64 سال عمرش را در سختی گذرانده است: از تحقیر گرفته تا لتوکوبشدن در جامعهی بهشدت سنتی هرات. به همین سبب همیشه در انزوا بود و گوشهگیری را انتخاب کرده است. سختی مداوم در زندگی صبور تنها یک دلیل داشته است: جنسیت او.
اقلیتهای جنسی در زندگیشان سختیهای زیادی دارد. صبور 64 ساله در صحبت با روزنامه اطلاعات روز میگوید که بارها مورد آزار و اذیت و حتا لتوکوب بهدلیل جنسیتاش قرار گرفته است: «مردم موهایم را که بلند است، کش میکنند و میگویند موهایم ساختگی است. دارو خوردم تا پستانهای من کوچک شود تا مورد آزار و اذیت قرار نگیرم.»
سنتهای سختگیرانه خانوادگی باعث شده که صبور در تمام دوران کودکیاش هویت جنسیاش را پنهان نگهدارد. او به توصیههای مادرش اشاره میکند که در دوران کودکی و نوجوانی به گونهی مکرر از وی میخواسته که با دیگران کمتر صحبت کند تا کسی از هویت جنسیاش مطلع نشوند: «همیشه مادر به من میگفت که هر جا میروی، هیچ صحبت نکن و به راه خود برو و به هیچ کس کار نداشته باش. من کارهای خانه را میکردم و در نظافت خانه سهم میگرفتم.» سالهاست که پدر و مادر صبور رخ در نقاب خاک کشیدهاند. از آن زمان به بعد صبور هرگز هویت جنسیاش را پنهان نکرده است.
میانجنسی/ بیناجنسی (Intersex) به افرادی گفته میشود که اعضای جنسی و اعضای بدنش کاملا زنانه یا مردانه نیست. اکثر این افراد اندامهای جنسی مربوط به یک جنس را دارد (صفات اولیه) اما موی صورت، لحن صدا، توزیع چربی در بدن، ساختار استخوانی و استقامت ماهیچهای (صفات ثانویه) او کم و بیش شبیه جنس دیگر است. نهادهای حقوق بشری و حامی اقلیتهای جنسی اشخاص با این ویژگی بدنی را نه مرد و نه زن میدانند و از آنان بهعنوان جنس سوم نیز یاد میکنند.
«مردم نمیگذارند رژ لب بزنم»
نشان زخمهای که صبور بهعلت تنندادن به خواستهای جنسی که از او شده، هنوز بر بدنش است. صبور میگوید بارها بهعلت تنندادن به تقاضاهای جنسی، لتوکوب شده و حتا چاقو خورده است. صبور در گفتوگو با اطلاعات روز میگوید مجبور شده بهدلیل مزاحمتهای مدام و آزارهای جنسی، بخشی از اندام زنانهاش را با هورمونتراپی کوچک کند.
بیشتر اقلیتهای جنسی (همجنسگراها، ترنسها، میانجنسیها، دوجنسگراها…) در افغانستان از افشاشدن هویتشان هراس دارند و گوشهنشینی اختیار کردهاند. صبور حسینی میگوید که در هرات 8 ترنسجندر را میشناسد و بیشترشان نمیخواهند که هویت جنسی خود را افشا کنند.
آزادی در پوشش و نبود آزار و اذیت خیابانی و جنسی از خواستههای اصلی ترنسجندرها و اقلیتهای جنسی در افغانستان است. صبور حسینی، دوست دارد که لباسهای شوخ و زنانه بپوشد و در خیابانهای هرات آزادانه قدم بزند: «باید ما آزاد باشیم و هر نوع لباس بپوشیم. من لباسهای شاد دوست دارم بپوشم. لباسهای که جذابیت من را بیشتر کند. مردم نمیگذارند که من آرایش و رژ لب بزنم. در وجود ما احساس و عواطف زنان در قالب مرد است.»
او میگوید که به صنایع دستی، خیاطی و ساخت اسباب بازی، علاقه زیادی در کودکی داشته و بیشتر وقتاش را در تنهایی به این کارها پر کرده است.
عشق به رقصیدن
صبور، از چهرههای شناختهشده در هرات است. او از دوران کودکی تا حالا اشتیاق فراوانی برای رقصیدن داشته است. اما حالا بهدلیل ترس از آزار و اذیت جنسی، کمتر در محافل میرقصد.
هنگامیکه صبور جوان بود، در بسیاری از مراسم شادی هراتیان برای رقصیدن میآمد. به گفتهی خودش نه برای پول بلکه بهدلیل عشقی که داشت میرقصید.
به گفتهی صبور او در یک سفر هشت ماهه در سال 1383 رقص را در هند از هنرپیشههای مطرح زن بهصورت حرفهای آموخته است. او رقص را به مثابه یک نوع ورزش و بهترین سرگرمی خود میداند: «من خیلی علاقه به رقص دارم. در سن 64 سالگی، همین رقصکردن من را جوان نگهداشته و اصلا من خود را پیر فکر نمیکنم.»
او میگوید که تاکنون هم کارتهای دعوت مراسم خوشی برایش ارسال میشود، اما وی دعوت بسیار کمی را میپذیرد. یکی از دلایلی که این میانجنسی کمتر به محافل رقص شرکت میکند، تجربه تلخی از آزارهای جنسی است که در گذشته دیده است.
اقلیت میانجنسییها و تراجنسیها در بخش کاریابی نیز به مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند. بیشتر آنان بهدلیل نبود فرصتهای شغلی خانهنشین هستند و متکی به حمایت دیگران. اما صبور این سد را شکسته است. او روزانه 30 کیلومتر راه میپیماید و در ولسوالی گذره هرات در یک مکتب آموزگاری میکند. کار دشوار اما تنها راهی که کمک میکند صبور بهعنوان یک میانجنسی دستش به جیب خودش باشد.
به گفتهی صبور، یک قسمت زیادی از معاش خود را صرف هزینه رفتوآمد به مکتب میکند، چرا که خانهاش در شهر هرات است و مکتب در ولسوالی گذره: «من صنفهای متوسطه و لیسه را درس نمیدهم، چرا که حرفشنو نیستند. من با دانشآموزان خشونت نمیکنم و از مهربانی کار میگیرم و بیشتر دوره ابتدایی را دوست دارم که تدریس کنم.»
صبور دوره ابتدایی متوسطه را در مکتب دخترانه در هرات به پایان رسانده است. دوره لیسه را در مکتب ابنسینا در کابل در سال 1362 در بخش ساینس به پایان رسانده است.
دستی در هنر
صبور در کنار رقصیدن بهعنوان یک هنر اجرا و آموزش نمایشنامه را نیز در کارنامه خود دارد. به گفتهی خودش برای کودکان یکی از پرورشگاههای هرات سالها نمایشنامهها اجرا میکرده و آموزش داده است.
برای صبور بهتازگی نقشی در یک مجموعه تلویزیونی به نام «خیالپلو» داده شده است. او این نقش را افتخاری انجام میدهد. او در این مجموعه مربی رقص را نقشآفرینی میکند.
سکوت قانون
علی کاوه، جامعهشناس در صحبت با روزنامه اطلاعات روز تأکید دارد که باید دادخواهی برای معرفی اقلیتهای جنسی در جامعه صورت بگیرد تا از میزان آزار و اذیت این اقلیت کاسته شود: «حتا نزدیکان اقلیتهای جنسی، اقدام به آزار و اذیتشان میکنند. بسیاری از افراد جامعه ویژگی این اقلیت را نمیشناسند و باید آگاهی جامعه در مورد اقلیت میانجنسی بلند برود.»
به گفتهی آقای کاوه، تبعیض گسترده علیه میانجنسیها و تراجنسیها در افغانستان باعث شده که برخی از آنان تا آخر عمر هویتشان را حتا از اقوام و نزدیکانشان پنهان کنند.
میانجنسیها در قانون مدنی کشور جایگاه مشخصی ندارند و در قوانین نافده کشور در مورد حقوق اقلیتهای جنسی تقریبا چیزی گفته نشده است. تنها در ماده 2057 در مورد میراث «جنس خنثا» یاد شده است: «خنثایی که ذکوریت و انوثت او فهمیده شده نتواند، اقل نصیبین (کمترین سهم میراث در مقایسه با دختر و پسر) را مستحق شده و باقیمانده متروکه به ورثه دیگر داده میشود.»
مسعوده کرخی، نماینده مردم هرات در مجلس نمایندگان در گفتوگو با روزنامه اطلاعات روز، از فعالان حقوق بشر میخواهد که طرح ابتدایی قانونی به حمایت از اقلیتهای جنسی را به وزارت عدلیه بسپارند، تا کار روی آن آغاز و به مرحله اجرا برسد.
خانم کرخی، سال گذشته در یکی از نشستهای عمومی مجلس نمایندگان، بخشی از مشکلات اقلیتهای جنسی در افغانستان را مطرح کرده بود: «من اولین کس بودم که در پارلمان بحث حمایت از اقلیتهای جنسی را مطرح کردم، اما نمایندگان مردم از من حمایت نکردند و حتا در نشست عمومی مدافعان حقوق بشر سکوت کردند و به طرف من بد نگاه کردند که چرا مشکلات اقلیتهای جنسی را مطرح کردم.»
این عضو مجلس تأکید دارد که هرچه زودتر باید هویت اقلیتهای جنسی در قوانین تعریف شود تا از موج فزاینده فشارهای روانی و اجتماعی از دوش این بخش جامعه کاسته شود.
در افغانستان بهدلیل هنجارهای دستوپاگیر اجتماعی برای اقلیتهای جنسی چشماندازی برای بهبود وضعیت وجود ندارد و روشن نیست که قانون و جامعه اقلیتهای جنسی را چه زمانی بهعنوان یک واقعیت میپذیرد. صبور اما در تقلا و آرزوی روزی است که دیگر واقعیت زندگیاش رنج مدام نباشد: «من دوست دارم، روزی برسد که بتوانم آزادانه رقص را آموزش بدهم و وقتی که در شهر قدم میزنم، کسی من را تمسخر و یا لتوکوب نکند. وقتی برای آزار و اذیت مردم به حوزههای پولیس مراجعه میکنیم، صدای ما شنیده شود. جامعه فرهنگی هرات باید ما را بهعنوان انسان بپذیرد.»