افغانستان و ایران موافقتنامهی همکاریهای استراتژیک امضا کردهاند. این سند روز گذشته در پایان سفر رییس جمهور کرزی در مراسم تحلیف حسن روحانی به تهران، میان دکتر رنگین دادفر اسپنتا، رییس شورای امنیت ملی و دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به امضا رسیده است. همکاری بین نیروهای پولیس در زمینههای مبارزه با تروریسم، قاچاق مواد مخدر و جرایم سازمان یافته، همکاریهای اطلاعاتی، همکاریهای استراتژیک اقتصادی و همکاریهای دوجانبه با دیگر کشورهای منطقه از محورهای اصلی این سند عنوان شده است.
دو سال اخیر، فصل پیمانها و موافقتنامههای استراتژیک میان افغانستان با کشورهای دور و نزدیک بوده است. هماکنون آمریکا، هندوستان، پاکستان، انگلستان، فرانسه، ایتالیا، آلمان، فنلاند و دانمارک با افغانستان پیمان یا موافقتنامهی همکاریهای استراتژیک امضا نموده و اکنون ایران و امارات متحدهی عربی نیز به این اردو پیوسته است. بدون تردید مراودات گسترده و تعامل نزدیک و سازنده با کشورهای جهان برای تأمین منافع و منزلت ملی امری مفید و گامی مهم است. امروزه قدرت ملی و منزلت بینالمللی کشورها را میزان مراودات و تعاملات بینالمللی آنها تعیین مینماید. کشورها به هراندازه که با کشورهای جهان دارای تعاملات سازنده و روابط نزدیک باشند، به همان اندازه منزلت بینالمللی شان را ارتقا داده و منافع ملی شان را افزایش میدهند. اما تمامی این پیمانها و موافقتنامهها متأسفانه از چندمسئله رنج میبرند. نبود ضمانت اجرایی لازم، ابهام در رژیم حقوقی آنها و روشن نبودن مبناهای سیاسی و استراتژیک این سندها؛ تاکنون بیشتر موافقتنامهها و تعهدات بینالمللی به افغانستان، صرفا به روی کاغذ مانده و اکنون این نگرانی در مورد فصل جدید پیمانهای استراتژیک نیز وجود دارد. علاوه برآن تعریفی روشن از رژیم حقوقی آن در این اسناد یا از سوی یکی از طرفهای آن ارائه نشده و کسی از چگونگی اجرای آن چیزی نمیداند. اکنون هیچتعریفی میان پیمان استراتژیک و موافقتنامهی همکاریهای استراتژیک صورت نگرفته و مردم، تحلیل گران و رسانهها در مورد رژیم حقوقی آنها در وهم مطلقی به سر میبرند؛ حتا خود دستگاه سیاست خارجی و حکومت نیز تعریف و تصور روشنی از رژیم حقوقی آنها ندارند. علاوه بر آن، به نظر میرسد که تمام این اسناد پیمان استراتژیک و موافقتنامهی همکاریهای استراتژیک نه برمبناهای سیاسی و استراتژیکی امضا شده و نه هم براساس لزومدید سیاسی و امنیتی، بلکه تمام این سندها به گونهی ذوقی و سلیقهای به امضا رسیدهاند. هماکنون افغانستان با کشوری نظیر آمریکا که دارای بیشترین مراودات سیاسی و مشترکات استراتژیک میباشد، هم پیمان استراتژیک امضا کرده و باکشورهای کوچک اروپایی نظیر دانمارک نیز. مشترکات استراتژیک و مبناهای سیاسی و فکری میان افغانستان و آمریکا با دانمارک هیچ قابل مقایسه نیست. علاوه برآن، افغانستان در امضای این موافقتنامهها، حساسیتهای منطقه و شرایط سیاسی شان را نیز در نظر نگرفته است. هماکنون ما با کشورهایی که بیشترین زمینههای کاری و مشترکات سیاسی و استراتژیک داریم، موافقتنامهی همکاریهای استراتژیک امضا نکردهایم، برعکس، با کشورهایی این سند را امضا یا در دست امضا داریم که با آنها اختلافات ریشهای و مسایل سیاسی حل ناشده داریم. پاکستان و ایران هردو از همسایگان افغانستان اند، که با هردوی آنها دارای مراودات گسترده میباشیم؛ اما در عین حال، با این دوکشور دارای اختلافات مبنایی و مسایل سیاسی فراوان میباشیم که عملا پیش از پیش سرنوشت این موافقتنامهها محکوم به شکست قطعی است. تا زمانی که ما با این دوکشور دارای اختلافات بنیادین و مسایل سیاسی باشیم، امضای این موافقتنامهها بیمفهوم میباشد. هماکنون ارتش افغانستان با پاکستان به خاطر اختلافات مرزی و مسایل سیاسی عملا رو در روی هم قرار دارند و هر از چندگاهی با همدیگر تصادم نظامی میکنند. با ایران هرچند که دارای اختلافات مرزی نیستیم، ولی این کشور تاکنون منافع درازمدت خویش را در مخالفت با روند جاری تعریف کرده و عملا مخالف سرسخت مراودات و تعامل افغانستان با متحدان غربیاش میباشد. این کشور با استفاده از مهاجران افغانی در این خاکش و مسیرهای ترانزیتی افغانستان که از طریق این کشور میگذرند، سختترین فشارهای سیاسی را بر افغانستان وارد کرده و مخالفت با حضور آمریکاییها در افغانستان را که ما جزو منافع ملی و تأمین کنندهی ثبات خویش میپنداریم را در سرلوحهی کار خود قرار داده است.