همزمان با آغاز تلاشهای دوبارهی امریکا برای از سرگیری مذاکرات صلح با طالبان، حکومت نیز طرح تازهی هفتمادهای برای صلح آماده کرده است. این طرح هم از از نظر میکانیزم و هم از نظر زمان عملی نیست. ماده دوم این طرح مربوط به مذاکره حکومت با طالبان است. اما گروه طالبان هیچگاهی حاضر نبوده و نپذیرفته که مستقیم با حکومت افغانستان پشت میز مذاکره بنشیند. طالبان حکومت افغانستان را رژیم نامشروع و دستنشاندهی بازیگران خارجی میدانند. در مذاکرات قبلی صلح افغانستان، طرف مستقیم طالبان، واشنگتن بوده و حکومت افغانستان به حاشیه رانده شده است. هنوز طالبان بر این ادعای خود اصرار دارند. این وضعیت تنها در زمان حکومت وحدت ملی نیست، در حکومت آقای کرزی نیز رویکرد طالبان همین بود. انکار طالبان از گفتوگوی رو در رو با حکومت بهدلیل از دستدادن وجاهت سیاسی این گروه نزد جنگجویانش است. در این صورت رهبران طالب برای سالها جنگ و خشونتپروری که از نظر آنان جهاد است به زیردستان و جنگجویانش هیچ پاسخی ندارند. این درست است که باید نقش مرکزی را در روند صلح حکومت افغانستان داشته باشد و واشنگتن برای پیشبرد بهتر منافع افغانستان و ایالات متحده این موضوع را در نظر داشته باشد؛ اما این کار نیازمند انسجام داخلی در افغانستان است. متأسفانه حکومت این توانایی را ندارد که انسجام داخلی را سروسامان دهد. از نظر افکار عمومی جایگاه حکومت در افغانستان به آقای غنی و شماری محدودی از اطرافیان او پایین امده است. حتا آاقای عبدالله که در حکومت وحدت ملی شریک قدرت دانسته میشود، با موضع رییسجمهور هماهنگ نیست. در آخرین نشست شورای وزیران آقای عبدالله بهگونهای از طرح تازهی حکومت انتقاد کرد. در چتر کلانتری سیاسی این وضعیت آشفتهتر است. رهبران سیاسی بهطور جداگانه با طالبان نشسته و رسما حکومت را دور زدهاند. از اینرو، زمانی حکومت میتواند مدیریت روند صلح را در اختیار بگیرد که انسجام سیاسی در افغانستان وجود داشته باشد.
در ماده دیگر این طرح مذاکره با پاکستان مطرح شده است. این خواست خوشبینانه است. پاکستان بهدنبال عمق استراتیژیک خود در افغانستان است. ده سال است که پاکستان رهبران حکومت افغانستان را بهدنبال صلح سرگردان کرده است. حامد کرزی رییسجمهور پیشین کشور نزدیک به 20 بار به پاکستان سفر کرد. رییسجمهور غنی نیز بارها به اسلام آباد رفت. تمام این سفرها بینتیجه ماند. با اینکه دیرزمانیست معلوم شده که اسلامآباد به طالبان کمک میکند و برای اعضای این گروه در خاکش پناهگاه فراهم میکند، اما حکومت و دولت افغانستان نتوانست این روایت را به شرکای بینالمللی خود بقبولاند که ریشهی اصلی جنگ افغانستان در پاکستان است. بنابراین، اصرار مذاکره با پاکستان بدون میکانیزم روشن فقط خوشخیالی و کلیگویی است.
ماده دیگر طرح که شامل مذاکره با امریکا است، نیز منطبق بر واقعیت نیست. زیرا پس از نزدیک به دو دهه درگیری ارتش امریکا در افغانستان، کشتهشدن بیش از دوهزار و ۴۰۰ سرباز امریکایی و هزینهکردن ۱.۰۷ تریلیون دالر بهصورت مستقیم و غیرمستقیم برای جنگ افغانستان، این کشور در بنبست قرار دارد و مردم امریکا نیز از این جنگ خسته شدهاند. تطبیق این طرح ممکن حضور ایالات متحده را در افغانستان از آنچه که مقامات امریکایی در نظر دارند، به درازا بکشاند. و این را امریکا نمیپذیرد.
بخش مهم دیگر این طرح، بحث با همسایهها است. این بخش هم غیرعملی است. متأسفانه حکومت در قبال سیاستهای منطقهای خود، بهویژه در زمان حکومت وحدت ملی چشماندازی روشن ندارد. دستگاه دیپلماسی حکومت عملا غیرفعال است. هر روز سیاستهای منطقهای افغانستان در تحول و بیشتر فردی و سلیقهای است؛ نه مبتنی بر دیپلماسی فعال و پایدار. چطور ممکن است حکومت با چنین وضعیت آشفته در سیاست خارجی موفق شود انسجام منطقهای را بهوجود آورد؛ منظقهای که تضاد منافع در آن موج میزند.
از نظر زمانی نیز این طرح ممکن نیست. هم امریکا عجله دارد که تا انتخابات ریاستجمهوری این کشور بحث صلح را به سرانجام برساند، طالبان نیز برای رسیدن به صلح عجله دارد و در نهایت خشونتهای روزافزون در افغانستان مستلزم این است که هرچه زودتر دو دهه جنگ فرسایشی به فرجام برسد. طرحی فعلی صلح حکومت بسیار شبه طرح قبلی حکومت است. به موانع که پیشتر برشمردیم، این طرح در طول پنج سال کار حکومت یک قدم هم پیش نرفت؛ اکنون چگونه ممکن است این طرح در فرصت زمانی کم به نتیجه برسد؟ آن هم در شرایطی که سرنوشت انتخابات و حکومت در هالهای از ابهام است. گامهای فوری هم که حکومت در طرح سنجیده، چیزی تازه نیست. ادامهی همان راه است که حکومت تا کنون رفته و نتیجه نگرفته است. وقتی لویه جرگه، پروسه کابل، شورای مشورتی صلح نتیجه نداده، چگونه سازوکارهای کوچکتر از آن نتیجه دهد؟
طرح حکومت غیرعملی، فرافکنانه و مبهم است. هدف آن تلاش برای دورنماندن و ترس ناشی از انزوا است. بهتر این است که حکومت برای روند دوم صلح که مذاکرات بینالافغانی است، آمادگی بگیرد و زمینهی انسجام سیاسی را با پیشانی باز فراهم کند.