روند گفت‌وگوهای صلح در افغانستان چگونه پیگیری شود؟

نویسنده: داکتر معصومه طرفه، پژوهشگر در مدرسه‌ی اقتصاد لندن (LSE) و کارشناس افغانستان،‌ ایران و آسیای مرکزی

برگردان: جواد زاولستانی

منبع: الجزیره

بدون نظارت بیرونی و شامل ساختن گروه‌های مدنی در گفت‌وگوها، این روند با شکست مواجه خواهد شد.

در جریان یک دهه،‌ افغانستان همواره اصرار کرده است که روند صلح با طالبان باید به «رهبری افغانستان» و در «مالکیت افغانستان» باشد و ترجیحا، گفت‌وگوها در خاک این کشور برگزار شود. اکنون کانال‌های رسمی گفت‌وگو باز شده‌اند، اما در پاکستان. پاکستان هم میزبان این ‌گفت‌وگوها بود و البته، که ابتکار را هم در دست داشت.

این گفت‌وگوی دو روزه به تاریخ 7 جولای در منطقه‌ی موری پاکستان آغاز شد و نخست وزیر پاکستان آن را «نقطه‌ی عطف بزرگ» عنوان کرد و نه تنها حکومت افغانستان بلکه، ایالات متحده، چین و شورای امنیت ملل متحد و ناتو (NATO) نیز از آن استقبال کردند.

با این حال، زمان گفت‌وگو و ترکیب هیئت نشان می‌دهند که این احساس کامیابی خیلی کم دوام خواهد آورد.

یک روز پس از آغاز گفت‌وگوها، اشرف غنی گفت که «ما همیشه از یک موضع قدرت وارد گفت‌وگو خواهیم شد» و در تویترش نوشت:«ما اطمینان خواهیم داد که زنان به طور کامل در این گفت‌گوها شامل شوند.» با این وجود، هردوی این نکته‌ها، در جریان شتاب‌ آشکار برای انجام گفت‌وگو، اهمیت درجه دوم یافتند.

جامعه‌ی مدنی و نهادهای زنان که جزء کلیدی هر گونه گفت‌وگوی معنادار هستند، در ترکیب هیئت حکومت افغانستان حضور نداشتند.

شگاف‌های جدی

برعلاوه، از نگاه نظامی، زمانی بدتر از این برای گفت‌وگوها امکان نداشت. این گفت‌وگوها زمانی اتفاق افتاد که طالبان تقریبا در 26 ولایت از 34 ولایت افغانستان، چالش‌های جدی خلق کرده‌اند.

در کنار آن، در درون حکومت وحدت ملی روی مسایل مختلف به ویژه روابط با پاکستان و شیوه‌های گفت‌وگو باطالبان، شگاف‌های جدی وجود دارند. و تقریبا پس از یک سال از تشکیل حکومت وحدت ملی، جای وزیر دفاع هنوز در کابینه خالی‌ست.

هیئت رسمی از طرف حکومت افغانستان ضعیف بود. این هیئت توسط یک چهره‌ی نسبتا تازه‌کار، حکمت خلیل کرزی- معین سیاسی وزارت خارجه، و حاجی دین محمد، رهبری می‌شد. حاجی دین محمد از شورای عالی صلح که در سال 2010 تشکیل شد و تا کنون هیچ کاری نتوانسته، نمایندگی می‌کرد.

این هئیت در مقایسه با هیئت پاکستانی که توسط وزیر خارجه‌ی آن کشور، اعزاز احمد چودری، رهبری می‌شد و  و مقام‌های وزارت خارجه، استخبارات نظامی و آی‌اس‌آی در ترکیب آن بودند، خیلی ضعیف بود. آشکار است که این هیئت قوی از سوی پاکستان فقط به این دلیل حضور داشتند که گفت‌وگوها را به جهتی سوق دهند که اسلام‌آباد می‌خواهد.

هیئت طالبان فقط بخشی از این تصویر بزرگتر بود. ادعا می‌شد که کسانی که در این گفت‌وگو شرکت کرده‌اند، از معاون ملا عمر صلاحیت گفت‌وگو را دریافت کرده‌اند. با آن‌هم،‌ تا کنون حرفی از سوی خود ملا عمر در این مورد شنیده نشده است و فقط در این اواخر،‌ او این گفت‌گوها را «مشروع» توصیف کرد. دفتر سیاسی طالبان در قطر این هئیت را از خود ندانست و گفت‌وگوها را «مصیبت» برای پاکستان خواند.

رهبری هئیت طالبان را ملا عباس آخوند، وزیر صحت عامه‌ی این گروه در زمان حاکمیت شان،‌ و نماینده‌ی شبکه‌ی حقانی،‌ ابراهیم حقانی،‌ به عهده داشتند. ابراهیم حقانی و دیگر اعضای خانواده‌اش از سال‌ها بدین‌سو در پاکستان زندگی می‌کنند.

خواست‌های بی‌رحمانه

شبکه‌ی حقانی مسئول بخش عمده‌ی «حمله‌های دهشت‌افگنانه» و تروریستی است که در یک دهه‌ی گذشته، جان هزارها شهروند افغانستان را گرفته‌اند. با آنکه درست است که این گروه در هر گونه گفت‌وگو و بحث برای آوردن صلح شامل گردد، اما به یاد داشته باشیم که خواست‌های این گروه مانند عملیات‌های تروریستی‌اش بی‌رحمانه و ظالمانه خواهند بود.

این کوتاهی‌ها سبب مخالفت‌های زیاد در آینده خواهند شد، حتا از درون حکومت وحدت ملی که رهبران مجاهدین در ترکیب آن حضور قوی دارند. اینها همان رهبران پیشین مجاهدین هستند که برای دو سال در برابر طالبان جنگیدند و در سال 1996 کشور (پایتخت) را به طالبان از دست دادند.

اگر قرار است گفت‌وگوها دوام‌دار باشند، در درون حکومت وحدت ملی درباره‌ی گفت‌وگو با طالبان باید اجماع نظر وجود داشته باشد و با تمام همسایگان افغانستان مشوره‌های لازم صورت گیرد،‌ نه فقط با پاکستان و چین. بلکه با جمهوری‌های آسیای میانه، ایران، روسیه و هند نیز مشوره و صحبت شود.

آنها خواهند خواست که نقش پاکستان به حداقل رسانده شود و برای انجام گفت‌وگو،‌ احتمالا در جست‌وجوی معیارهایی باشند که با معیارهای غنی خیلی متفاوت خواهند بود. فقط در حدود یک ماه پیش بود که تنش‌ها درباره‌ی امضای تفاهم‌نامه‌ی امنیتی با پاکستان برای همکاری‌های استخباراتی تا آنجا اوج گرفت که بعضی آن را «فروختن {کشور} به دشمن‌ مهلک» توصیف کردند.

با کاهش حضور بین‌المللی در افغانستان، گفت‌وگو با طالبان فرصت بی‌نظیری را در اختیار پاکستان قرار داده است تا به موقعیت قبلی‌اش برای تسخیر سیاست افغانستان برگردد و بازیگران و شریکان دل‌خواهش را در سیاست داخل سازد. در گفت‌وگوهای موری در پاکستان، فقط نمایندگان چین و ایالات متحده به حیث ناظر حضور داشتند.

با وارد کردن چین در این میدان، پاکستان می‌خواهد به یکی از عمده‌ترین تمویل‌کنندگان خود خدمت کند. چین به حیث یک بازیگر عمده‌ی منطقه‌ای و بین‌المللی، می‌خواهد جاگزین ایالات متحده شود. در عوض این خدمتش،‌ پاکستان از سرمایه‌گذاری‌های هنگفت چین در پروژه‌ی «دهلیز اقتصادی»اش و نیز از سرمایه‌گذاری‌های چین در پروژه‌های زیربنایی انرژی که برای حیات اقتصاد پاکستان ضروری‌اند، سود می‌برد.

عوامل دیگر علاقه‌مندی چین در گفت‌وگو میان حکومت افغانستان و طالبان

عاملی دیگر نیز، چین را مانند پاکستان علاقه‌مند به گفت‌وگو میان حکومت افغانستان و طالبان می‌سازد. این کشور با بهبود روابط خود هم با پاکستان و هم با چین، می‌خواهد در موقعیت بهتری برای شکست دادن شورشیان مسلمان، مانند جنبش اسلامی ترکستان شرقی، قرار گیرد. گفته می‌شود که این گروه ملی‌گرای اویغور، از خاک پاکستان و افغانستان برای تجدید قوا و برنامه‌ریزی استفاده می‌کند.

تلاش برای یافتن موقعیت بهتر منطقه‌ای و بین‌المللی محدود به چین نمی‌شود. رییس جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، نیز با نگرانی شاهد این اوضاع است.

دو هفته قبل،‌ در سخنرانی‌اش در نشست سازمان همکاری‌های شانگهای، او با تندی از چگونگی برخورد بین‌المللی با اوضاع افغانستان انتقاد کرد و گفت که حضور آنان سبب «هیچ بهبود کیفی» نگردیده است.

تحقیق‌های جدید درباره‌ی روسیه پس از بحران اوکراین، نشان می‌دهند که این کشور تلاش دارد پالیسی‌های کهنه‌اش را مانند «پیگیری سلطه‌اش بر سرزمین‌های که قبلا زیر سیطره‌ی اتحاد شوروی بودند تا حد ممکن» شدت بخشد.

در صورتی که چنین باشد، گفت‌وگو با طالبان در زمانی صورت می‌گیرد که سازوکارهای منطقه‌ای به ویژه با رقابت‌های جدید و بازی‌های جدید قدرت سیاسی، در حال تغییر‌اند. در کنار آن، گروه دولت اسلامی (داعش) هر روز تبدیل به تهدید جدی‌تر می‌شود و به این دلیل نیاز است که درباره‌ی گفت‌وگو با بعضی فرماندهان طالبان جدی‌تر فکر شود.

هم‌چنان، این گفت‌وگوها در حالی صورت می‌گیرند که افغانستان در ضعیف‌ترین موضع قرار دارد و دو سوم ولایت‌های آن همین اکنون با چالش‌های جدی امنیتی مواجه‌اند و در مقایسه با همین دوره در سال گذشته، تلفات نیروهای افغانستان 65 درصد افزایش یافته و برای نخستین‌بار پس از سال 2009، شمار افراد غیرنظامی که زخمی و کشته‌شده‌اند از 10 هزار بالا رفته است.

موضع قوت

از آنجایی‌که اکنون طالبان از موضع قدرت وارد گفت‌وگوهای صلح می‌شوند، آنان می‌توانند، دست‌کم، خواستار چند مقام در کابینه و برگرداندن شریعت طالبانی و تغییرات عمده در قانون اساسی افغانستان شوند.

برآورده‌شدن هر یک از این خواست‌ها، برای افغانستان فاجعه‌بار خواهد بود و تمام آنچه را که در جریان 14 سال گذشته به دست آمده‌اند، به خاک یکسان خواهد کرد و ملیون‌ها دالر را که برای پروژه‌های تقویت دموکراسی مصرف شده، ضرب صفر خواهد کرد.

اگر قرار است که گفت‌وگوهای صلح از حمایت مردم افغانستان برخودار گردد، جامعه‌ی مدنی، به ویژه، گروه‌های فعال برای حقوق زنان که برای بازگرداندن حیثیت افغانستان سخت‌کوشیده‌اند و برای حقوق دموکراتیک در درون حکومت جدید سلسله‌ای از معیارها را بنیان گذاشته‌اند، باید در روند مذاکره دخیل گردند.

برعلاوه، اگر قرار است گفت‌وگوها دوام‌دار باشند، باید در درون حکومت وحدت ملی اجماع نظر وجود داشته باشد و مشورت‌های لازم با دیگر همسایگان افغانستان مانند کشورهای آسیای میانه، ایران، روسیه و هند نیز صورت بگیرد و تنها با پاکستان و چین مشوره نشود.

هر گونه گفت‌وگوی صلح در افغانستان باید توسط ملل متحد که در حل منازعات و ایجاد صلح تخصص دارند و برای مردم افغانستان یک سازمان قابل اعتماد است،‌ نظارت گردد.

تا زمانی که این تغییرات نیاید، گفت‌وگوها در موری پاکستان که قرار است بعد از ماه رمضان ادامه یابد، به همان جایی خواهد رسید که تمام گفت‌وگوهای قبلی مانند گفت‌وگوهای قطر، چین و ناروی، انجامیده‌اند و پیش از آنکه فرصتی برای موفقیت داشته باشند، محو خواهند شد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *