حکومت موقت تنها راه‌‌حل که هنوز زود است

حکومت موقت تنها راه‌‌حل که هنوز زود است

یک)

طرح حکومت موقت این‌روزها یکی از مباحث داغ محافل سیاسی است. برعلاوه رهبران گروه طالبان که بر کناررفتن رییس‌جمهور غنی از قدرت و روی‌کارآمدن یک حکومت جدید تأکید دارند، در کابل نیز برخی از چهره‌های سیاسی از جمله میررحمان رحمانی، رییس‌ مجلس نمایندگان از طرح حکومت صلح یا موقت حمایت کرده است. آنچه از سخنان رییس‌ مجلس نمایندگان پیدا بود، در مورد طرح حکومت صلح یا موقت میان امریکایی‌ها و طالبان گفت‌وگو صورت گرفته و برای ارزیابی پیامدها و واکنش‌های آن این طرح با بازیگران سیاسی در کابل نیز شریک شده است. این طرح که با عنوان‌های مختلف به‌‌عنوان گزینه بدیل برای حکومت فعلی مطرح می‌شود، همه یک مخرج مشترک دارند؛ این‌که رییس‌جمهور غنی در قدرت نباشد.

رییس‌جمهور غنی بارها به صراحت گفته است که او از قدرت کنار نخواهد رفت. بلکه تنها با برگزاری انتخابات قدرت را به جانشین منتخب‌اش تحویل خواهد داد. دیدگاه رییس‌جمهور غنی در مورد پروسه صلح با طالبان روشن است؛ این‌که صلح با طالبان را بر مبنای مدل صلح با گلبدین حکمتیار پیش ببرد. یعنی طالبان در مدل صلح غنی، بایستی در نظام سیاسی فعلی در قدرت شریک شوند و حکومت فعلی به ریاست آقای غنی همچنان برقرار باشد.

اما چرا توافق صلح با مدل غنی ممکن نیست؟ در گام نخست طالبان با رییس‌جمهور غنی صلح نمی‌کنند. طالبان در مجموع مخالف نظام کنونی و به‌طور خاص مخالف ماندن شخص رییس‌جمهور در قدرت هستند. برعلاوه طالبان می‌دانند که صلح براساس مدل غنی و شریک‌شدن طالبان در قدرتی که در رأس آن اشرف غنی باشد، مشروعیت جنگ طالبان را در این سه دهه از بین می‌برد. در نتیجه ممکن است با شورش درونی مواجه شوند و نظامیان طالبان مسیر دیگری را در پیش بگیرند. بنابراین رهبران سیاسی طالبان تلاش دارند که بهانه‌ی برای صلح داشته باشند که در عین‌حال مشروعیت جنگ‌شان را نیز از بین نبرد. همین مسأله است که رهبران سیاسی طالبان همواره از تغییر نظام کنونی و اسلامی‌سازی دولت سخن می‌گویند.

از سوی دیگر جریان‌ها و چهره‌های سیاسی که در کابل حضور دارند، نیز از جمهوریت رییس‌جمهور غنی دل خوش ندارند. یکه‌تازی حلقه ارگ ریاست‌‌جمهوری باعث شده است که نیروهای سیاسی درون نظام جمهوری نیز در شرایط کنونی دست از جمهوریت غنی بردارند و روی گزینه‌ی بدیل فکر کنند. اما تفاوت این بازی‌گران سیاسی با طالبان در این است که هیچ برنامه‌ و گزینه‌ي بدیل ندارند. تنها با نفرت از غنی، در یک همسویی ناخواسته با طالبان قرار گرفته‌اند. بنابراین گفته می‌توانیم که رییس‌جمهور غنی در زمینه صلح تنهاست. همان‌طوری‌که داکتر عبدالله عبدالله، شریک قدرت آقای غنی در ریاست شورای عالی مصالحه ملی، برخی از چهره‌های سیاسی و اعضای هیأت مذاکره‌‌کننده بارها به صراحت گفته‌اند که صلح نیاز به قربانی دارد و اولین قربانی این پروسه بدون شک رییس‌جمهور غنی خواهد بود. با این‌حال مسأله‌ی دیگری که مطرح است، قربانی‌کردن زودهنگام رییس‌جمهور غنی برای روی‌کارآمدن حکومت موقت است.

دو)

اشرف غنی نه به‌‌عنوان یک شخص، بلکه به مثابه مقام عالی ریاست‌‌جمهوری افغانستان در جایگاه قانونی قرار دارد که در عین‌حال ریاست قوه‌ی مجریه/حکومت، بر مبنای ماده ۶۰ قانون اساسی افغانستان، «رییس دولت جمهوری اسلامی افغانستان» نیز هست که مطابق به احکام قانون در عرصه‌های اجرایی، تقنينی و قضایی صلاحیت اعمال قدرت دارد. از سوی دیگر با توجه به ماهیت سیاست در افغانستان، ساختارهای سیاسی به شدت وابسته به افراد است و در صورت کناررفتن فرد از رأس یک اداره یا ساختارهای کلان سیاسی، در مجموع ساختار دچار تحول و دگرگونی می‌شود. با توجه به این مسأله، کناررفتن رییس‌جمهور غنی بر اثر خواست طالبان و فشارهای سیاسی از درون نظام جمهوری، قبل از این‌که دو هیأت مذاکره‌کننده به توافق‌ صلح جامع دست یابند و آتش‌بس سرتاسری برقرار شود، نه‌تنها به معنای کناررفتن شخص غنی از قدرت نیست، بلکه کناررفتن نهاد ریاست‌‌جمهوری است.

در چنین شرایطی که گفت‌وگوهای صلح هیچ پیشرفتی نداشته است و گروه طالبان خشونت‌ها را شدت بخشیده و از سوی دیگر کشورهای حامی طالبان در حال یارگیری چهره‌های سیاسی داخل نظام به نفع طالبان هستند، کناررفتن غنی از قدرت بدون شک به فروپاشی تمامی ساختارهای سیاسی و نظام جمهوری می‌انجامد. یعنی قربانی‌کردن زودهنگام رییس‌جمهور غنی به هدف روی‌کارآوردن حکومت موقت با آن‌که اکثریت طرف‌های جنگ و صلح افغانستان از جمهوریت رییس‌جمهور غنی دل خوش ندارند، هزینه‌های سنگین در پی خواهد داشت.

آسیب‌های که از این رهگذر متصور است، به مراتب بیشتر از ‌آن‌چیزی است که مخالفان رییس‌جمهور غنی فکر می‌کنند. یعنی در شرایطی که گفت‌وگوهای صلح متوقف شده و هیچ پیشرفتی نداشته است، پافشاری بر کناررفتن اشرف غنی از قدرت به معنای وادادن نظام است. چرا که برنامه‌ای وجود ندارد که پس از کناررفتن آقای غنی از قدرت، دوام نظام و ساختارهای نظام سیاسی را تضمین کند. چه کسی در رأس حکومت موقت قرار می‌گیرد؟ بر مبنای کدام قانون و با چه میکانیزم به‌‌عنوان رییس حکومت موقت انتخاب می‌شود؟ صلاحیت‌هایش در چه حد است؟ کدام قانون و کدام مرجع به رییس‌ حکومت موقت صلاحیت تفویض می‌کند؟ این‌ها ابتدایی‌ترین پرسش‌های است که مطرح می‌شود، اما مسأله فراتر از این‌ها است. در آن صورت نظم سیاسی کاملا از هم می‌پاشد. هیچ مرجع قانونی نمی‌ماند که بر مبنای مفاد قانون اساسی مسئولیت پاسداری از قانون اساسی، مدیریت قدرت و اداره نهادهای امنیتی را برعهده داشته باشد.

سه)

راه‌‌حل چیست؟ تنها مسیر درست در شرایط کنونی ادامه‌ گفت‌‌وگوهای صلح در دوحه است، البته با نظارت نهادها و جریان‌های مدنی و سیاسی مختلف که به مثابه گروه‌های فشار بر حکومت عمل کنند تا دخالت ارگ را در پروسه کم‌ کند. در غیر این‌صورت بدون دسترسی هیأت‌های مذاکره‌کننده دو طرف به توافق صلح، کناررفتن رییس‌جمهور غنی از قدرت نه‌تنها راه‌‌حل نیست، بلکه مقدمه‌ی فروپاشی نظام و ساختارهای سیاسی است.

سه سناریو برای پروسه صلح دوحه قابل پیش‌بینی است؛ اول این‌که طالبان به حکومت افغانستان با حفظ همه‌ی ساختارهای سیاسی، ارزش‌ها و دستاورهای این دو دهه است که در صورت پذیرفتن طالبان این بهترین سناریو است. اما اکنون این سناریو محتمل نیست.

سناریوی دوم پیوستن جریان‌های بیرون از حکومت افغانستان و مخالفان شخص رییس‌جمهور غنی از جمله‌ چهره‌های برجسته قومی-سیاسی به گروه طالبان است که حکومت را به سود طالبان سقوط دهد. در این‌صورت گروه طالبان به‌‌عنوان جریان اصلی دولت بیایند و به جریان‌های سیاسی بیرون از حکومت سهم بدهند تا پشت ارگ را خالی کنند. این بدترین سناریو است. در این صورت نظام و ساختارهای سیاسی فرومی‌پاشد و همه‌ چیز باید از نو اسلامیزه‌ی و موافق تفکر طالبانی شود. البته این سناریو هم تا حدی ناممکن است. چرا که در این حد همسویی با طالبان وجود دارد و نه طالبان ظرفیت مدیریت قدرت را دارند.

سناریوی سوم این است که با حفظ نظام جمهوری و ساختارهای همچون پارلمان و نهادهای امنیتی، دو طرف روی طرح حکومت موقت به توافق برسند. اما حکومت موقت در شرایطی راه‌حل است که قبل از آن دو طرف از طریق ادامه گفت‌وگوها به توافق‌‌نامه جامعه صلح دست یابند که در آن روی چگونگی نظام سیاسی، مسأله انتخابی‌بودن رهبری حکومت آینده، حفظ حقوق زنان و اقلیت‌ها، خلع سلاح و سرنوشت نیروهای نظامی طالبان و در نهایت آتش‌بس سرتاسری به توافق کامل برسند. هر گاه دو طرف از طریق ادامه مذاکرات به توافق جامع صلح دست یافتند و مهم‌تر از آن آتش‌بس سرتاسری برقرار شد، آن‌زمان است که بحث حکومت موقت و کناررفتن رییس‌جمهور غنی از قدرت به‌موقع و مناسب با شرایط است که به نفع همه خواهد بود.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *