جنگ سرنوشت‌ساز افغانستان: تکنوکرات‌ها در برابر قدرت‌مندان

منبع: واشنگتن پست

نویسنده: Sudarsan Raghavan

برگردان: حمید مهدوی

بخش نخست

مزار شریف، افغانستان

عکس کلان یک مرد میان‌سال بر بلندای یک چرخ فلک در پارک تفریحی‌ای در این‌جا نصب است. در جریان شب، روی این عکس یک نور جذاب و روشن انداخته می‌شود که از فاصله‌ی یک‌چهارم یک مایل قابل دید است. تحسین‌کنندگانش او را «استاد» می‌گویند و منتقدان شاهش می‌خوانند.

عطامحمد نور، والی ولایت بلخ، برای بیش از یک دهه این منطقه‌ی شمالی را در قبضه‌‌اش داشته است. او‌ که در میان جنگ‌جویان آزادی‌طلب قدرت داشت، اکنون به بازرگانی فوق‌العاده ثروت‌مند‌ تبدیل شده است. اسلحه، ملیشه و حیله، و هم‌چنین توانایی‌اش در تأمین امنیت، او را به یکی از قوی‌ترین قدرت‌مندان کشور تبدیل کرده است. برای بسیاری از مردم خسته از جنگ افغانستان‌، جنگ‌سالاران پیشینی چون نور، که به نقض حقوق بشر متهم اند؛ اما با برخورداری از معافیت حکومت می‌کنند، باید به حاشیه رانده شوند تا این کشور بتواند به سوی عصر جدیدی برود. این جنگ‌سالاران پیشین، برای حامیان‌شان سدی اند در برابر طالبان، القاعده و احتمالا داعش‌ که با پایان یافتن مأموریت نظامی ایالات متحده، بیش از هر زمان دیگری حیاتی‌تر است. حاجی عبدالوهاب، دوست نزدیک عطا که پارک ساخته‌شده توسط او را اداره می‌کند، گفت: «هر زمانی که والی دیگری به جای استاد عطا بیاید، این‌جا هرج‌و‌مرج برپا خواهد شد و به ولایت‌های دیگر نیز سرایت خواهد کرد». «او در دل مردم افغانستان جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است».

ظهور و استقامت نور، میراث طولانی‌ترین جنگ امریکا و نشانه‌ی رقابت تازه‌ای برای داشتن نفوذ است. این امر، آرمان‌های تکنوکرات‌های تحصیل‌کرده در غرب را که مشتاق تحول افغانستان هستند، در برابر قدرت‌مندان قومی محافظه‌کار و قبیله‌ای قرار می‌دهد که مصمم به حفظ وضع کنونی هستند. این کشاکش، به جنگ سرنوشت‌سازی برای تمام جنبه‌های امور آینده‌ی کشور تبدیل می‌شود؛ اموری که از تشکیل یک کابینه‌ی جدید و مبارزه با فساد فراگیر گرفته تا گفت‌وگوهای صلح با طالبان را شامل می‌شود. پیتیر سمنبی، سفیر سویدن در افغانستان‌ گفت: «میان دو روش مختلف اداره‌ی این کشور، مسابقه‌ی طناب کشی وجود دارد.» «این مسابقه، میان روش سنتی اداره کردن افغانستان، در برابر روشن مدرن اداره‌کردن کشور، با احترام به قانون اساسی، قوانین و شفافیت، در جریان است».

زمانی که نیروهای ایالات متحده عراق را ترک کردند، جنگ و اشغال بسیاری از شبکه‌های حمایوی را نابود کرده بود و نخبگان جدید را روی کار آورده بود. در افغانستان، پس از سیزده سال جنگ، نظم سیاسی سنتی ثابت باقی مانده است و با حمایت امریکایی‌ها، ضعیف بودن حکومت مرکزی و بازخیز طالبان تقویت شده است.

سال گذشته، بسیاری‌ها تکیه زدن اشرف غنی، تحصیل کرده‌ی امریکا و مقام‌های پیشین بانک جهانی، بر مسند ریاست جمهوری را گام کلیدی‌ای در راستای تغییر تصور کهنه از قدرت می‌دانستند. اما نور و دیگر قدرت‌مندان تلاش‌های او در راستای تقویت اقتدار حکومت را به چالش می‌کشند. پیتیر سمنبی گفت توافق تقسیم قدرت، که با پادرمیانی ایالات متحده حاصل شد و غنی را به موقف فعلی‌اش رساند، «پیروزی کوچکی برای روش مدرن اداره کردن افغانستان بود.» «اما سیستم حمایوی آن را تلافی می‌کند».

میراث مجاهدین

این سیستم، در سراسر مرکز این ولایت کلان، که چهارمین شهر بزرگ کشور است و با زیارتگاه‌های باستانی و پروژه‌های ساخت و ساز مدرن آراسته شده است، دیده می‌شود. بلبوردهایی که در چهارراه‌ها نصب شده اند، نور را با رهبران پیشین و بانفوذ مجاهدین از سال‌های گذشته نشان میدهند. این پیام بی تردید واضح است: نور وارث میراث آن‌ها است.

نور، که از لحاظ قومی تاجک است، در اواخر سال 2001، به عنوان فرمانده ارشد مجاهدینی که در شمال افغانستان علیه رژیم طالبان می‌جنگید، به شهرت رسید. جنگ‌جویان، با کمک پولی و اسلحه امریکایی‌ها، اسلام گراها را از [قدرت] خلع کردند و زمینه را برای کنترول نور بر نیروهای امنیتی کشور در ولایت استراتیژیک بلخ، فراهم کردند. در سال 2003، پس از یک سلسله جنگ‌ها، وی عبدالرشید دوستم، رقیب اصلی‌اش را که یک جنگ‌سالار ازبک است، از مزار شریف بیرون کرد. سال بعد، رییس جمهور کرزی نور را والی تعیین کرد.

در دوران ریاست جمهوری کرزی، جنگ‌سالاران رشد کردند. حکومت یا آن‌ها را در سمت‌های کلان تعیین کرد یا آن‌ها را به حال خودشان واگذاشت. بسیاری از آن‌ها، از ایالات متحده و دیگر قدرت‌های غربی پول دریافت کردند تا در کنار نیروهای ایالات متحده و ناتو در برابر طالبان و القاعده بجنگند؛ چیزی که بر نفوذ آن‌ها در حلقات سیاسی افغانستان افزود. نور، که مرد چهارشانه است و اندام ورزشی دارد، در دهه‌ی 1980، قبل از پیوستنش به مجاهدینی که توسط امریکا حمایت می‌شدند و در برابر اشغال شوروی مقاومت می‌کردند، معلم یک لیسه بود، از این روز کنیه‌اش «استاد» است. از آن زمان به بعد، او ریش انبوهش را تراشیده است و یونیفورم نظامی را با لباس‌های مناسب غربی تبدیل کرده است.

نظر به گفته‌های دیپلمات‌های غربی و فعالان حقوق بشر، او زمین‌ها و وظایف را به شکل تحفه به صدها تن از فرماندهان و جنگ‌جویان پیشینش توزیع کرده است. نور، در رسانه، سیستم قضایی و حیات تجارتی در این‌جا اعمال نفوذ می‌کند. گفته می‌شود که او عواید پر منفعت گمرگی و هم چنین ده‌ها شرکت را کنترول می‌کند که برخی از آن‌ها قراردادهای حکومتی را دریافت می‌کنند که توسط کشورهای غربی تامین مالی می‌شوند.

نظر به گزارش دیده بان حقوق بشر، در اواخر 2001 و اوایل 2002، نیروهای تحت فرماندهی نور حمله‌ی چور و چپاول و تجاوز جنسی علیه پشتون‌هایی را انجام دادند که مردان قبیله‌ای‌شان اکثریت طالبان را تشکیل می‌دهند. امروزه، نور شبکه‌ای از ملیشه‌ها را فرماندهی می‌کند؛ ملیشه‌هایی که برخی از آن‌ها در تخلفات مختلف به شمول کشتارها، لت و کوب‌ها، آدم ربایی‌ها، اخاذی‌ها و غضب زمین دست داشته اند.

جان سیفتون، از دیده‌بان حقوق بشر، گفت: «به خاطر ماهیت منظم و مداوم تخلفات، این ادعا اعتبار دارد که عطا یا از تخلفات آگاه است و مستقیما در آن‌ها دست دارد یا این که به شکل غیر مستقیم و به خاطر ناکامی در متوقف ساختن تخلفات و پاسخ‌خواستن از مرتکبین، مقصر است».

یک گزارش محرمانه‌ی امنیتی نیروهای امریکایی و ائتلاف به رهبری ناتو، که به سال 2011 مربوط می‌شود و در اختیار واشنگتن پست قرار گرفته است، دریافته است که نور، «با استفاده از سیستم حمایوی‌اش در ترور و آزار و اذیت مخالفان سیاسی اش»، به دنبال تقویت موقف سیاسی‌اش بوده است. این گزارش افزوده است که «ارتباط [نور] با جنایت‌کاران، به‌ویژه قاچاق‌چیان مواد مخدر، احتمالا سودآور بوده و به منابع مالی او کمک کرده است».

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *