اگر در هلمند با طالبان نجنگید باید در خیابان‌های واشنگتن با آن‌ها بجنگید

اگر در هلمند با طالبان نجنگید باید در خیابان‌های واشنگتن با آن‌ها بجنگید

در نخستین ساعت بامداد (جمعه، ۱۱ سرطان) نیروهای ائتلاف بین‌المللی پایگاه بگرام را بدون اطلاع از قبل ترک کردند. پایگاه بگرام که در شمال کابل موقعیت دارد، بزرگترین پایگاه نظامی نیروهای ائتلاف بین‌المللی به رهبری ایالات متحده در افغانستان بود. در این پایگاه بیش از پنج هزار زندانی طالبان در زندان هستند و تا ۱۰۰ هزار (زمان اوج حضور) نیروهای امریکایی در این پایگاه حضور داشتند.

حالا که ایالات متحده و هم‌پیمانانش می‌خواهند بعد از ۲۰ سال از افغانستان خارج شوند، آیا برای مأموریتی که آمده بودند، موفق شدند؟ آیا افغانستان دوباره به کام تروریزم و بنیادگرایی فرونخواهد رفت؟ آیا تهدید دیگری متوجه منافع امریکا در منطقه و جهان نخواهد بود؟ و در نهایت آیا خروج امریکا از افغانستان مسئولانه است؟

آیا هدفی که ایالات متحده برای آن به افغانستان آمده بود تحقق یافته؟

جو بایدن رییس‌جمهور ایالات متحده در آخرین مصاحبه‌ی خود در مورد افغانستان گفت که آن‌ها برای ملت‌سازی به افغانستان نرفته بودند و این مردم افغانستان هستند که باید سرنوشت‌شان را تعیین کنند. هدفی که ایالات متحده برای آن آمده بود، محو تروریزم و سرکوب عاملان ۱۱ سپتامبر بود. اسامه بن لادن رهبر پیشین القاعده و متهم درجه‌یک حادثات ۱۱ سپتامبر بود که در سال ۲۰۱۱ در نزدیکی مرکز پاکستان توسط نیروهای ویژه امریکایی کشته شد. استدلال سیاست‌گذاران ایالات متحده این است که آن‌ها به هدف خودشان رسیده و القاعده و رهبر آن را نابود کرده‌اند. اما سوال این است که آیا واقعا ایالات متحده در امر نابودسازی و مبارزه با تروریزم موفق بوده است یا خیر؟ آیا تهدید القاعده رفع شده است و افغانستان دیگر لانه‌ی امنی برای گروه‌های تروریستی و بنیادگرا نمی‌شود؟ در پاسخ می‌توان گفت که ایالات متحده نتوانسته که این اهداف را کامل کند. چون هنوزهم گزارش‌های مختلف در مورد حضور القاعده و همکاری طالبان با آن‌ها وجود دارد. حضور القاعده، داعش و طالبان تهدید جدی برای امنیت افغانستان و منطقه است. طالبان در حال حاضر به‌شکل بی‌سابقه در حال پیشروی هستند و تلاش دارند تا حکومت مرکزی در افغانستان را ساقط کنند. تهدید دولت اسلامی شاخه خراسان و القاعده هنوز پابرجاست و جنگ‌جویان این گروه دست به اعمال تروریستی می‌زنند. در حقیقت تا حالا تهدید تروریزم در افغانستان رفع نشده است و این تهدید جدی برای منافع امریکا است. به‌عبارت دیگر، امریکا در امر مبارزه با تروریزم ناکام مانده است و گروه‌های مختلف بنیادگرا در افغانستان فعالیت دارند.

آیا دیگر تهدیدی وجود ندارد؟

در استراتژی امنیت ملی ایالات متحده، منافع ملی این کشور در ورای مرزهای آن تعریف شده است و دامنه‌ی‌ آن تا جاپان و چین می‌رسد که سیاست‌مداران و سیاست‌گذاران امریکایی ملزم به دفاع از آن هستند. جان بولتون مشاور امنیت ملی پیشین ایالات متحده می‌گوید اوباما، ترمپ و اکنون جو بایدن در این امر ناکام مانده‌اند. افغانستان مصداق واضح آن است که ایالات متحده باوجود مصارف هنگفت و سرسام‌آور هنوز نتوانسته گروه‌های شورشی نابود کند.

در صورتی که طالبان قسمتی یا تمام افغانستان را تحت کنترل خودشان در بیاورند این امکان وجود دارد که افغانستان دوباره لانه‌ی امن برای گروه‌های بنیادگرا شود. در طول دهه ۸۰ و ۹۰میلادی افغانستان مقصد ایدآل برای افراد افراطی و پیکارجو بود. تعداد زیادی از پیکارجویان افراطی از بخش مختلف جهان نظیر آسیای مرکزی، چین، جنوب آسیا، خاورمیانه و شمال افریقا به افغانستان سفر می‌کردند. با دوباره‌قدرت‌گرفتن طالبان، احتمال به‌وقوع‌پیوستن این سناریو بالا می‌رود که دوباره افغانستان به نقطه‌ی تلاقی گروه‌های تروریستی و بنیادگرا مبدل شود. به عبارت دیگر، در صورت قدرت‌گرفتن طالبان قطعات پازل بنیادگرایی در منطقه به‌هم وصل می‌شود و افغانستان نقش قطعه‌ی تکمیل‌کننده این پازل را دارد. کامل‌شدن این پازل سبب می‌شود تا تمام منطقه ناامن شود؛ این امر سبب می‌شود تا اویغورهای چین، بنیادگراهای آسیای مرکزی، طالبان پاکستان و سایر گروه‌های مستقر در جنوب آسیا به همدیگر وصل شوند و یک شبکه بزرگ از بنیادگرایی را بسازند که می‌توانند یک ۱۱ سپتامبر دیگر را رقم بزنند.

افسانه‌ی خروج مسئولانه

جو بایدن چهارمین رییس‌جمهور امریکا است که جنگ افغانستان به ارث می‌برد و بایدن بارها گفته است که این جنگ بی‌پایان را خاتمه خواهد داد و نیروهایش را به خانه بازخواهد گشتاند. بایدن کاملا از این تصمیمش دفاع کرد و آخر سر آن را اجرا کرد. اما سوال این است که آیا واقعا خروج ایالات متحده مسئولانه بوده یا خیر؟

پروسه صلح افغانستان هنوز به نتیجه‌ی ملموس نرسیده است و از قرارمعلوم به این زودی‌ها این امر میسر نخواهد شد. چون اختلافات شدید میان جناحین وجود داشته و هنوز بن‌بست صلح شکسته نشده است و ازین‌رو رسیدن به صلح در کوتاه‌مدت بعید است. بادرنظرداشت بعیدبودن صلح، میدان‌های جنگ داغ‌تر شده است. خروج عجولانه و غیر مسئولانه‌ی ایالات متحده وضعیت افغانستان را وخیم‌تر نموده و زمینه مداخله قدرت‌های منطقه‌ای را فراهم می‌کند.

آینده‌ی نامعلوم افغانستان و احتمالا تبدیل‌شدن این کشور به مکانی برای پیکارجویان بالا است. و این یعنی امریکا در انجام مأموریتش در امر مبارزه با تروریزم ناکام مانده است. به عقیده‌ی خانم لورل میلر، نماینده پیشین امریکا برای افغانستان و پاکستان، مبارزه با تروریزم بدون نیروی نظامی ناممکن است. خروج امریکا یعنی پایان‌دادن مأموریت در حال تهدید تروریزم در افغانستان هنوز پابرجاست.

جنگ در خیابان‌های واشنگتن

زلمی خلیلزاد نماینده ویژه ایالات متحده برای پروسه صلح افغانستان در کتاب «فرستاده» می‌نویسد که حکومت وقت ایالات متحده افغانستان را پس از شکست و خروج شوروی در دهه ۹۰میلادی به حال خودش رها کرد. ده سال بعد طرح حملات مرگبار ۱۱ سپتامبر در خاک افغانستان طرح‌ریزی و در نیویورک اجرا شد. در حقیقت ایالات متحده تاوان رهاکردن افغانستان به حال خودش را داد. اکنون هم اگر ایالات متحده اشتباه دهه ۹۰ را تکرار کند در صورت روی‌کارآمدن طالبان ایالات متحده دوباره مجبور خواهد شد تا با این گروه در خیابان‌های واشنگتن و نیویورک جنگ کند، جنگی را که باید با این گروه در هلمند و قندوز می‌کرد.

آزمون سخت برای نیروهای امنیتی افغانستان

حالا که ایالات متحده عزمش را جزم کرده تا از افغانستان خارج شود، مسئولیت تأمین امنیت کشور به‌عهده‌ی نیروهای امنیتی کشور است. نیروهای امنیتی افغانستان در هفته‌های اخیر نشان داده‌اند در صورتی که فرماندهی این نیروها در دست افراد درست و کارفهم باشد این نیروها توانایی مبارزه با گروه‌های شورشی را دارند. مشکل اصلی در نیروهای دفاعی و امنیتی کشور، ضعف مدیریتی و فساد گسترده در بخش‌های اپراتیفی و اکمالاتی است. این امر اکثر اوقات سبب می‌شود تا این نیروها آسیب ببینند و مهمات کافی به آن‌ها نرسد. باتوجه به موارد فوق آزمون سختی در انتظار نیروهای امنیتی افغانستان است.