عارف محمدی
زندگی، داستان پیروزیها و شکستهاست. هر کسی قصهای از افتادن و برخاستنهای خود دارد. داستان ناپلئون بناپارت اما یک داستان معمولی نیست. از جنگها و پیروزیهای ناپلئون تا شکستها و همینطور عشق و زندگی زناشوییاش در قالب داستانهای معمول نمیگنجد.
واترلو، در 22 کیلومتری جنوب بروکسل، دشتی در پایان جنگلی سبز و پوشیده از درخت است. میدان شیبدار بزرگی که تپهای را در وسطاش جا داده است، محل یادبود ناپلئون و آخرین نبرد اوست. بر فراز تپه مجسمهای یک شیر بزرگ سیاهرنگ ساخته شده است که ابهت آن را میتوان از دور حس کرد. واترلو جاییست که پس از پیروزیهای بزرگ و خیرهکننده، آخرین جنگ و آخرین شکست ناپلئون رقم خورد.
روز 18 جون سال 1815 ناپلئون با لشکر 120 هزار نفریاش از پاریس به سمت واترلو حرکت کرد تا با لشکر متفقین که چندبرابر لشکر او بود، روبهرو شود. این نبرد را مهمترین نبرد قرن 19 میدانند که تاریخ اروپا را تغییر داد، قدرت فرانسه را بهشدت تضعیف کرد، شروع قدرت بریتانیا را رقم زد و باعث شد تا امپراتوری بریتانیا وسیعترین مستعمره را در جهان شکل دهد. پیروزی بریتانیا و متفقین در این نبرد بود که بریتانیا را تا پایان قرن 19 قدرت برتر جهان ساخت.
اجماع اروپا بر علیه ناپلئون او را مجبور به قبول تبعید به جزیره الب در سال 1814 کرده بود، اما یک سال بعد، ناپلئون دوباره به پاریس بازگشت، قدرت را در اختیار گرفت و بار دیگر با قدرتهای اروپایی روبهرو شد. اروپا میخواست از شر ناپلئون و جنگطلبیهای او راحت شوند. به همین دلیل پادشاهی هالند به همراهی پروس، بریتانیا، اتریش و حمایت روس لشکری بزرگ گرد هم آوردند تا ناپلئون را از سر راه بردارند. ناپلئون که قبلا نیز بر سپاههای بزرگتر از سپاه خود چیره شده بود، این بار نیز لشکری هرچند خردتر از حریف گرد آورد و با تکیه به مهارتهای رزمی خود به مصاف سپاه عظیم متفقین شتافت.
ناپلئون به هر دلیلی جنگ را باخت، اما فرانسویها نبرد واترلو را بهمثابهی شکست ناپلئون نمیپذیرند. در رابطه به این نبرد، بیشتر به خاطرات ناپلئون که توسط خود او در دوره تبعید پس از شکستاش در جزیره سنت هلن در اقیانوس اطلس نوشته شده است، ارجاع داده میشود. ناپلئون در خاطراتاش دلیل شکستاش را نافرمانی و غفلت فرماندهانش میداند که یا به او گوش ندادند یا با غفلت نتوانستند راه لشکر کمکی پروس را سد کنند. بسیاریها اما دلیل اصلی شکست را بیماری خود ناپلئون در این نبرد میدانند که مانع رهبری سپاهاش شده بود. نکتهی جالب در مورد این نبرد اما این است که تاریخ آن توسط شکستخوردگان نوشته شده است. [1]
ماه جون که آغاز تابستان است معمولا هوای اروپا گرم و آفتابی است. در روز 18 جون سال 1815، روز نبرد واترلو اما از آفتاب خبری نبود. شرایط آب و هوایی و باران شدید روز نبرد، یکی از دلایل شکست سپاه ناپلئون دانسته میشود که با توجه به کوچکی سپاه و تکیه بر تاکتیکهای تحرک سریع، در زمین گلآلود دشت واترلو در آن نبرد سهمگین تحت فشار قرار گرفته بودند.
یک تحقیق علمی در امپریال کالج لندن فرضیهای را مطرح کرده که براساس آن غبار ناشی از آتشفشان که به ارتفاع خیلی بالا پرتاب میشود دارای بار الکتریک است و میتواند باعث تغر در وضعیت آب و هوا و در مواردی باعث بارانهای شدید شود. براساس این تحقیق، آتشفشان عظیم جزیره تامبورا در سوماترا که چند هفته قبل از جنگ واترلو رخ داده بود، باعث باران شدید ماه جون در سال 1815 در اروپا شده بود.[2] همین باران شدید، در نتیجهی جنگ واترلو تأثیر ماند و بر بلندپروازیهای ناپلئون نیز نقطه پایان گذاشت.
بههرحال، هرچه بود، ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست در دست هم داده بود تا ناپلئون در واترلو به شکست مواجه شود و تاریخ بهگونهی دیگر رقم بخورد. شکست فرانسه در برابر متفقین باعث شد تا این کشور به مدت 5 سال در اشغال نیروهای خارجی باشد و به قول تیری لنتز، د رکتاب واترلو 1815 فرانسه مجبور شد مبلغ هنگفتی برابر با ششبرابر بودجه سالانه این کشور را به متفقین پرداخت کند. فرانسه که این مبلغ را طی سه سال پرداخت کرد نصف مبلغی است که صد سال بعد در پی پیروزی بر آلمان در جنگ جهانی اول و براساس معاهده ورسای بر آن کشور تحمیل کرد. [3]
بعضی نویسندگان پیروزیهای ناپلئون را در نبردهایش به داستان عشق او به ژوزفین نیز ربط داده است. عشق این زوج که شگفتیهای خودش را دارد براساس نامههای منسوب به ناپلئون، که استنلی کوبریک فیلمساز امریکایی آن را «یکی از شورانگیزترین دلبستگی همه دورانها» خوانده است در پیروزیهای ناپلئون در نبردهایش بیتأثیر نبوده است. [4]
ناپلئون که در دورهی اقتدارش بر بخش زیادی از اروپا حکومت میکرد و تا کرانه رود نیل در قلمرو امپراتوری عثمانی نیز پیش رفته بود، با شکست در نبرد واترلو پایان کارش را رقم زد. پیروزی او میتوانست احتمالا نتایج متفاوتی برای فرانسه و در کل برای اروپا داشته باشد.
رویدادهای مهم تاریخی مسیر تاریخ را همیشه تغییر داده است. به قول پیترسی بیکر «نگاهی اجمالی به تاریخ نشان میدهد که بحرانها و فاجعهها زمینه را برای تغییر، و اغلب بهبود اوضاع، مهیا میکنند. همهگیریِ جهانیِ آنفلوانزا در سال 1918 به ایجاد نظامهای سلامت ملی در بسیاری از کشورهای اروپایی کمک کرد. بحرانهای دوگانهی «رکود بزرگ» و «جنگ جهانی دوم» زمینه را برای تأسیس دولت رفاهی مدرن مهیا کرد.»[5]
دنیای امروز با پدیده جهانی جدیدی مواجه شده است که گرچه پایان آن ناپیداست، اما دانشمندان و مورخان در مورد پیامدهای احتمالی آن و تأثیر آن بر تغییر مسیر تاریخ در عصر مدرن هشدار میدهند. بحران جهانی که ویروس کووید 19 به میان آورده، میتواند در نوع خود تبدیل یه یک رویداد مهم با پیامدهای وسیع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جهان شود و جای قدرتهای اقتصادی را در ردهبندی اقتصادی جابهجا کند. متن نوشتهشده در چند ماهی که از بحران ویروس کووید 19 میگذرد شاید کمتر از متن نوشتهشده در مورد آخرین نبرد ناپلئون نباشد که نشانگر جدیت و اهمیت این بحران است، اما معلوم نیست تاریخ این بار کدام ملت را در مسیر پیروزی قرار خواهد داد.
[1] WATERLOO 1815, Thierry Lentz, éd., Perrin 2015, 250p.
[2] https://www.bbc.com/persian/tv-and-radio-45387096
[3] WATERLOO 1815
[4] https://www.radiofarda.com/a/f3_dictators_love_story/24486067.html
[5] https://www.aasoo.org/fa/articles/2762
+++
«کمپین همدلی: کرایه خانه قانونا نصف شود» در روزهای دشواری که همه درگیر ویروس کرونا یا COVID-19 هستیم، برای گسترش همدلی، همکاری و همدردی میان مردم و بهویژه میان مالک و مستأجر راهاندازی شده است. در این کمپین از مالکان خانههای مسکونی میخواهیم که با همدلی و همیاری، از ماه حمل تا پایان وضعیت کنونی، کرایه ماهوار را کم کنند. حامیان این کمپین درحالیکه میدانند شماری از مالکان پیش از این اقدامات انسانی و درخور ستایش انجام دادهاند، تأکید میکنند که کرایههای ماهوار خانهها حداقل نصف شود. برای امضای این دادخواست به این آدرس رفته پس از امضا آنرا با دوستان خود شریک سازید: