل از برگزاری مراسم چای در چایخانه «سیفوکان» در باغ «شوکیین» هیروشیما، شما دستیار استاد چای را میبینید که «کیمونو» به تن کرده و نشسته دارد ذرات گردوخاک روی کف چایخانه را با رول نوارچسب تمیز میکند.
پس چرا همهی ملتهای بودایی به اندازه جاپان پاک نیستند؟ خوب، مدتها قبل از ورود بودیسم به این کشور، جاپان آیین بومی خودش را داشت که به نام «شینتو» (به معنی «راه خدایان») شناخته میشود. پاکیزگی در قلب شینتو نهفته است. در غرب به ما آموخته میشود که نظافت جزء ایمان است. در شینتو، پاکیزگی ایمان است. بنابراین، تاکید بودیسم بر پاکیزگی صرفا آنچه را که قبلا در جاپان وجود داشت، تقویت کرده است.
یک مفهوم کلیدی در شینتو «کِگاره» (به معنی آلودگی، ناپاکی یا کثافت) است که نقطه مقابل پاکی است. کِگاره از مرگ گرفته تا بیماری و تقریبا هرچیز ناخوشایندی را شامل میشود. یک فرد برای رهایی از کِگاره باید بارها تزکیه و تطهیر شود.
«نوریاکی ایکدا»، دستیار کشیش شینتو در زیارت «کاندا» در هیروشیما میگوید: «اگر فردی کِگاره بگیرد میتواند به کل جامعه آسیب برساند. بنابراین تمرین پاکیزگی بسیار حیاتی است. این تمرین شما را تصفیه و کمک میکند تا از آلودهشدن جامعه به بلا و مصیبت جلوگیری کنید. به همین دلیل جاپان کشور بسیار تمیزی است.»
این نگرانی برای دیگران در رابطه به بیماریهای مسری قابلدرک است اما در سطوح عادیتر مانند خودداری از دورانداختن زباله نیز صدق میکند. مایکو اوان میگوید: «ما جاپانیها معتقدیم که نباید با تنبلی و بیتوجهی به زبالههای مان دیگران را آزار دهیم.»
نمونههای تزکیه و تصفیه آیینی در زندگی روزمره جاپانیها فراوان دیده میشود. عبادتکنندگان قبل از ورود به زیارتگاه شینتو دست و دهان شان را در حوضچهی سنگی در ورودی زیارتگاه شستشو میدهند. بسیاری از جاپانیها موتری را که تازه خریداری میکنند به زیارتگاه میبرند تا کشیشی آن را تطهیر کند. کشیش از چوب گردگیرمانندی به نام «اونوسا» استفاده میکند و آن را در اطراف موتر تکان میدهد. سپس درهای موتر را برای تطهیر داخلی باز میکند. کشیش صاحبان موتر را نیز با تکاندادن چوبش به سمت آنها از آلودگیها پاک میکند. او از چوبش حتا برای تطهیر زمینهایی که قرار است روی آن ساختمان جدیدی اعمار شود، استفاده میکند.
اگر در جاپان زندگی کنید به زودی به شیوهی زندگی پاکیزه عادت میکنید. شما از خالیکردن بینی خود در ملأعام خودداری خواهید کرد، از دستگاههای ضدعفونیکننده دستها که در فروشگاهها و دفاتر در اختیار مشتریان قرار دارد استفاده خواهید کرد و یاد خواهید گرفت که برای تسهیل در کار بازیافت، زبالههای خانگیتان را به 10 نوع مختلف دستهبندی کنید. و همچون ویل آدامز و خدمهی راندهشده اش در سال 1600، متوجه خواهید شد که هر روز کیفیت زندگی تان بهبود مییابد. بعد وقتی به کشور خودتان بازگردید، از دیدن وحشیهایی که جلوی صورت تان عطسه و سرفه میکنند یا با کفشهای کثیفشان وارد خانهی تان میشوند، امری که در جاپان غیرقابل تصور است، شوکه خواهید شد.
اما روزنهی امید هنوز باز است. آخر، مدتی طول کشید تا «پوکمون»، «سوشی» و تلفنهمراه دوربیندار جهان را تسخیر کنند.