گروه مطالعه افغانستان در گزارش نهایی خود در فبروری ۲۰۲۱، پیشنهادات مشخصی برای خروج مسئولانه امریکا از افغانستان ارائه کرد. این نهاد در دسامبر سال ۲۰۱۹ با هدف بررسی روند صلح افغانستان، پیامدهای توافق صلح یا عدم دستیابی به توافق و در نهایت وارسی منابع و تهدیدات امریکا ایجاد شد. گروه مطالعه افغانستان در گزارش خود اشاره میکند که «مجموعهای مسئولانه و منسجم از اقدامات ایالات متحده میتواند شانس توافق مسالمتآمیز را بعد از چهل سال درگیری، افزایش دهد. یک رویکرد عجولانه میتواند احتمال خرابی نظم در افغانستان و وخیمترشدن این جنگ طولانی و غمانگیز را با پیامدهای منفی برای منطقه و تهدیدهای امنیتی و منافع ایالات متحده و متحدانش افزایش دهد.». همچنین آنها هشدار میدهند که «خروج غیرمسئولانه امریکا، احتمالا به جنگ داخلی جدیدی در افغانستان منجر خواهد شد و این امر دعوت از احیای نیروهای ضد امریكا است. گروههای تروریستی که میتوانند افغانستان را تهدید کنند و روایت پیروزی در برابر قدرتمندترین کشور جهان را فراهم کنند.»
محتوای نامه وزیر خارجه امریکا نشان میدهد که امریکا علاقهمند خروج از افغانستان در زمان تعیینشده است و تمایل ندارد خود را بیش از این در گودال یک جنگ فرسایشی ببیند. پرسش اصلی این نوشته این است که طرح «دولت انتقالی صلح» که آقای خلیلزاد آن را در جریان هفته گذشته با مقامات افغان در کابل شریک ساخت و بعد از آن رهسپار دوحه شد تا آن را با طالبان شریک کند، چقدر با واقعیتهای افغانستان منطبق است و بیانگر یک استراتژی مسئولانه است؟
سیاستگذاریهای تویتمحور
دوره ریاستجمهوری ترمپ، سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای امریکا به «تویتگرایی» تقلیل پیدا کرد. پیامد این «تویتگرایی»، اتخاذ تصامیم فردی و حذف نهادهای تأثیرگذار بر روند سیاستگذاری و تصمیمگیری در امریکا بود. از جمله کشورهایی که بهشدت متأثر از این «تویتگرایی» شد، افغانستان بود. بهنظر میرسد سیاستگذاری امریکا در قبال افغانستان هنوز متأثر از عصر «تویتگرایی» رییسجمهور ترمپ است. با این تفاوت که «تویتکردن» اکنون به «ارسال نامه» تغییر ماهیت داده است.
وزیر خارجه آمریکا در اقدامی به رییسجمهور غنی، نامهای ارسال کرد که در آن به صراحت خواستار یک نقشه راه جدید برای ایجاد یک حکومت تازه و فراگیر در افغانستان شده است. «آنتونی بلینکن» درباره وضعیت افغانستان به رییسجمهور غنی هشدار میدهد و در نامهاش به او بر ایجاد مشارکت سیاسی با سایر رهبران افغانستان و اتخاذ یک راهحل سیاسی برای برونرفت افغانستان از جنگ ناتمام تأکید میکند. بهنظر میرسد محتوای این نامه، طرح صلح دولت انتقالی را که هفته گذشته، زلمی خلیلزاد در سفر رسمیاش به کابل با مقامات افغانستان شریک ساخته بود، تأیید میکند. در محتوای نامه به صراحت از دولت افغانستان، بهخصوص اشرف غنی خواسته شده که هرچه سریعتر یک دولت مشارکتی فراگیر ایجاد کند.
در متن نامه، خطاب به رییسجمهوری افغانستان آمده است «شما و مردم کشورتان به درستی میدانید که تفرقه میان رهبران افغان در دهههای گذشته، نتایج اسفباری برای مردم افغانستان داشته است و اکنون نباید چنین وضعیتی دوباره تکرار شود.» آنتونی بلینکن در ادامه با لحنی تحقیرآمیز به رییسجمهوری افغانستان هشدار میدهد، همانطور که جریان سیاستگذاریهای ما در امریکا در حال شکلگرفتن است، برای دولت امریکا هیچ گزینهای در قبال افغانستان مردود نیست. او همچنین خطاب به رییسجمهوری افغانستان تأکید میکند که متوجه شدت و صراحت بیان او درباره اقداماتی که در محتوای این نامه است، شود.
واکنشها در درون افغانستان به محتوای این نامه، مختلف بوده است. معاون نخست رییسجمهوری افغانستان، طرح صلح خلیلزاد را «سند ننگ» خواند و مدعی شد که حاضر نیست در پای آن امضا کند. محمد محقق، مشاور ارشد رییسجمهور و رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان نیز طرح صلح ایالات متحده را «صلح فرمایشی و آمرانه» تعبیر کرد و اذعان کرد که از دل چنین رویکردی، صلح افغانستان نتیجهبخش نیست. با این حال برخی دیگر از رهبران سیاسی از جمله داکتر عبدالله، رییس شورای عالی مصالحه ملی و حنیف اتمر، وزیر امور خارجه دولت افغانستان درباره محتوای نامه آقای بلینکن، موضعی آرامتر اتخاذ کردهاند. آقای عبدالله و آقای محب، مشاور امنیت ملی افغانستان تأکید کردند که طرح صلح امریکا قابل بررسی است و نیاز به تأمل دارد. در همین حال، رییسجمهور افغانستان در مراسم آغاز بهکار دوره تازه پارلمان گفت که «آماده هر نوع فداکاری برای صلح است. اما تأکید کرد که انتقال قدرت از طریق انتخابات برای دولت او یک اصل غیرقابل معامله است.». همچنین او گفت که «هیچ فردی نمیتواند درباره انحلال نهادهایی که در قانون اساسی افغانستان، پیشبینی شده است، تصمیمگیری کند.»
طرح صلح دولت انتقالی
در پیشنویس طرح این طور آمده است که طرح مذکور بهمنظور کمک به فرایند تسریع مذاکرات صلح افغانستان میان جمهوری اسلامی افغانستان و طالبان ارائه شده از سه بخش اصلی تشکیل میشود: بخش اول مربوط به اصول رهنمودی توافقشده برای اداره کشور در ذیل یک دولت عبوری تنظیم شده است. بخش دوم آن نقشه راهی است برای آوردن تغییرات در قانون اساسی و رسیدگی به امور امنیتی و حکومتداری. بخش سوم عبارت است از شرایط توافقشده برای آتشبس دایمی و همهجانبه و تطبیق آن.
طرح صلح آقای خلیلزاد، زوایای پیدا و پنهان بسیاری دارد و تلاش شده است که نگرانیها و دیدگاههای دو طرف منازعه در آن گنجانده شود. «برگزاری انتخابات آزاد و شفاف»، ایجاد «شورای عالی فقه اسلامی »، «اصل به رسمیت شناختن تفکیک قوا»، «آتشبس دایمی و همهجانبه»، «ایجاد یک دولت موقت صلح»، «نحوه حکومتداری محلی» و موارد دیگری که میتوان برشمرد.
بر کسی پوشیده نیست که اشرف غنی محصول یک انتخابات ناکارآمد و وضعیت بغرنج سیاسی است. او در دوران حکومتش، بسیاری از نهادها و ساختارهای جامعه را که در تعمیق دموکراسی، نقش اساسی داشتند، قربانی تمامیتخواهی و جاهطلبی خود کرد. دایره تصمیمگیری و مشارکت دولت و جامعه را به ارگ، اداره امور و تعدادی نهاد خودساخته محدود کرد و به عبارت دیگر دایره مشارکت و تصمیمگیری دولت-ملت را به افرادی چون «فضلی»، «نادری»، «محب» و … تقلیل داد. بسیاری از رهبران سیاسی، قومی و جنبشهای مدنی-اجتماعی را فدای قدرتطلبی و انحصارطلبیاش کرد. به همین دلیل است که او اکنون بهشدت احساس تنهایی میکند؛ تنهاییای که نقطه ضعف این روزهای او در عرصه سیاسی و اجتماعی است.
واکنشهای با طمأنینه و گاهی با سکوت بسیاری از جریانهای سیاسی و رهبران قومی به طرح صلح دولت انتقالی آقای خلیلزاد، به خوبی نشان میدهد که رییسجمهور غنی، روزهای سختی را پیشرو دارد. روزهایی پرالتهاب و کابوسوار. میزبانی او از رهبران سیاسی و قومی در ارگ ریاستجمهوری و تقلای او برای دلجویی از محمد محقق، مارشال دوستم و سایرین، همگی نشان از درماندگی و تنهایی اوست و صد البته تلاش مزبوحانه او برای ترمیم آنچه که خود مسبب آن بوده است.
بهنظر میرسد که امریکا تلاش دارد تا زمان خروج نیروی خود از افغانستان، پرونده حضور خود را نیز در این کشور پایان دهد. استراتژیای که در طول ماههای گذشته، طالبان و همفکران آنها بهشدت آن را تقویت کردند، این بود که اشرف غنی مانع صلح است. به همین دلیل امریکا فکر میکند با فشار آوردن به دولت اشرف غنی و تهدید او به جدیگرفتن روند صلح و ممانعتنکردن او مسأله حل خواهد شد. اما آیا اشرف غنی مهمترین عامل بهوجودنیامدن صلح است؟ آیا ما با طرح صلح آقای خلیلزاد از چاله به چاه نمیافتیم؟
بخش نخست طرح آقای خلیلزاد به دین اسلام بهعنوان دین رسمی دولت آیندهی افغانستان اشاره شده است. براساس این طرح، شورایی موسوم به «شورای عالی فقه اسلامی»، برای ارائهی مشورتهای اسلامی به همهی ساختارهای حکومتی ملی و محلی تشکیل خواهد شد تا این اصل را تحکیم کند. پرسشی که در نهایت میتوان مطرح کرد این است که «شورای عالی فقه اسلامی» که بهنظر میرسد پاسخی به ایدئولوژی «خلافتخواهی» طالبان است آیا ما را به سمت یک حکومت «توتالیتر دینی» و یا به عبارتی به سمت یک «استبداد دینی» سوق نمیدهد؟