افراد دارای معلولیت جسمی در افغانستان زندگی دشواری دارند. از نظر نهادهای مدافع حقوق افراد دارای معلولیت، محرومیت و نابهسامانی آموزشی از دشوارترین بخش زندگی افراد دارای معلولیت افغانستان است. این نهادها میگویند برای بهبود دسترسی افراد داری معلولیت به آموزش و پرورش هنوز کار نشده است. به همین دلیل در حال حاضر، شمار زیادی از از اشخاص معلول بهدلیل مشکلات و چالشهای موجود در خانواده، جامعه و حکومت از حق درس و تعلیم محروم میمانند. همزمان کسانی که بهگونهای به آموزش در مکتبها و دانشگاهها دسترسی یافتهاند نیز به خدمات مورد نیاز و لازم دسترسی ندارند.
براساس سروی معلولیت بنیاد آسیا نیز درصدی بالای این معلولان جسمی و واجد شرایط فراگیری درس از رفتن به مکتب و اشتراک در صنف باز میمانند و تنها تعداد محدودی از آنها از خدمات آموزشی و تحصیلی برخوردار میشوند.
در دسترسنبودن مکاتب و دانشگاهها، نبود کتاب و مواد درسی مخصوص افراد معلول، نبود استادان متخصص در بخش آموزش معلولان در مکاتب و دانشگاهها، نبود آگاهی عامه در خانواده، جامعه و سطح ادارات دولتی در مورد معلولیت، کمانگاری و بیتوجهی به حقوق درس و تعلیم افراد دارای معلولیت از سوی حکومت از چالشهای اساسی معلولان در حوزه کسب آموزش شمرده میشود.
خانواده اولین مانع
در بستر اجتماع خانواده اولین نهاد اجتماعی است که باید برای اعضای معلولشان دادخواهی کرده و برای کسب حقوق آنها فعالیت کنند، اما به باور نهادهای مدافع حقوق معلولان، شماری از خانوادهها از وجود افراد معلول در خانواده احساس شرم میکنند که این خود اولین مانع دسترسی معلولان به آموزش و پرورش میشود.
سجیم پردیس، عضو کمیته دادخواهی برای افراد داری معلولیت که بیش از ۲۰ سال در بخش تدریس و دادخواهی برای افراد دارای معلولیت کار کرده، میگوید شماری از خانوادهها بهدلیل ناآگاهی به کودکان معلولشان توجه نمیکنند. به باور او، شماری از خانوادهها از اعضای معلول خودشان «میشرمند» و آنها را از دیگران پنهان میکنند.
محمداحسان فیاض، استاد لیسه مسلکی نابینایان و سرپرست انجمن ملی نابینایان افغانستان که خود هم نابینا است در گفتوگو با اطلاعات روز میگوید که خانوادهها، جامعه و مسئولان در مورد تواناییها و استعدادها و همچنان در مورد نیازمندیها و محدودیتهای افراد داری معلولیت آگاهی لازم را ندارند. به باور آقای فیاض، این بستر اجتماعی نامناسب باعث میشود که اشخاص معلول در مکاتب و دانشگاهها با چالشهای زیادی روبهرو شود.
ناآگاهی در مورد تواناییهای اشخاص معلول گسترده است و تنها به خانوادهها محدود نمیشود. میرحسین یعقوبی نابینا است و چند سال قبل وقتی امتحان کانکور داد، فقط حق انتخاب یک رشته را داشت: دانشکده تعلیمات اختصاصی. او که سند لیسانس خود را از دیپارتمنت روانشناسی تعلیم و تربیه نابینایان این دانشکده گرفته است، میگوید استادان در دانشگاه در مورد توانایی معلولان و نابینایان آگاهی کافی و لازم را ندارند: «حتا آن استادان دانشگاه که خود را روشنفکر هم میگیرند، نسبت به تواناییهای افراد دارای معلولیت و نابینایان اطلاعات و معلومات کافی نداشتند.»
شهر چندمیلیونی کابل با فقط سه مکتب ویژهی دانشآموزان معلول
به باور نهادهای که در حمایت از حقوق افراد داری معلولیت کار میکنند، دومین مانع بزرگ دسترسی افراد دارای معلولیت جسمی به آموزش، نبود امکانات و دسترسی به مکاتب و دانشگاهها است.
اخترمحمد استالفی، مدیر پیشین مکتب ناشنوایان لب جر خیرخانه میگوید که در تمام ولایت کابل تنها دو مکتب برای ناشنوایان و یک مکتب برای نابینایان وجود دارد؛ مکتب مسلکی ناشنوایان در لب جر خیرخانه، مکتب ناشنوایان وابسته به انجمن ملی ناشنوایان در قلعه زمان خان و مکتب مسکلی نابینایان در دارالامان. آقای استالفی که چندین سال در این بخش کار کرده، به اطلاعات روز میگوید: «بسیار سخت است که یک نابینا از فاصلهی چند کیلومتری به مکتب نابینایان در دارالامان برود و یا یک کودک ناشنوا از هودخیل یا از دشت برچی حرکت کند به یک مکتب ناشنوا در خیرخانه برود.» بهخصوص این روزها که بهدلیل ضعف در مدیریت ترافیک شهری و جادههای غیرمعیاری، شهروندان کابل ساعتهای در راهبندان گیر میمانند. دولت برای مکاتب مسلکی ویژهی اشخاص معلول وسایل حمل و نقل محدود در نظر گرفته، اما دانشجویان معلول از خدمات حمل و نقل به کلی محرومند.
در قوانین افغانستان به حقوق این بخش جامعه توجه شده است، اما به باور بسیاری این قوانین بیشتر روی کاغذ مانده است تا میدان عمل. با آنکه دولت با همکاری شماری از نهادهای غیردولتی و انجوهای خارجی اقداماتی را در بخش آموزش افراد معلول انجام داده است، اما نهادهای حامی آموزش اشخاص معلول میگویند که این اقدامات کافی نیست و نیاز به اقدامات جدیتر و گستردهتر دارد.
مهدی سلامی، رییس موسسه خدمات بازتوانی نابینایان (راهیاب) میگوید دسترسی افراد دارای معلولیت به مراکز آموزشی سخت و طاقتفرساست. دوری راه، پیچیدهبودن مسیر و نبود صنفهای معیاری برای معلولان بهعنوان عوامل بازدارنده در قسمت آموزش اشخاص معلول عمل میکند.
طرح «تعلیمات فراگیر»
به باور متخصصین حوزه آموزش اشخاص معلول، تنها چند مکتب محدود در سطح یک شهر نمیتواند خواستها و نیازهای آموزشی اشخاص معلول را برآورده کنند. به گفتهی آنها، دولت باید برنامه «تعلیمات فراگیر» را روی دست بگیرد.
برنامه تعلیمات فراگیر طوری است که برای هر دانشآموز معلول باید در مکتب محل زندگیشان وسایل و امکانات خاص فراهم شود: «بهطور مثال، یک دانشآموز نابینا بهجای اینکه از قصبه به لیسه مسلکی نابینایان در سرک دارالامان برود، باید برایش در نزدیکترین مکتب محل زندگیاش به یک استاد خط بریل (رسمالخطی که نابینایان با لمسکردن آن را میخواند) را آموزش دهد و آن استاد بتواند در همان مکتب نیازهای درسی آن دانشآموز را برطرف کند.»
آقای پردیس که خود تجربه کمک به افراد دارای معلولیت از طریق برنامههای تعلیمات فراگیر را دارد، میگوید در برنامهی تعلیمات فراگیر از یک سو اشخاص معلول خصوصیات افراد سالم را میگیرند و از سوی دیگر در هر جای قابل دسترس است: «در کنر یک معلم را تعلیم داده بودیم که دو شاگرد را در یک قریهی دوردست در سر کوه درس میداد. این شاگردان بسیار لایق بود، اما برنامه ما برای این دو شاگرد بهدلیل نبود بودجه ادامه نیافت.»
آقای استالفی میگوید که برنامه تعلیمات فراگیر در وزارت معارف در حد یک طرح باقی مانده است. طرح «تعلیمات فراگیر» تنها به اشخاص معلول جسمی محدود نمیشود. به باور آقای استالفی، برای افراد دارای معلولیت ذهنی هم هیچ کاری نشده است: «در کابل تنها یک مرکز غیردولتی است که در این بخش کار میکند، اما شمار معلولان ذهنی بسیار است و امکانات و پذیرش بسیار محدود.»
آقای سلامی میگوید که افغانستان در میثاق مراکش شامل شده است. این میثاق شرایط و ضوابط استفاده معلولان خوانشی را از مواد چاپی به شیوه های جایگزین مانند خط بریل، مطالب صوتی و … را مشخص کرده، اما در عمل هیچ کاری صورت نگرفته است: «باید آگاهی عامه و آگاهی تخصصی افزایش یابد و برای این کار عزم ملی نیاز است و این کار از توان چند نهاد محدود خارج است.»
«برای خواندن یک صفحه کتاب به دوستم ۵ تا ۱۰ افغانی پول میپرداختم»
اخترمحمد استالفی، مدیر پیشین لیسه مسکلی ناشنوایان میگوید که نصاب آموزشی برای دانشآموزان معلول جسمی تهیه شده، اما نهایی نشده و کار آن با کندی و بیبرنامگی مواجه است: «مهمترین موضوع برای این مکاتب مواد درسی است. مواد درسی که آنها نیاز دارد، یا قیمت است، یا در افغانستان نیست و بسیار کم است. وقتی یک نابینا خط بریل نداشته باشد و یک ناشنوا سمعک نداشته باشد، مشکل بزرگی است.»
محمداحسان فیاض، استاد لیسه نابینایان از حکومت میخواهد که برای برطرفی کمبودیهای مواد درسی نابینایان مطبعه ملی بریل را فعال کند: «بانک جهانی یک ساختمان مخصوص برای مطبعه ملی بریل در محوطه لیسه نابینایان ساخته است و دو بار وسایل و تجهیزات آن آماده شد. یک بار کمیته سویدن وسایل آماده کرد و حالا جیآیزید (اداره کمکهای آلمان) وسایل تهیه کرده که هنوز تشکیل آن تکمیل نشده است.» او میگوید که تشکیل این مطبعه ۱۲ نفر است اما در حال حاضر دو نفر در آن کار میکند که قادر به تولید مواد مورد نیاز نمیباشد.
کمبودی مواد درسی به خط بریل و نبود مترجمان زبان اشاره در دانشگاهها مشکل بزرگیست که دانشجویان دارای معلولیت با آن روبهرویند.
میرحسین یعقوبی که در دورهی مکتب از خدمات موسسه سرف (Serve) استفاده میکرده، از کمبود مواد به خطر بریل در دانشگاه انتقاد میکند: «در کتابخانهی خود دانشکده ما منابع اختصاصی مانند کتابها به خط بریل و کتابهای صوتی وجود نداشت. ما و دیگر دوستان نابینای ما با مشکلات جدی عدم موجودیت منابع برای تهیهی سمینارها و نوشتن پایاننامه روبهرو بودیم.»
آقای یعقوبی میگوید که بهدلیل مشکلات مالی و کمبود منابع به خط بریل، در دوره دانشگاه مواد درسی را به یک نفر دیگر میداده است تا در بدل ۵ الی ۱۰ افغانی هر صفحه کتاب را برایش به شکل صوتی تبدیل کند: «شماری زیادی از دانشآموزان معلول که از مکاتب فارغ میشوند، بهدلیل وضع مالی ضعیف نمیتوانند مصارف مواد درسی را تهیه کنند و از تحصیل باز میمانند.»
او میگوید که یک نابینا مثل افراد عادی حق دارد که کتابهای غیر از کتابهای مکتب را برای معلومات و اطلاعات بیشتر مطالعه کند: «این گونه کتابها وجود نداشت و در حال حاضر هم در سراسر کابل کتابخانهای نیست که نابینایان از آن استفاده کنند.»
در همین حال به باور آقای سلامی، نبود ترجمان زبان اشاره باعث شده که شماری از نهادهای تحصیلی از پذیرفتن افراد ناشنوا خودداری کنند. به گفته این فعالان حقوق معلولان، مشکلات خانمهای معلول نسبتا بیشتر است و مشکلات در ولایات نسبت به کابل به مراتب بیشتر است.
تأخیر در اخذ امتحان کانکور و استخدامنشدن افراد دارای معلولیت چالش بزرگ دیگریست. نهادهای مدافع حقوق اشخاص معلول میگوید که اداره ملی امتحانات امتحان کانکور معلولان را بعد از ختم امتحانات دیگر برگزار میکند و نتیجهی آن را زمانی اعلان میکند که یک ماه یا بیشتر از شروع سمسترها میگذرد و یا امتحانات ۲۰ فیصد شروع میشود.
آقای استالفی میگوید که در جوامع دیگر به اشخاص معلول اولویت داده میشوند، اما در جامعه ما افراد معلول در خط آخر هستند. سجیم پردیس، عضو کمیته دادخواهی برای افراد دارای معلولیت که با چندین دانشجو تا ختم دوره لیسانس همکاری کرده، میگوید که دانشجویان معلول بعد از ختم تحصیل وقتی به وزارت معارف میرود، به آنان گفته میشود وزارت معارف این رشته و مسلک را ندارد.
پاسخ مسئولان
محمدحنیف فرزان، معاون سخنگوی وزارت تحصیلات عالی میگوید که در بخشهای مختلف این وزارت برای اشخاص معلول خدمات ویژهای از جمله مواد درسی، خدمات خوابگاه، خدمات مشورهدهی، بورسیه تحصیلی و کاریابی را ارائه میکند. آقای فرزان میپذیرد که بعضی کم و کاستیها در ارائهی خدمات وجود دارد. او میگوید که وزارت تحصیلات عالی ضمن اینکه زمینهی کاریابی را در چوکات این وزارت برای دانشجویان معلول مهیا میکند، در دیگر نهادها هم از طریق برنامههای کاریابی خویش معرفی میکند.
در عین حال، وزارت معارف میگوید که برنامه تعلیمات فراگیر برای معلولان در مکاتب کشور آغاز شده است. نوریه نزهت، سخنگوی وزارت معارف کشور به اطلاعات روز میگوید که در حال حاضر در شهر کابل و ۱۷ ولایت دیگر بیش از چهارهزار و ۱۰۰ دانشآموز در قالب برنامه تعلیمات فراگیر با دیگر دانشجویان یکجا درس میخوانند. خانم نزهت میگوید که برای این دانشآموزان امکانات چون تشنابهای هموار، زینههای هموار و صنفهای درسی در منزل اول مهیا کرده است.
در همین حال، اداره ملی امتحانات کانکور میگوید که لیست افراد دارای معلولیت قبل از برگزاری امتحان مشخص نیست و این اداره در جریان برگزاری امتحان ولایات لیستها را جمعآوری در ختم از اشخاص معلول امتحان میگیرد. دوستمحمد فیضی، سخنگوی این اداره به اطلاعات روز گفت که اگر وزارت معارف این لیست را قبل از امتحان آماده کند، اداره ملی کانکور امتحانات اشخاص معلول را زودتر برگزار خواهد کرد.
شیرینه تمیل، رییس امور متعلمان و محصلان اداره تعلیمات مسلکی و تخنیکی میگوید ۱۶ مکتب در ۱۶ ولایت بهشمول کابل برای افراد دارای معلولیت وجود دارد که دوهزار شاگرد در این مکاتب درس میخوانند. از این میان ۶۰۰ نفر نابینا و مابقی ناشنوا هستند و ۲۰ نفر از آنها نیز ناتوانان ذهنیاند.