مذاکرات صلح

از سرگیری گفت‌وگوهای صلح؛ اولویت مذاکرات چیست؟

حمید فرهادی، روزنامه‌نگار

هیأت مذاکره‌کننده‌ی جمهوری اسلامی افغانستان با هیأت گروه طالبان حدود یک ماه پیش بر سر کارشیوه‌ی مذاکرات صلح به توافق رسیدند و قرار است تا کمتر از یک هفته دیگر، دور دوم مذاکرات، در دوحه پایتخت قطر از سر گرفته شود. همزمان با جدی‌شدن روند مذاکرات صلح، انتظارات جدی از گفت‌وگوهای صلح مطرح می‌شود و قطعا دلگرمی به روند مذاکرات زمانی ایجاد خواهد شد که مردم تأثیر عملی این گفت‌وگوها را در زندگی روزمره‌شان ببینند. پاسخ به نگرانی‌های مردم، اساسی‌ترین بحث مذاکرات صلح باید باشد و این نگرانی‌ها در اولویت‌های دور دوم مذاکرات صلح تبلور بیابد، زیرا هم هیأت مذاکره جمهوری اسلامی افغانستان از آدرس مردم کشور به مذاکرات صلح‌ رفته‌اند، اما گروه طالبان ادعا می‌کنند که آن‌ها از مردم کشور نمایندگی می‌کنند. با این حال، چیزی بهتر از آن نیست که هردو طرف خواست‌های مردم افغانستان را در صدر گفت‌وگوها قرار دهند. اما این نگرانی‌ها چیست و اولویت‌های دور دوم مذاکرات کدام‌ها است؟

اولویت طرف «جمهوریت»

جای خوش‌بینی است که هیأت جمهوری اسلامی افغانستان تاکنون به خوبی از تنوع‌، تفاوت‌ها و ارزش‌های مردم افغانستان نمایندگی کرده‌اند و اکنون نیز در هماهنگی و پیوستگی، مذاکرات صلح را به پیش می‌برند. امروز مرجع تصمیم‌گیری مذاکرات صلح یک آدرس مشخص است که همه افراد برجسته سیاسی افغانستان که در چهار دهه اخیر در متن تحولات افغانستان قرار داشتند، در این تصمیم‌گیری‌ها شریک‌اند. پیش از این در مرحله اول مذاکرات صلح، زمزمه‌هایی از چندپارچگی در مذاکرات صلح دوحه به گوش رسیده بود، اما اکنون ریاست شورای عالی مصالحه ملی با حضور چهره‌های برجسته سیاسی یک آدرس مشخص برای پیش‌برد امور صلح است و اکنون دیدگاه‌های هیأت جمهوریت پراکنده و غیرمنظم نیست. انتظاری که مردم از هیأت رهبری شورای عالی مصالحه ملی دارند این است که یکپارچگی و اتحاد آن‌ها دوامدار باشد و در روند مذاکرات صلح ارزش‌های ملی بر ارزش‌های فردی ترجیح داده شود.

دوم، مردم خواستار پایان قتل و کشتار و آتش‌بس فوری‌اند. مذاکرات صلح برای مردم معنایی نخواهد داشت تا زمانی که خشونت‌ها متوقف یا حداقل کاهش یابد. اما در چند ماه اخیر که گفت‌وگوهای صلح جریان داشته، نه تنها خشونت‌ها کاهش نیافته، بلکه به‌صورت سرسام‌آور افزایش یافته است. نمایندگان جمهوریت نمایندگان مردم افغانستان‌اند که این خواست مهم مردم را در روند گفت‌وگوها به خوبی بازتاب دهند و دلایل خوبی برای ختم جنگ در قناعت طرف مقابل در مذاکرات پیش‌کش کنند.

سوم، انعطاف در مذاکرات الزامی است، هر دو جناح باید ظرفیت شنیدن دیدگاه مخالف دو طرف را داشته باشند تا مذاکرات به نتایج مطلوب برسد، اما انعطاف نباید به معنای از دست‌رفتن دستاوردهای دو دهه اخیر باشد. زنان که در دو دهه گذشته حق تعلیم و تحصیل کسب کرده‌اند، نباید از این حق مسلم‌شان محروم شوند. آزادی بیان و رسانه‌ها که با خون ده‌ها خبرنگاران به‌دست آمده، نباید به دوره سکوت و سرکوب برده شوند. جوانان که امروز صاحب دیدگاهای انتقادی‌ و معتقد بر حقوق و آزادی‌های فردی‌اند نباید از این حق‌شان محروم شوند. هیأت مذاکره‌کننده باید تمامی این اصل‌ها و ارزش‌ها را در صدر مذاکرات طرح و به خوبی از آن‌ها حراست کنند.

خواست‌ها از جناح «طالبان»

گروه طالبان نیز برای نشان‌دادن حسن نیت‌شان به پروسه صلح و خواست‌های مردم افغانستان، اقدام‌هایی را در روند صلح روی دست گیرند. اولین و مهم‌ترین اقدام ممکن می‌تواند این باشد که آن‌ها در عمل ثابت کنند که مشکلی با مردم افغانستان ندارند و همانطوری‌که خودشان اذعان می‌کردند، مخالفت آن‌ها تنها با حضور نیروهای خارجی در خاک کشور است. این اساسی‌ترین بحث مذاکرات صلح تلقی می‌شود. گروه طالبان همیشه گفته‌اند که آن‌ها علیه نیروهای خارجی که به پندارشان افغانستان را اشغال کرده‌اند، دست به سلاح برده‌اند و هرگاهی که امریکا و ناتو از افغانستان خارج شوند، جنگ‌افزارهای‌شان را به زمین می‌گذارند. چیزی کم یکسال از تفاهم‌نامه صلح این گروه با امریکا می‌گذرد؛ بر مبنای این تفاهم‌نامه، طالبان رسما با امریکا آتش‌بس کرده‌اند و امریکا تعهد کرد که نیروهایش را از خاک افغانستان بیرون می‌کند. اکنون نیز شمار سربازان امریکایی در افغانستان کمتر از پنج هزار است و روند خروج آن‌ها مطابق تفاهم‌نامه صلح، دنبال می‌شود.

با این حال، مرام گروه‌ طالبان محقق شده است و نیروهای خارجی قرار است تا ماه می سال ۲۰۲۱ افغانستان را ترک کنند. سوالی برجسته‌ای که مردم به دنبال پاسخ آن‌اند این است که چرا هنوز گروه‌ طالبان به حملات مسلحانه خویش ادامه می‌دهند و هنوز در جبهه‌های جنگ و در مراکز شهر از مردم قربانی می‌گیرند؟ وقتی هیچ شخص خارجی‌ای دیگر در افغانستان نیست، قربانی این جنگ طبعا هم‌میهنان آن‌هاست. پس توجیه ادامه این جنگ که منجر به قتل ده‌ها تن از دو طرف می‌شود و روزانه صدها کودک یتیم و بی‌پرست می‌شوند، آن‌هم در شرایطی که هردو طرف برای راه حل مسالمت‌آمیز گفت‌وگو می‌کند چیست؟

دوم، مردم افغانستان انتظار دارند که رهبری طالبان اشراف‌شان را بر تمامی نیروهای‌شان که در میدان‌های نبرد هستند، در عمل ثابت کنند. در هفته‌های اخیر، قتل‌های زنجیره‌ای و هدفمند، باعث نگرانی جدی و حتا در مواردی باعث کاهش باورمندی مردم به پروسه صلح شده است. پس از هر حمله تروریستی در هفته‌ اخیر، گروه طالبان دست‌داشتن در این حملات را تکذیب می‌کنند، اما همه می‌دانند که چنین حملات هدفمند، تصادفی و کار افراد و گروه‌های بی‌تجربه نمی‌تواند باشد و طبعا پشت آن یک شبکه بزرگ استخباراتی – تروریستی قرار دارد. در افغانستان هیچ گروهی به اندازه طالبان توانایی شبکه‌سازی و راه‌اندازی چنین حملات هدفمند را ندارند. ادعای دست‌نداشتن این گروه در حملات اخیر دو احتمال را در بر دارد. یا رهبری این گروه اشراف‌شان را بر تمامی نیروهای‌شان از دست داده‌اند، و آیا آن‌ها از تحمل حضور چهره‌های فعال و کنش‌گر اجتماعی را ندارند. هردو صورت برای مردم قابل نگرانی است؛ اگر طالبان بر نیروهای‌شان اشراف ندارند، پس مذاکرات صلح برای چیست؟ یا اگر آن‌ها تاب شنیدن دیدگاه‌های مخالف را ندارند، چگونه قرار است به جامعه‌ای قدم بگذارند که ۸۰ درصد مخالف ایدئولوژی طالب است؟ جامعه کنونی افغانستان، جامعه کثرت‌گرا و مملو از دیدگاه‌های متفاوت است. مردم یاد گرفته‌اند که با این تنوع دیدگاه‌ها کنارهم زندگی کنند. نسل نو افغانستان نگرش‌شان در مورد زنان، رسانه‌ها و کنش‌گران نسبت به بیست سال گذشته به‌شدت متفاوت است و افغانستان امروز چتری است که ظرفیت پذیرش همه دیدگاه‌ها را دارد، اما هیچ دیدگاهی بر دیدگاه دیگر نمی‌تواند تحمیل شود. گروه طالبان باید این واقعیت را بپذیرند که نسل جدید افغانستان نسل کنش‌گر، منتقد و معتقد به ارزش‌های انسانی و حقوق مدنی است و حذف کردن این روایت، حتا با حذف فیزیکی افراد امکان‌پذیر نیست.

هرگاه دو طرف به این موارد جزئی اما مهم و اساسی فکر کردند و با آن برخورد آگاهانه داشتند، کار آن‌ها مورد قناعت و پذیرش مردم کشور است و باعث افزایش امیدواری‌ها به روند صلح می‌شود. در غیر آن اما اگر مذاکرات صلح همزمان باشد با افزایش خشونت‌ها و کشتار مردم بی‌گناه، امیدواری به مذاکرات صلح معنایی ندارد و مردمی که سال‌های برای جنگ قربانی دادند، نمی‌توانند چندین سال دیگر برای صلح قربانی دهند.