زمانی هرکس «معلومات» داشت، میتوانست این معلومات را احتکار کند و در نتیجه، «استبداد دانش» نیز در کنار دیگر گونههای استبداد شکل میگرفت. ما که کودک بودیم، بزرگان برای ما میگفتند که دانش و کار را باید از «استادان» دزدید. یک شاگرد موسیقی با چه ترفندهایی میتوانست رمز و راز «راگ»ها را دزدی کند… شاگرد مستری همچنان… در زمینهی ادبیات هم کمتر کسی حاضر بود کتابهای منبع را رو کند…
تکنالوژی معلوماتی سبب شد که دموکراسی دانش ریشه بگیرد… هم منابع «عام» شوند و هم گفتوگوی علمی محدود و محصور در «دانشگاه»ها و مراجع رسمی نماند. حالا هرکس خود میتواند به «معلومات» دسترسی داشته باشد. بنابراین، کسی میتواند حرف نو داشته باشد که متفاوت فکر کند و ما نیاز به دموکراسی داریم؛ زیرا مثل هم فکر نمیکنیم.
از گفتوگوی من دربارهی دموکراسی